دوشنبه 8 مهر 1387-0:0
صلح طلبی، شجاعت بیشتری می خواهد
يادداشتي از:شیخ عبدالله شاهینی، مدرس حوزه علمیه و دانشگاه های گرگان
خداوندا مرا وسیله صلح خویش قرار بده
آنجا که کین است، بادا که عشق آورم
آنجا که تقصیر است، بادا که بخشایش آورم
آنجا که تفرقه است، بادا که یگانگی آورم
آنجا که نومیدی است، بادا که امید آورم
* * * * * *
اکنون که دست به قلم برده تا چند سطری بنویسم،" روز جهانی صلح" است، نوشته ام را با فرازهائی از "نیایش برای صلح" شروع می کنم،" فرانچسکوی قدّیس" نیایش مفصّلی دارد، که تکّه ای از آن را آوردم تا تاکید بر این نکته کنم، صلح فراتر از ایدئولوژی خواسته همه ملت ها است
گاه برخی گمان می کنند، اگر کسی داد و فریاد بیشتری داشت و برای دیگران هارت و هورت کرد و شاخ و شانه کشید، باید آدم شجاعی باشد؛ همین توهّم غلط باعث شده تا عده ای دیگر از سر تعصّب و یا جهل، مُدام بر طبل جنگ و خشونت و نابردباری بکوبند و این را نشانه ی شجاعت خویش دانسته و به رُخ دیگران می کشند !!
جای تاسّف است که در جهان کنونی، دین خواهی و وطن دوستی ، با سوء استفاده از آن دواحساس پاک ، خشونت و جنگ توجیه می شود
عده ای به نام" حفاظت از منافع ملی" وطن خود دست به خشونت می زنند و صدها کیلومتر دورتر از وطن خویش توپ و تانک پیاده می کنند و جمعی دیگر برآمده از ایدئولوژی تنگ و تاریک خود پاسخ خشونت را با خشونت می دهند و آنچنان این تسلسل خشونت ادامه می یابد که گاه برای انسان های شریف نیز برای دفاع از خود چاره ای جز پناه جستن به اسلحه باقی نمی ماند و صد البته همین "امر مشروع" نیز گاه از مرز ضرورت و حدّ کافی اش خارج می شود و رنگ و بوی افراط به خود می گیرد!!
همه ی اینها در حالی است که" صلح طلبی به شجاعت بیشتری نیاز دارد" و صلح طلبان همیشه از شجاعترین ها بوده اند، زیرا در عرصه صلح همه ی طرف های درگیر می بایست از سطح خواسته های خود کوتاه بیایند و برای "طرف مقابل" نیز حقّی قائل باشند و این "کوتاه آمدن" به جهت مصلحت های بزرگتر، همیشه تاریخ از" انسان های بزرگ" سر زده است
نمونه های تاریخی زیادی چه در بین رهبران مذهبی و یا سیاسی یافت می شود که به جهت نیل به مصلحت های بزرگتر از ایده های حدّاکثری خود کوتاه آمده اند و این کوتاه آمدن نه نشانه ی ضعف بلکه علامتی از "عقلانیت و خردورزی" آنان تفسیر شده است
صلح، مصلحتی بزرگ است و آنچنان با ارزش که می ارزد به خاطر آن در تعامل با دشمنان و مخالفان وارد "مذاکره و گفتگو" شد و از موضع عزّت و اقتدار، دوستی و آرامش را برای انسان ارمغان آورد
سیره ی پیامبر اسلام نیز همین را تائید می کند، ایشان در حُدیبیّه با مشرکان مکه مذاکره کرد و حتی برخی خواسته ها را کنار گذاشت تا آرامش بر "جزیرۀالعرب" حاکم شود، چرا که می دانست در فضای آرام، منطق اسلام بهتر شنیده خواهد شد تا در زیر برق شمشیرها و تیزی تیغ نیزه ها !!
صلح خواهی پیامبر در حدیبیه مورد اعتراض برخی مسلمانان نیز واقع شد اما ایشان به خوبی در عین تفکیک "دفاع مشروع" از" جنگ طلبی و ایستادگی های نابخردانه" ضمن تاکید بر حفظ آمادگی برای دفاع ، هیچگاه به سمت جنگ و دعوا نرفت
چقدر در اشتباهند، کسانی که فکر می کنند هر چه صدائی بلند تر و فریادی از سر عصبانیت داشته باشند و دیگران را بیشتر تحریک و حساس کنند؛ شجاع ترند !!!
طولانی کردن صف دشمنان و هر روز از صف دوستان کاستن و به کار گیری ادبیات کوچه -خیابانی نشانه ی شجاعت نیست و در دنیای امروز آن را حمل بر شجاعت نمی کنند !!
رگ های ُمتورّم شده گردن و فریاد هائی از سر خشم و مُشت های گره شده، همیشه نشانه ی شجاعت نیست، شجاعت آنجاست که البته از سر عقل و خرد و نه ضعف و ناتوانی و نه از باب ضرورت و یا تاکتیک،" صلح طلب" باشیم و برای نیل به این مهم، اگر لازم شد، از موضع اقتدار با "دشمنان " مذاکره کرد.