شنبه 26 بهمن 1387-0:0
میانجیگری تا کجا؟
درباب میانجیگری آقای نورمفیدی میان خاتمی و کروبی (يادداشتي از:رضا مياندره-وبلاگ نويس گرگاني)
یکی از سخنرانان نشست حزب اعتماد ملی در استان گلستان پیشنهادی به این مضمون داده است که آقای نورمفیدی برای رسیدن به وحدت در میان اصلاح طلبان، میان آقای خاتمی و کروبی میانجیگیری کرده تا یکی از این دو بعنوان کاندیدای نهائی اصلاح طلبان حضور پیدا کنند.
این طرح ادامه طرح دیگری است که همین حزب درخصوص وحدت اصلاح طلبان مطرح کرده است. اگر این موضع را موضع نیمه رسمی حزب بدانیم،این حزب تاکنون دو مکانیزم برای وحدت اصلاح طلبان مطرح کرده است: شورای حکمیت و میانجیگری:
اما چندنکته در این خصوص قابل ذکر است:
اولین موضوع میانجی گری آقای نورمفیدی است. هرچند آقای نورمفیدی به خاطر دیدگاه های خود در بین تمامی گروه های اصلاح طلب از احترام ویژه ای برخوردار است ولی دو مانع عمده وجود دارد: اول اینکه خود ایشان تمایلی به ایفای نقش در مسائل جنجالی سیاسی ندارد و سابقه فعالیت سیاسی ایشان حاکی از آن است که علی رغم اینکه در سطح بومی و استانی و حتی منطقه ای دارای اقدامات مفید بی شماری هستند ولی تاکنون در سطح کشوری دست به یک اقدام سیاسی شجاعانه نزده اند.
مورد پیشنهاد آقای هاشمی رفسنجانی برای ریاست مجلس خبرگان یک استثنا تکرار ناپذیر در زندگی ایشان است. دوم اینکه خود حضرت ایشان هرچند یک شخصیت مهم در بین اصلاح طلبان و نیروهای چپ کشوری محسوب می شود ولی نقش ایشان یک نقش وحدت بخش نیست و یا حداقل اینکه اطیاف متنوع اصلاح طلبی در سطح کشور چنین نقشی را برای ایشان تاکنون درنظر نگرفته اند و معلوم نیست هم این نقش از سوی همه گروه ها مورد قبول واقع شود.
اگراز مرحوم آقای توسلی یا موسوی خوئینی ها و یا میرحسین موسوی و یا هاشمی رفسنجانی و یا موسوی اردبیلی نام برده می شد می توانست مقبولیت بیشتری یابد.
دومین نکته، خود موضوع میانجی است. مولوی می فرماید:
خواجه اشکسته بند آنجا رود که در آنجا پای اشکسته بود
روابط کروبی و خاتمی هنوز به مرحله بحرانی نرسیده است و علی رغم فشارهائی که از سوی برخی از مطبوعات مطرح می شود که آقای کروبی و خاتمی دریک بحران خودخواسته گرفتار شده اند ولی حقیقتا این گونه نیست. دیگر آنکه هرچند شیخ و سید به اصلاح طلبان تعلق دارند ولی کسی منکر تفاوت خاستگاه و پایگاه سیاسی غالب این دو نیست. خاتمی آراي سنتی نخبگان و روشنفکران را دارد و کروبی نیز آرا مخصوص به خود دارد.
هواداران کروبی ضرور تا اصلاح طلب نیستند چنانچه بسیاری از طرفداران سنتی وی در لرستان و اصفهان در در مرحله دوم انتخابات ریاست جمهوری نهم، نه هاشمی اصلاح طلب که احمدی نژاد اصولگرا را برگزیدند و نبود کروبی می تواند این آرا را به حساب رقیب واریز نماید.
ثالثا: آیا مکانیزم مطرح شده یعنی میانجیگری موثر است یا نه؟ این مکانیزم به زبانی هم مدتی دیر مطرح شده و هم اندکی زود . دیر مطرح شده است زیرا اگر قبل از طرح رسمی کاندیداتوری میان این دو مطرح می شد بهتر جواب می داد و زود مطرح شده است به خاطر اینکه هنوز رقابت این دو به آستانه غیرقابل تحمل نرسیده است. در این دوره آن مکانیزمی که می تواند هردو را متقاعد به کناره گیری یا ادامه راه کند نه ریش سفیدی این و آن که رقابت درون گروهی است.
نکته غیرقابل اغماض دیگر کیفیت تفاوت آقای خاتمی و کروبی است. این اختلافات و تفاوت ها نه شخصی که مبنائی است و نمی تواند با شیخوخیت و ریش سفیدی و امتیازدادن و امتیاز گرفتن این به نفع آن خاتمه یابد. مضافا اینکه خود خاتمی به این قضیه اشاره کرده است که حضرت ایشان با کروبی رقابت نمی کنند.
خلاصه:یک نفر در حال وعظ و سنخوری هیجان زده شد و گفت نام گرگی که حضرت یوسف را خورد می دانم به وی گفتند گرگ حضرت یوسف را نخورد بعد گفت من نام آن گرگی که حضرت یوسف را نخورد می دانم. قصه طرح این موضوع نیز به نوعی مثل این داستان است.