سه شنبه 17 دی 1387-0:0

بنال ای دل در اين ماتم

نوحه شب عاشورا ؛سروده ي منتشر نشده اي از فدايي مازندراني


 عجب غافل بوَد آن دل که از غم غافل است امشب

 زمحنت دوستان رادل چو صيدِ بِسمل است امشب

 نه تنها وحشی از صحرا کشد از فرط راحت پا

کزين غم ماهی دريا روان بر ساحل است امشب

 دراين شب شمرِ بد گوهر به صيقل می زند خنجر

 زحق مگذر که آن کافر به فکر باطل است امشب

 شب درد و الم باشد ، دو ديده پر ز نم باشد

 قرينِ درد و غم باشد هر آن کو غافل است امشب

ثوابت جمله سيّاره ، سرشک از چشم استاره

 ز بس ريزد چو فوّاره ، فلک پا در گِل است امشب

 فشان ازچشم پُرخون نم ،بنال ای دل در اين ماتم

 مشو غافل دَمی ازغم که اينک حاصل است امشب

 دلِ "محمود" خونين دل ، ز خون گرديد پا در گل

 به رنگ طاير بِسمل ، تپان و عاطل است امشب

فرستنده:دکتر فريدون اکبري شلدره اي