شنبه 9 شهريور 1387-0:0
نيما؛بنیانگذار شعر سمبولیستی
سعید سلطانی طارمی-شاعر و نيماشناس برجسته-گفت:هنوز شعر نیمایی نمونهای است که میتواند جامعهی شعرخوان فارسی را به خود جذب کند.
سعید سلطانی طارمی با بیان این نکته که ساختار و صورت شعر قادر به پاسخگویی به مشکلات زمانه نبودند و باید تغییر میکردند از شاعرانی چون تقی رفعت و شمس کسمایی به عنوان چهرههایی درخشان و نوپرداز نام برد و تصریح کرد: آرامشی که جامعهی ایران در عهد ناصری تجربه کرده آرامآرام زمینهی رشد نطفههای تغییر را که قرنهای پیش گرفتار یک ایستایی سمج بود، فراهم کرد.
اين شاعر و منتقد زنجاني گفت: رشد این نطفههای فرهنگی ِ تحولطلبی، منجر به انقلاب مشروطه شد که، هر چند طبقهی حاکم را برنینداخت اما دامنهی اختیارات پادشاه را ولو روی کاغذ محدود کرد و نهادهای نوین را در جامعهی ایران، تقاضا و یا ایجاد کرد.
وي همچنین با اشاره به اینکه تقی رفعت به تمام ضرورتهایی که بعدها نیما یوشیج بر آن پای فشرد پی برده بود، گفت: رفعت معتقد بود که انقلاب سیاسی ایران نیازمند یک تکمله و تتمه یعنی عصیان ادبی است. نیما در هنگام مرگ تقی رفعت، 24 ساله بود و هنوز دو سال لازم بود که شعرهای مهم «ای شب» و «افسانه» را بسراید و 18 سال باید میگذشت تا «ققنوس» نخستین نوزاد تحول ادبی ایران، آفریده شود.
مدیر سایت دینگدانگ گفت:نیما با گذار از دالان افسانه به تالار تحول شعر فارسی رسید و درک کرد که اصلاحات ادبی در قالبهای کهن راه به جایی نخواهد برد و اعلام کرد که مصرعهای شعر من زمانی تمام میشود که حرف من تمام شود.
سلطانیطارمی در ادامه به ویژگیهای شعری نیما یوشیج پرداخت و بخشهای درخشانی از شعرها را خواند و گفت: نیما علاوه بر اینکه تحولی در شعر فارسی ایجاد کرده، پس از گذشتن از دورهی رمانتیسیسم، بنیانگذار شعر سمبولیستی زبان فارسی شد.
شاعر مجموعه هاي «بدایع شکوهمند زن و زمین» و «از زلفهای خورشید گرفتن»گفت:در واقع نيما در همهی این مراحل به خصوص در انتخاب سمبولیسم، نیمنگاهی به شعر جهان به خصوص فرانسه داشت اما نگاه اصلیاش به درون بود. او میدانست که این نهال برومند یعنی شعر نو، باید ریشهاش را در اعماق خاک هزار سالهی شعر فارسی محکم کند تا بتواند بر روی ساقهی جواناش بایستد و شاخههایش را به سوی آفتاب بلند کند. او تنها کسی است که در میان انبوه پیامبران شعر فارسی توانست هنرمندانه مرزهای خیال را درنوردیده و به شعر برسد و اشیا را در رؤیاهای ما واقعیت بخشد، زیرا با شیوهی او میتوان به شعر رسید و از این بیهودگی دنیای واقعیتها به سرچشمهی جهان حقیقی دست یافت.
او تأکید کرد: هنوز شعر نیمایی نمونهای است که میتواند جامعهی شعرخوان فارسی را به خود جذب کند. اما شعر نیما موزون است، و این گناهی است که بر نیما بخشیده نخواهد شد چراکه بنا به تعریف قدما شعر باید موزون و مقفّا باشد؛ ولی این تعریف قدما محدود است و دامنهی شعر بسیار بالاست. این امر سبب نمیشود که بپذیریم شعر سخنی است غیرموزون، غیرمقفا و غیرمخیل که هیچ فکری را بیان نمیکند.