دوشنبه 28 ارديبهشت 1388-0:0

صندوق راي ، نه صندوق صدقه

يادداشتي از:صمد عليپور، فعال سياسي و فرهنگي،ساري


 صندوق راي ، صحيفه اي است كه صاحبان قدرت ، در صبحي بهاري ما را نديم و همنشين فرصتي مي سازند تا نامه سرنوشت خود با اختيار و اقتدار تام باز نويسيم .

صندوق راي ، سمبل بازيگري و نه تماشاگري ما در عرصه درشتناك سياست است.

 صندوق راي ، نه صندوق صدقه و صغارت ، كه صندوق صناعت و كرامت است.

 صندوق راي صعود صميمانه انديشه و نظر در آسمان آبي آگاهي و دانايي است تا كه دريابيم : زمان ، زمان برخاستن از حاشيه است ، كه فصل ، فصل طرب خيز بهار و رقص مستانه شكوفه هاست؛ كه فصل ، فصل شيدايي هزاران هزار دستان ، تا خاموش از آواز نگردند و زاغان خيمه بر گلشن نگسترند؛ كه ماه ، ماه خرداد ، كه خرداد ماه پر از حادثه و داد است؛تا كه دريابيم : بي تفاوتي ، سقوط از مقام شامخ انسان است؛ تا كه دريابيم : بي تفاوتي ، نهايت شور بختي و زوال ملت هاست؛ تا كه دريابيم : بي تفاوتي ، خوره اي است كه وقتي به جان ملتي افتد خوار و زبونش مي كند؛ تا كه دريابيم : انفعال ، آغاز انحطاط ماست .

صندوق راي ، صندوق ذخيره ارزي است كه در دولتي بر منزل بنياد فرود آمد و به بار نشست و در دولتي ديگر ، برمركب باد نشست و شتابان رفت .

صندوق راي ، صفير رهايي ما به سوي جامعه نورس مدني است كه قرن ها ، حاكمان و دولت ها ، نامه تعزيت آن را پيوسته و بي پروا بر ما مي خوانند و به پشتوانه ي آن تك منبع آرميده در مهد زمين ، آنان را كه بر روي زمين مي زيند به سخره مي گيرند و به فقر و فاقه متهم مي سازند و چه خطاي فاحشي است اين توهم استغنا .

 صندوق راي ، صحبت صيانت از راي است ، راي به حاكميت ملت ، راي به پذيرش اختيار و اراده انسان ، راي به نفي تبعيض ، راي به قبول تنوع و تكثر ، راي به نفي تخفيف ، راي به نفي تحقير ، راي به نفي تحميق ، راي به احقاق حق ها كه در طول تاريخ به محاق رفته است .

 صندوق راي ، صدر نشيني فضيلت است و افشاي رذيلت ، اكمال فرديت است و اتمام منيت، صعود شجاعت است و صداقت ، افول فضاحت است و سعايت .

صندوق راي ، صاعقه اي است كه در يك روز به ياد ماندني بر جشن حضور و جمهور فرود مي آيد تا پنجره عقول و اذهان صاحبان قدرت و طالبان خدمت ، به روشني و آگاهي گشوده گردد تا بيشتر و بيشتر دريابند كه : اساس جمهوري ، برابري و علنيت كامل در عرصه ي سياست است؛تا دريابند كه: علنيت و شفافيت ، مهمترين پيش شرط دموكراسي است .

 صندوق راي ، صلاي بلند صلابت سترگ ستودني ملت بزرگ ايران است كه بار ديگر در گوششان به نجوا مي نشيند كه از آغاز جنبش ها و خيزش ها ، قيام ها و قيود ها در طول تاريخ و به ويژه از مشروطه تا نفت ، از نفت تا انقلاب ، از انقلاب تا رخداد دوم خرداد به دنبال چه آرمانهاي بلندي بوده است .

 ملت بزرگي كه از فرهنگ و تمدن زنده و زاينده برخوردار بوده و پيشگام و پيشاهنگ عدالت ، آزادي ، استقلال و مردم سالاري در ميان ملل آسيا و خاور ميانه به شمار مي آيد .

صندوق راي ، صديد ( ناله و فرياد ) صبوري ما است كه قرن ها از حنجره زخمي ما فرياد مي شود تا كه شايد پاي استبداد به زنجير افتد و حق به دست قدرت اسير نگردد ، تا كه شايد به نقد ، تا كه شايد به مهار ، تا كه شايد به پاسخگويي قدرت بينجامد . چراكه مكتب ها اگر روشي براي مهار قدرت نداشنه باشند مكتبي عليل و ضد بشري خواهند بود .

صندوق راي ، صدور و بروز حق ها است : حق برابري ، حق خواستن و توانستن، حق گفتن و انتخاب كردن ، حق نه گفتن ، حق تصميم گيري ، حق انتخاب سرنوشت خود ، حق حاكميت ملت ، حق نقد و تعديل قدرت ، حق برخورداري از دانايي و معرفت ، حق پرواز بر فراز ، حق امنيت انساني ، حق نصب حاكمان ، حق عزل فرا دستان .

صندوق راي ، صيد عزيز و لذيذي است كه صياداني خردمند را به سطح دريا كشانده است تا از بلنداي امواج صبوري و صلابت بر ساحل مفرح فلاح وصلاح ، و تغيير و اصلاح ماوي گزينند .

تغيير و اصلاحي كه از درون همت بلندش و از وفاق و احساس مسئوليت فردي ملتش ، و از فراز خروش جوانانش ، دولت تدبير، دولت اميد ، دولت صلح ، دولت مدارا ، دولت فرهنگي و دولت هنرمند تولد خواهد يافت . (( چرا كه هيچ صيادي در جوي حقيري كه به گودالي مي ريزد مرواريد صيد نخواهد كرد . ))

صندوق راي ، صريري است كه ما را به بوستان فرح بخشي از معرفت و دانايي رهنمون مي شود كه يك بار ديگر معجزه قلم ، قدرت كلمه و لذت نوشتن را دريابيم ، كه يك بار ديگر بر صفحه صفحه دفتر ها و جريده ها كه ركن ركين و ستون آهنين جامعه مدني به شمار مي آيند عبارات پر مغز و نغز ذيل نقش بندد تا دكه ها بهترين و دلپذير ترين دكان شهروندان گردد : (( دادگري در روزگار ما نه ففط قدرت و ثروت ، كه معرفت را نيز نشانه مي گيرد، و امروز ظلمي مهلك تر از احتكار اطلاعات نيست . ))

(( حاكماني كه پلوراليزم منابع معرفتي را روا نمي دارند و اجتماع را به استماع پيام آور واحد مي خوانند ، رخنه اي در روش معرفت و شكافي در تماميت آدمي مي افكنند كه سنگيني خبث آن را ابليسان خبيث هم تحمل نمي كنند .))

(( آنكه دست آزادي را مي بندد و پاي تكثر را مي شكند ، دهان جهالت رامي گشايد )) .

(( امروز آزادي هاي اجتماعي و سياسي و احزاب و مطبوعات و اصناف وانجمن ها و دانشگاه ها و كلاس ها و كتاب ها و كلوپ ها و فيلم ها و رسانه هاي آزاد ، دهانهاي مردم و دهانه هاي اجتماع اند ، ريه هاي خلق اند ، روش هاي دانستن اند، شيوه هاي تدبير و مديريت كاميابند ، ابزار توفيق حكومتند ، مجاري شناخت متقابلند ، آيينه ي ظهور واقعياتند ، برهنه كننده تنوع مستور اجتماعند و آنكه جامعه را در بند مي نهد و بدان جواز ظهور و خود نمايي نمي دهد اين قدر نمي داند كه خيانت به هوش و گوش خود مي كند . ))

 (samadalipour@gmail.com)