سه شنبه 1 ارديبهشت 1388-0:0
شغل يا بلاي جان
دکل بندي=بازي با مرگ؛ به بهانه نخستين قرباني حادثه دكلبندي سال 88
شغل حادثهآفرين دكلبندي هر ساله جان عدهاي را به خطر مياندازد و اين موضوع لزوم توجه بيشتر مسئولان و پيمانكاران مربوطه را ميطلبد تا بيمهريهايي كه نسبت به شاغلان اين حرفه طي سالها رنج و مشقت شده است، جبران شود.
هفته آخر فروردين88 مرگ جوان 26 ساله اهل روستاي يخكش بهشهر كه سالها ساكن گلوگاه بوده و براي امرار معاش به شغل دكلبندي روي آورده بود، بر اثر سقوط از دكل در حوالي كرج به عنوان نخستين قرباني دكلبندي سال 88 در حالي كه مرگ او با تولد نخستين فرزندش همراه شد، دل بسياري را آزرده ساخت.
از آنجا كه 80 درصد دكلبندان كشور اهل گلوگاه هستند، از اين منطقه به عنوان شهر دكلبندان ياد ميشود، هشت درصد دكلبندان كشور را قميها و بقيه از ساكنان استان لرستان هستند و شايد به طور موردي حضور دكلبنداني از ساير قوميتها احساس شود.
دكلبندي شغل سختي است كه چه بسيار با رعايت همه نكات ايمني در يك لحظه خطر برقگرفتگي و سقوط ايجاد شود.
شهرستان گلوگاه تاكنون صد كشته و بيش از 250 مجروح و معلول بر اثر سانحه حين كار روي دكل در سراسر كشور داشته است و اين امر مسئولان شهرستاني را برآن داشت تا به دنبال راه حلي براي كم كردن حوادث و زير پوشش قراردادن كارگران اين حرفه در ستاد، تشكل يا گروهي باشند تا به حقوق و مزاياي آنان رسيدگي شود.
با افزايش سالانه آمار كشتهشدگان و آسيبديدگان دكلبندي گلوگاه، مسئولان هم شتاب بيشتري به كارهاي خود دادند كه سرانجام در دور نخست سفر رياست جمهوري به مازندران بر لزوم پيگيري فعاليتهاي دكلبندان و مشكلات شغلي آنان تاكيد و سعي شد تا مصوبهاي در اين خصوص طرح و تاييد شود تا اينكه با پيگيريهاي منوچهر تات فرماندار سابق گلوگاه در دور دوم سفر اين مسئله به صورت مصوبهاي به ثمر نشست و هماكنون مسئولان ذيربط گلوگاه با هماهنگي فرمانداري در حال تكميل آمار و اطلاعات مربوط به دكلبندان و خانواده قربانيان و خسارتديدگان اين حرفه هستند.
به گفته رامين جانلو مسئول ستاد پيگيري امور دكلبندان و عضو شوراي شهر گلوگاه، هم اكنون اكثر شاغلان اين حرفه از حقوق بيمهاي برخوردارند، اما مشكل اصلي و مسبب بسياري از مشكلات حقوقي و امنيتي كارگران، پيمانكاران و شركتهاي ورشكستهاي هستند كه يا توان پرداخت حقوق را ندارند و يا به نوعي از زير بار مسئوليتها شانه خالي كردند.
در روزها و ماهها كار و تلاش دكلبندان در سرما و گرماي طاقتفرسا، نگرفتن حقوق و حتي ايجاد سانحه براي برخيها، خانوادهها را بسيار نگران ميكرد و در سالهاي آتي طوري شده كه خود كارگران و خانوادههاي آنان خطرات اين شغل را پذيرفتهاند اما به طور طبيعي نپرداختن حقوق در برابر كاري مشكل پذيرفتني نيست.
در اين بين شركتهاي بزرگ و معتبري هم هستند كه كارگران را با حقوق كم به كارميگيرند و حتي در پرداخت اين مبالغ ناچيز هم گاه كوتاهي كرده و نسبت به پرداخت به موقع آن اقدام نميكنند.
حسن خاج كه يكي از بستگان نزديك نخستين قرباني گلوگاهي در حادثه دكلبندي است، ميگويد: غير از مشكلات مربوط به پرداخت حقوق، در اختيار قرار ندادن و يا نداشتن تجهيزات لازم از سوي پيمانكاران به كارگران است، اين درحالي است كه حتي كارگراني كه نكات ايمني را رعايت كردهاند، باز هم هر لحظه احتمال ميدهند كه ديگر پايشان به زمين نرسد.
به هر حال حمايتهاي مالي و بيمهاي دكلبندان گلوگاه، تشكيل پروندهاي براي ساماندهي و شناسايي پيمانكاران، شركتهاي معتبر، داشتن تجهيزات لازم ايمني و ساماندهي كارگران در قالب صنف در حال انجام است.
البته دكلبندان به دليل شغل سخت و كار در مرز، كوير، جنگل و هر جايي كه نياز باشد، در كنار تحمل دوري خانواده، آلوده به مشكلاتي چون مواد مخدر است كه خود بحث جداگانهاي دارد، ميشوند.
به گفته حسين عنايتي، رئيس بهزيستي گلوگاه 60 درصد كساني كه در اين شهرستان به ضايعات نخاعي دچار شدهاند، از دكلبندان هستند و در راستاي مصوبه هيئت دولت پرداخت مستمري به خانواده جان باختگان و معلولان و از كارافتادگان به طور جدي از سوي اين سازمان در حال پيگيري است و پس از تكميل پروندههاي مربوطه در اسرع وقت نسبت به پرداخت مستمريها اقدام ميشود.
اكثر دكلهاي كشور دكل برق و بخشي ديگر دكلهاي پست و مخابرات هستند و درحال حاضر هزار و 400 گلوگاهي در سراسر كشور به اين كار اشتغال دارند.(farsnews)