سه شنبه 23 تير 1388-0:0

اجلاس گروه 8 در ایتالیا و انتخابات ایران

يادداشتي از:دکتر سیف الرضا شهابی،متولد 1331 بابل


بعد از حوادث اخير و اعلام نتايج انتخابات عده اي در داخل و برخي از ايرانيان خارج از كشور چشم اميد به آمريكا و كشورهاي غربي دوخته بودند و انتظار داشتند آمريكا و كشور هاي اروپائي عكس العمل شديد بروز بدهند و حداقل سفراي خود را به عنوان اعتراض به نتيجه انتخابات و در پي آن درگيري هاي خياباني و بازداشت ها حتي به طور موقت هم شده از ايران فرابخوانند.

 هم چنين منتظر بودند تا سران 8 كشور در اجلاس گروه موسوم به G8 در شهر زلزله زده لاكئويلا (ايتاليا)بر عليه ايران  زلزله به پا كنند و در بيانيه اي شديد اللحن تهران را محكوم كنند وخواستار تحريم هاي شديد عليه تهران به خاطر مسائل انتخابات بشوند.

با گذشت چند هفته از انتخابات و در نهايت به پايان رسيدن اجلاس مزبور متوجه شدند آن چه انتظار آن را داشتند و با آن چه شد تفاوت فراوان دارد و آن هائي كه در شنبه شب 20/4/88 به برنامه هاي شبكه هاي ماهواره اي نگاه مي كردند متوجه شدند كه غم و اندوه از چهره مجريان برنامه مي باريد و مفسران شان كه در چند هفته اخير وعده برخورد هاي شديد و غليظ از سوي آمريكا و غرب و اجلاس گروه 8 در مقابل ايران به خاطر مسائل انتخاباتي  به مخاطبان شان مي دادند تقصير را به گردن اشكالات ساختاري گروه 8  انداختند در صورتي كه اگر اجلاس گروه 8 داراي اشكال ساختاري است اشكالات اكنون به وجود نيامد و از قبل وجود داشت.حالا چطور اين افراد به آن اميد بسته بودند و تصور مي كردند شق القمر خواهد كرد؟!

   بعضي ها فكر مي كردند اين كوه بزرگ يعني اجلاس ايتاليا يك جنگجو عليه ايران خواهد زائيد ولي در عمل ديدند يك موش بيشتر زايمان نكرد و وعد سر خرمن داد و به اجلاس آينده در ماه سپتامبر 2009 و بعداز پاسخ تهران در مورد مسئله هسته اي موكول كرد  ودر مورد انتخابات نرم ترين برخورد رادر حد مصاحبه آقاي اوباما واظهارات آقاي ساركوزي بسنده كرد .

    واقع قضيه اين است نه آمريكا و نه غرب هيچ كدام دل شان به خاطر نتيجه انتخابات و درگيري هاي خياباني و بازداشت هاي معترضين نسوخته و نخواهد سوخت آمريكا و غرب منافعي در آمريكاي لاتين و آسيا و آفريقاو خاورميانه دارند و به دنبال حفظ منافع هستند و هر تحركي كه منافع شان را تامين كند حمايت مي كنند و اگر منافع شان تامين نشود و اگر بتوانند تا حد حمله نظامي و راه اندازي جنگ پيش مي روند.

 انتخابات و دمكراسي و حقوق بشر و امثالهم ابزاري هستند براي سركوب دولت هاي كشورهاي جهان سوم ومستقل و اگر كشوري دمكراسي و حقوق بشر را رعايت نكند وليكن منافع آمريكا و غرب را حفظ كند از كنارش به سادگي عبور مي كنند .

 براي مثال آقاي اوباما براي رساندن پيام اش به كشورهاي مسلمان كشور مصر را بر گزيد يعني كشوري كه رئيس جمهورش 28 سال حكومت مي كند و دمكراسي مفهومي ندارد و همواره مخالفانش را سركوب مي كند و انتخابات رقابتي و واقعي جايگاهي ندارد و در حال آماده سازي براي جايگزيني پسرش مي باشد .

آيا اين كشور با اين خصوصيات با تعاريف و معيارهاي دمكراسي غربي مطابقت وموافقت دارد ؟ هر شخص منصف پاسخ منفي خواهد داد؛در حالي كه غرب و آمريكا كمترين چالشي با اين كشور ندارند حتي آقاي اوباما پيامش را از اين كشور مي فرستد .نيازي نيست كشورهاي ديگر مثال زده شود .

    اگر آمريكا و اروپا در موضوع انتخابات و پي آمدهاي آن مخالفت هائي كردندبه خاطر عوامل زيرين بود :

1-     تضادهاي داخلي:علت اصلي مخالفت اوباما به خاطر فشارهائي بود كه رقيب انتخاباتي او  آقاي

جان مكين از حزب جمهوري خواه بر او وارد كرده بود و اوباما براي اين كه مختصري از فشارها را كاهش دهد مواضعي در مقابل تهران  اتخاذ كرد . با توجه به اين كه اوباما تصميم دارد مشكلات اقتصادي و معضل حضور نيروهاي ائتلاف وخصوصا آمريكا را در عراق و افغانستان ساما ن بدهد لذا نمي خواهد فعلا جبهه جديدي به نام ايران در مقابل آمريكا بگشايد

         دولت مردان كشورهاي اروپائي هم با وضعيت مشابه از سوي احزاب رقيب و سازمان هاي  به اصطلاح طرفدار حقوق بشر روبه رو شدند و لاجرم مواضعي البته تندتر از واشنگتن گرفتند با توجه به اين كه اروپائي ها تصور مي كنند آمريكا مي خواهد براي حل مسائل و چالش هايش در خاورميانه و ايران آن ها را تنها يگذارد و مستقلا تصميم گيري كند به اين خاطر تلاش دارند به طرف آمريكائي تفهيم كنند اروپا هم است .

2—انرژي هسته اي:دومين مسئله چالشي بين تهران با آمريكا و غرب موضوع هسته اي است و آن ها به هر شكلي تلاش مي كنند تا از دست يابي ايران به انرژي هسته اي جلوگيري كنند و اگر ايران كوتاه بيايد و مطابق رهنمود آن ها گام بردارد آمريكا و غرب علاوه بر آن كه برسر مسائلي نظير :انتخابات و دمكراسي و حقوق بشر و امثالهم گير نمي دهند بلكه به راحتي و حتي به قرباني شدن هزاران نفر از كنارش مي گذرند و به اين خاطر در اجلاس گروه 8 اظهارات تهديد آميزشان روي مسئله پرونده هسته اي متمركز بود ..

3—اسرائيل و صلح خاورميانه:سومين چالش مسئله به اصطلاح صلح در خاورميانه است و موضوعاتي نظير :نفي هولوكاست .

در تحليل آمريكائي ها و اروپائي ها ايران مانع استقرار صلح مورد نظر آن ها در خاورميانه است و اگر تهران از بعضي شعارهااز جمله:نابودي اسرائيل دست بكشد مطمئنا دنياي غرب كاري به نتيجه انتخابات –دمكراسي –حقوق بشر و نظاير اين ها نخواهد داشت . اسرائيل هزاران جنايت مي كند وحقوق بشر را پايمال مي كند و غرب تماشاگر است واگر به اعراب در مقطعي نياز داشته باشد براي به دست آورد دل اعراب بيانيه اي رقيق صادر مي كند

     متاسفانه تعدادي از اصلاح طلبان بيش از حد به آن سوي آب و كشورهاي خارجي چشم مي دوزند و انتظار دارند با دخالت آن ها در بن بست هاي داخلي شان گشايشي حاصل شود اگر انتظار مداخله نظا مي را نداشته باشند به انتظار دخالت هاي سياسي و ديپلماسي و اقتصادي نشسته اند ودر چنين مواقع لحظه شماري مي كنند تا قطعنامه اي صادر شود يا تحريمي اعمال شود و يا سفرا فراخوانده شوند ويا...........

      اين دسته از هموطنان غافلند كه كشورهاي خارجي و نيروهاي بيگانه به دنبال منافع خودشان هستندو در حساس ترين لحظات نزدك ترين دوستان شان را قرباني مي كنند واگر لازم باشد از حامد كرزاي در افغانستان و نوري مالكي در عراق عبور مي كنند  يا اگر تصور شود در تضاد بين آمريكا و اروپا گرايش به يكي مي توان ديگري را تضعيف كرد هم اشتباه است همان اشتباهي كه مرحوم دكتر محمد مصدق مرتكب شد البته بايد از تضاد آن ها در راستاي حفظ منافع ملي استفاده كرد وليكن نبايد با طناب هيچ كدام به چاه رفت

    آن زمان كه آمريكا و اروپا در بهترين شرايط اقتصادي و سياسي و نظامي  قرار داشتند براي دمكراسي واقعي و حقوق بشردل نمي سوزاندند و اگر در مقاطعي تظاهر مي كردندباز هم براي حفظ منافع خودشان بود اكنون كه در  بدترين شرايط اقتصادي و نظامي و سياسي به سر مي برند .

از نظر نظامي در باتلاق عراق و افغانستان گرفتار شدند و به هر خس و خاشاكي متوسل مي شوند تا خودشان را نجات دهند در طي 2 روز 15 نظامي انگليسي در افغانستان كشته مي شود و اعتراضات در انگليس در حال افزايش است .

وضعيت اقتصادي بسيار نابسامان تر از آن است كه قابل ذكر باشد شركت هاي بزرگ اقتصادي گروه 8 در سال 2008 مبلغ 451 ميليارد دلار ضرر كردند . هنگامي كه قدرت اقتصادي و نظامي در وضعيت مطلوب نباشند قدرت سياسي  هم تابعي از متغير هاي نظامي و اقتصادي است و به اين دليل است كه حتي قادر نبودند كوچك ترين تحرك سياسي در انتخابات ايران ابراز دارند و فقط به سخنراني ها كه در اساس ارتعاشات صوتي است بسنده كردند ..

   بهترين روش اين است كه مردم فهيم ايران با هر ديدگاه و تفكري مسائل داخلي را با همبستگي ملي و حفظ منافع ملي حل كنند و به دنبال راهكارهاي القا شده از خارج و يا كمك خارجي نباشند وبه آن ها اجازه دخالت ندهند زيرا اولين قربانيان همان هائي هستند كه چشم به آن ها دوخته اند.