تعداد بازدید: 4137

توصیه به دیگران 1

پنجشنبه 24 دی 1388-0:0

آقاجری دیروز - مشائی امروز

...ردپای دشمنی و کج فهمی نسبت به اندیشه های اسلام ناب محمدی(ص) در دولت اصولگرایان هم دیده می شود.(يادداشتي ازصادقعلی رنجبر،عضو هیئت علمی دانشگاه-ساري)


  اسفندیار رحیم مشائی کیست؟

 چه مطالبی و با چه موضوعیتی می گوید؟

 چرا در وادی دین و معرفت دینی و تاریخ ادیان سخن می گوید؟

 برای کدام مخاطبان خاص یا عام در داخل و خارج سخن می گوید؟

 تا کنون چه نتیجه ای از این همه حرفی که زده، گرفته است؟

 چرا به منتقدان جدی خود در حوزه و دانشگاه جواب نمی دهد؟

 برای این حرف های متفاوت مبتکرانه از کدام منابع معتبر الهام می گیرد؟

 با کدام پیشینه علمی، اجتهاد و استنباط و استنتاج و استنطاق می کند؟

 چرا این قدر به مباحث دینی پیله کرده است و تلاش دارد خود را اسلام شناس معرفی کند؟

 علت رویکرد او به اسرائیل و امریکا و بیان ملت اسرائیل و مردم برتر امریکا چیست؟

 چرا در مجلس رقص(سماع) در ترکیه می نشیند؟

 چرا از بیت المال به یک هنر پیشه زن عکاس یا نقاش کمک چند میلیونی می کند و اگر چک امضا   نشود،یک مسئول از سمت خود عزل می شود و با هنرپیشه مذکور عکس یادگاری می گیرد؟

 چرا سازمان حج و زیارت در نگاه او در حد یک سازمان سیاحتی تحقیر می شود؟

 چرا خدا را مظهر وحدت نمی داند و برای آن توانای مطلق،از صفت ناتوانی استفاده می کند؟

 چرا معتقد است به تعداد آحاد مردم در بین مردم خدا وجود دارد؟

 و در گاف اخیر، چرا گمراهی مردم را نتیجه نبود مدیریت درست پیامبران الهی می داند و از نوح انتقاد می کند؟

 و چرا اصرار دارد به بهانه عدم تولد دانشمندان جدید،بوعلی سینای حکیم و دانشمند اسلامی افتخار هزاره نیست؟

 چرا و چرا و چرا!!؟؟  

به هرحال،ردپای دشمنی و کج فهمی نسبت به اندیشه های اسلام ناب محمدی(ص) در دولت اصولگرایان هم دیده می شود! فلذا می توان گفت که علی رغم همه ادعاها و اشک های تمساح، از این نظر ظاهراً هیچ فرقی بین دولت اصولگرایان با دولت اصلاح طلبان وجود ندارد!

دیروز آقاجری با ژست اسلام شناسی و محقق تاریخی و دینی،گام به وادی اي گذاشته بود که به ارتداد او تفسیر و نهایتاً موجب صدور حکم اعدام برای وی شده بود که اگر دخالت ولی امر مسلمین از همان منظر ولایت مطلقه فقیه که غالب آقایان اصلاح طلب آن را قلباً و یا حتی لسانا ً قبول ندارند؛ نبود، امروز وی حتی توفیق حیات هم نداشت؛ اگر چه کار به جایی رسید که نهایتاً جامعه مدرسین حوزه علمیه قم به ریاست مرحوم آیه الله مشکینی،سازمان مجاهدین انقلاب را دارای منش غیر اسلامی دانست.

و اما امروز ظاهراً این نقش به مشایی سپرده شده که با مناسبت و بی مناسبت از هر دری سخن بگوید و این طور به نظر می رسد که وی فقط می خواهد بگوید و اتفاقاً همین حرف ها را هم بگوید.

اینکه آیا این حرف ها در انتخابات ریاست جمهوری یازدهم،رای آور است یا رای شکن؟! نمی دانم!

اینکه آیا وی نمی داند که این حرف ها می تواند حتی احراز صلاحیت وی را هم مختل کند، نمی دانم!

اینکه او برنامه ای جامع تر از انتخابات و پست ریاست جمهوری را مدنظر قرار داده یا نه، نمی دانم!

اما این را می دانم که :

1-مراجع ،علما و برخی از فضلای حوزه به خاطر مواضع مشایی،با آقای احمدی نژاد و دولتش رابطه حسنه ای ندارند و حتی انتصاب استاندار روحانی در قم هم نتوانست این کدورت ها را برطرف نماید.

2-به مناسبت بحث انحرافی دوستی با ملت اسرائیل و جنجال سیاسی در داخل کشور،رهبری معظم در نماز جمعه آن را یک حرف غلط دانستند اما مشائی هرگز عذرخواهی نکرده و طی نامه کوتاهی،عدم طرح مجدد آن را پذیرفت!

3-رهبری معظم انقلاب در محاوره و مکاتبه، ضمن مخالفت با معاون اولی و نقش کلیدی وی در دولت دهم،آقای احمدی نژاد را به ملاحظه نظر مراجع و علما و .... توصیه نمود، اما آقای احمدی نژاد پس از یک هفته مقاومت و حتی عزل چند وزیر معترض به تاخیر رئیس جمهور در اجرای فرمان رهبری در روزهای پایانی دولت نهم، نهایتاً طی نامه کوتاهی،بحث متابعت از رهبری را در نظام ولایی مطرح کرده، اما بحث اقناع را به میان نیاورد، فلذا به همین خاطر،وی را رئیس دفتر خویش کرد و با حذف غیر رسمی معاونت اجرایی، غالب اختیارات مهم آن را به مشائی سپرد و علاوه بر آن مسئولیت نهاد ریاست جمهوری، مسئولیت شورای عالی مناطق آزاد تجاری،نمایندگی در شورای عالی نفت و عناوین مهم دیگر در اختیار او قرار گرفت تا خلاء ناکامی انتصاب معاون اولی اش، فراتر از حد انتظار مرتفع شود.

4-آقای عسگراولادی پس از دیدار با آقای احمدی نژاد در باره مشایی و مقاومت و دفاعی که از ایشان مشاهده کرد،در یک جمله ناامید کننده گفت:دیدار من و احمدی نژاد در باره مشایی به قیامت؛گویا اصلاً نمی بایست در این باره با وی صحبت می کردم!

5-روزنامه کیهان و آقای شریعتمداری در چندین مناسبت از مواضع غلط انداز آقای مشائی انتقاد کرده و آقای احمدی نژاد را به تجدید نظر در باره وی دعوت کرد.

6-آیه الله علم الهدی امام جمعه مشهد،به خاطر قرارگرفتن آقای مشائی در کنار رئیس جمهور،از رفتن به جایگاه سخنرانی استنکاف کرده و دلیلش را نیز به صراحت می گوید.

7-در جشنواره رازی در چند روز پیش،یکی از نخبگان علمی کشور،ضمن قبول نکردن جایزه از دست مشائی، یک جلد قرآن کریم به ایشان هدیه کرده تا ایشان را به ره راست هدایت کند.

8-حجت الاسلام شجونی از جامعه روحانیت مبارز ضمن دعوت مشائی به مناظره، حرف هایش را بی ربط و دردسرآفرین برای روحانیت دانسته و وی را به سکوت دعوت کرد.

9-حجت الاسلام حسینیان نماینده مجلس، علی رغم اشتهار در حمایت افراطی از دولت، از جمله به خاطر عملکردها و اظهارات غلط مشایی و توجه ویژه رئیس جمهوربه وی، از سمت نمایندگی خود استعفا داد!

10-حجت الاسلام رسایی نیز با همه حمایت هایش از دولت، از منتقدان منطقی و محکم مواضع و عملکردهای مشائی است.

11-آقای دکتر الهام،شرط حضورش در مراسم تودیع و معارفه رئیس ستاد مبارزه با قاچاق ارز و کالا را از جمله  حضور نيافتن مشائی دانسته و خانم وی نیز مشائی را برای نظام ، یک ضرر دانسته است.

12-برخی از سایت ها هم مشائی را به مثابه آقاجری در زمان اصلاحات و بهزاد نبوی در دولت شهید رجایی دانسته و سایت فرزندش را هم مثل روزنامه امروز در زمان اصلاحات دانسته اند.

۱۳-امام جمعه دلیجان در جریان سفر استانی رئیس جمهور،به محض اطلاع از سفر مشائی به دلیجان، استقبال مردم از این سفر را تحریم کرده و با مقاومت شدید وی و مردم،نهایتاً وزیر تعاون جایگزین وی می شود.

۱۴-بیش از ۲۰۰ نماینده مجلس طی نامه ای به رئیس جمهور،خواهان عزل مشایی از سمت معاونت رئیس جمهور(در مسئولیت گذشته) می شوند.

1۵-.....

به نظر شما آیا مشایی این همه برای دولت و نظام می ارزد که این همه هزینه را متقبل شود؟!

آیا از دست دادن حمایت این همه چهره های بزرگ و موجه و قبول این همه مشکلات که به مواضع غلط و عملکرد شبهه برانگیز مشایی بر می گردد، عقلانی و امر صوابی است؟!

آیا از دست رفتن اعتبارات اصولگرایان در نزد هم طیفی ها و سایر طیف ها و جناح ها، امر درستی است؟!

ضمن این که حرفهای بی سندی که در باره امام زمان(عج)زده و می زند و جو لطیفه گونه ای که در باره این مهمترین موضوع عقاید شیعه به وجود آورده و چندگونگی های بافتی که در جامعه به وجود آمده، همه و همه حاکی از عدم صحت مواضع دولت در رابطه با مشائی است!

به نظر من و خیلی از کسانی که در متن مدیریت جامع و انعطاف پذیر جامعه قرار داشته و دارند، می دانند که حضور مشائی در دولت،با توجه به گستردگی اعتراضات و انتقادات مذهبی و مردمی،امر مذمومی است!

در این رابطه 3 پیشنهاد دارم تا این خطر و ضرر، مرتفع شود:

1-    دولت، مشائی را از مسئولیت های بزرگ و ملی کنار بگذارد.

2-    دولت، مشائی را ساکت کند و نگذارد که وی بی گدار به آب بزند.

3-دولت، مشائی را فصل الخطاب نداند و خود را مبرا نگه د ارد.

بالاخره ایام پرفتنه ای را که اخیراً پشت سر گذاشته و یا در حال گذر از آنیم،فرصتی بود برای آن که مشائی بتواند این مسیر را سریع تر از همیشه طی کند و اندیشه های خود را از حمایته ای روشنفکران و فرهیختگان دگراندیش برخوردار نماید!و گویا مشائی فراتر از ریاست جمهوری، دنبال ایجاد و یا مصادره یک طیف ترکیبی در جناح اصولگرایان و اصلاح طلبان و حتی در ملی مذهبی هاست که در اصطلاح جامعه شناسی سیاسی از آن به عنوان جریان سازی اجتماعی یاد می شود.

آیا نباید دست به کار شد تا مجدداً جلوی بلند پروازی و یا حتی حضور این فرد در جاهای حساس و زدن حرفهای تنش زا گرفته شود و و این راه انحرافی سد شود؟

راستی اگر مشائی رئیس جمهور بود و آقای احمدی نژاد به عنوان رئیس دفترش،این همه مشکلات به وجود می آورد؟!آیا مشائی هم تا این اندازه از احمدی نژاد حمایت می کرد؟! و به قیمت همه چیز، از هیچ چیز دفاع می کرد؟!

آیا زمانی برای بازنگری مواضع رئیس جمهور به وجود نیامده و نباید این همه بی مبالاتی ها را متوقف نمود؟!

اگر به اصول اصولگرایان خدشه وارد آید، چه کسی مسئولیت پاسخگوئی آن را به عهده می گیرد؟!

بنابر این باید کاری کرد و تا دیرتر نشده،این فتنه را هم چاره اندیشی نمود و به انگیزه ممانعت از مواجهه با بحرانهای پر ریزش آتیه،جامعه را بهداشتی تر اداره کرده و با مدیریت قاطع و مانع و جامع امور جامعه، آن را تحت حفاظت همه جانبه قرار داد و با واکسیناسیون و میکرب زدایی عملاً بقای نظام را بیش از پیش تضمین نمود!

تمام نگرانی من و امثال من که از ابتدای شروع مرحله نهایی انقلاب در سالهای 56 تا کنون در تمام صحنه ها حاضر بوده و مفتخر به التزام فکری و عملی به ولایت مطلقه فقیه ایم، از این است که نکند فرصت های موجود، آنچنان از دست بروند که دیگر امکان تکرار و تکثیر فرصت ها فراهم نیاید و ما منطبق با حدیث امام علی(ع) که فرمود: اذا ضاء الفرصه الغصه؛! با ضایع شدن فرصت ها، اندوهناک شویم.


  • سه شنبه 27 بهمن 1388-0:0

    اقای عزیز عضوباصطلاح علمی این دوهیچ ربطی باهم ندارند اگر شهامت منطق وجودداشت کسیرابعلت داشتن یک نظر محکوم نمیکنند این کارها مربوط به عصری است که ربطی به اسلام ندارداگراین مطالب برای شما امتیازی دارد که دارد دانشگاه جای نظروبیان است اشکال این است که چاپلوسی بخشی ازفرهنگ ملی ماست درضمیرخودبنگریدانرابوفورخواهیدیافت

    • نصرتی از کرجپاسخ به این دیدگاه 0 0
      دوشنبه 28 دی 1388-0:0

      مشایی نیامده،مطهری را تهدید کرد که اگر امروز روز شکایت و پیگیری علیه افرادی مثل مطهری نباشد،اما روزی خواهد رسید که همه این موارد پیگیری شوند! واقعاً اگر او کامل به قدرت برسد، باید منتظر چه حادثه ای بود؟!

      • دکتر غلامعلی رنجبرپاسخ به این دیدگاه 0 0
        دوشنبه 28 دی 1388-0:0

        افسوس که برادر صادقم مرا از گشودن ریشه های جریانات منع فرمودند و خود در برابر این انحرافات سینه سپر کردند وگرنه بر همه معلوم می شد که این جریان در کجا ریشه دارد و علی الخصوص برای جوانترها که از تاریخچه حرکت ها و برخورد امام با آنها بی خبرند. اگر می خواهید به طور دقیقتر این مسائل را پیگیری کنید بدون ذهنیت قبلی به مسائلی که در اوائل انقلاب در سپاه و سایر مراکز گذشته ورجوع کنید و ببینید که عقده های جمع شده الآن سر باز کرده و دارد انتقام خودش را از آن زمان می گیرد. باز هم مقداری این برکه راکد را بر هم زدم. شاید به قول برادرم صلاح نباشد. خداوند رهبری را حفظ کند که شاخص و معیار حق و فصل الخطاب همه هستند.

        • هوشیار تهرانیپاسخ به این دیدگاه 0 0
          دوشنبه 28 دی 1388-0:0

          من هم مثل استاد رنجبر بین مشایی و افراد ساختار شکنی همچون آقاجری و گنجی و سروش و کدیور و مهاجرانی و باقی و عبدی و غیره یک شباهت ذاتی می بینم و نمی توانم جریان پشت پرده ای را انکار کنم که هدایت این انحرافات و به تعبیر امام راحل این اعوجاجات با آن جریان است! همیشه اعتقاد دارم که دشمن در هر دو جناح و اصلاً در هر جریان، روی افرادی حساب باز می کند و امروز مشایی در دولت اصولگرایان، خواسته یا ناخواسته تامین کننده خواسته دشمنان شده است! راستی اگر او این اباطیل را نمی گفت،اگونه مخالفت رهبر معظم با انتصاب او در پستهای کلیدی قابل درک بود؟!

          • قبادیانیپاسخ به این دیدگاه 0 0
            يکشنبه 27 دی 1388-0:0

            مشایی هم فهمیده که زدن حرفهای متفاوت با دیگران، رای آور است و از الان برای انتخابات ریاست جمهوری یازدهم خیز برداشته و هیچ هدفی را هم جز پیروزی در انتخابات ندارد!مسئولیت غصبی مشایی برای اثبات عدم مشروعیتش کافی است! چون با ماندن در پست بالا ثابت کرده که ولایتی نیست و ادعایش دروغین بود! اینها هیچ وقت ولایتی نبوده و نیستند!

            • صنعتی-نوشهرپاسخ به این دیدگاه 0 0
              يکشنبه 27 دی 1388-0:0

              به فرض که استاد رنجبر را ساکت کنید، با این همه مخالف چه خواهید کرد،مراجع و رهبری و علماء و فضلاء و وکلاء و عقلاء و صلحاء چه خواهید کرد؟!غیر از جوانفکر و سایت پسر مشایی،چه کسی از ایشان حمایت کرده که اینقدر حق به جانب برخورد می کنید؟!کمی احتیاط کنید و از انحرافهای فکری حمایت نکنید!

              • اسدی-فریدونکنارپاسخ به این دیدگاه 0 0
                يکشنبه 27 دی 1388-0:0

                آقای زاهدی،چرا می خواهید جرات یک نویسنده آزاد را از او بستانید؟!چرا در بحث انتقادها،عناوین افراد را به رخ می کشید؟!منظور از وفاداری فرد به نظام و آرمانهای اسلام و انقلاب چیست؟!حسادت با کی؟! در چه زمینه ای؟!
                مگر آقای مشایی جای استاد رنجبر را تنگ کرده که با او حسادن کند؟!از کجا معلوم شد که آقای مشایی سیمرغ است و استاد رنجبر مگس؟! آیه الله علم الهدی که آقای مشایی را مگس خوانده است که دائماً زیر گوش رئیس جمهور وزوز می کند!بجای دفاع منطقی،انگ نزن،چون کار درستی نیست!

                • قباخلو-تنکابنپاسخ به این دیدگاه 0 0
                  يکشنبه 27 دی 1388-0:0

                  باید مواظب بود تا علاقه های استانی، رسالتها و عقاید آرمانی ما را تحت الشعاع قرار ندهند و شبیه به جاهلیت عرب عمل نکنیم!مشایی بعنوان یک مازندرانی تا زمانی مورد احترام است که با آرمانهای ما هم انطباق داشته باشد! گمان من بر این است که آقای رنجبر به استناد همه مقالاتش،از همه مازندرانی تر است و تنها تفاوت ایشان با دیگر مدعیان،اولویت دین بر گرایشات ناسیونالیستی است! آنهایی که به این مقاله می تازند در اصل با نظر مراجع و رهبری معظم و علماء و فضلاء در حال مخالفتند! پس باید مشایی را از منظری دیگر تحلیل کرد و این مسئله را با مازندرانی نبودن و غیرت مازندرانی نداشتن و حسودی از مسئولیت غرب استانی ها در دولتهای نهم و دهم! جدا دانست! ضمناً آقای رنجبر در مقالاتی که در همین مازند نومه و شمال نیوز به چاپ رسیده،بالاترین استقبال را از آقای مهندس طاهایی بعنوان یک غرب استانی بعمل آورده است!چرا بی جهت تهمت می زنید؟!منطقی فکر کنید و عقلانی حرف بزنید!

                  • شنبه 26 دی 1388-0:0


                    آقای دکتر!! شما با چه جراتی به خود اجازه می دهید که در مورد رئیس دفتر و همراه همیشگی رئیس جمهور محترم اینگونه بنویسید.ایا این از حسادت بیش از اندازه نیست.ایا این گفتارها طبیعی است.اقای رحیم مشایی از خدمتگذاران به اسلام و انقلاب بوده و همیشه و نه فقط در این چند سال اخیر بلکه همیشه وفاداری خود را نسبت به آرمانهای انقلاب و اسلام ثابت کرده است. به شما یادآوری می کنم:عرصه سیمرغ نه جولانگه توست.....

                    • شنبه 26 دی 1388-0:0

                      آقاي صادقعلي رنجبر نمي داني كه مشائي چي ميگه. فقط موضع ميگيري.

                      • شنبه 26 دی 1388-0:0


                        سلام دوستان شما چرا اينقدر ساده ايد؟مگر مي شود كه بزرگان با مشايي مخالف باشند و هنوز او بر مصدر امور باشد.او بدون اجازه بزرگان هيچي نمي گويد و شك نداشته باشيد كه همه مطالبي را كه مشايي مي گويد با اجازه بزرگتر ها است و من تعجب مي كنم كه چرا مطلبي به اين سادگي را بعضي ها نمي خواهند قبول كنند. من كه از مشايي خوشم مي آيد براي حفظ نظام اين حرفها را مي زند و از آبروي خودش در اين راه مايه گذاشته است

                        • شنبه 26 دی 1388-0:0

                          نويسنده محترم زياد عصباني نشو. ناراحتي هاي شما به خاطر اين است كه در دولت نهم و دهم تعداد زيادي از وزراء و معاونين ريس جمهورو استاندارو مدير كل از غرب استان است و همين و بس ......

                          • شنبه 26 دی 1388-0:0

                            مشائی مازندرانی است وآدم مومنی است برای توسعه استان می تواند نقش اساسی مهمی داشته باشدباید حمایت شود

                            • شنبه 26 دی 1388-0:0

                              داستان مشایی،داستان اکبر گنجی است! امروز در سخنرانی ها به مبانی اعتقادی می تازد و مطمئن باشید که او هم روزی در زندان، مانیفست خواهد نوشت!البته با توجه به اندیشه های متفاوتش،او مانیفست جمهوری خواهی نخواهد نوشت،بلکه در راستای تفکر انجمنی اش، احتمالاً مانیفست او،امام زمان خواهی با قرائت حجتیه است!باید حلقه و محفل پنهان این تولید اندیشه را شناسایی کرد تا روزی به فتنه دیگری تبدیل نگردد!

                              • جمعه 25 دی 1388-0:0

                                کو غیرت مازندرانیه حمایتش کنید دکتر شما دیگه چرا

                                • اسرافیلی-قائمشهرپاسخ به این دیدگاه 0 0
                                  جمعه 25 دی 1388-0:0

                                  مشایی هم یک خودی به انحراف رفته است که متاسفانه باور آن فقط برای رئیس جمهور مشکل است و تا کنون خیلی از مخالفان را فدای او ساخته است!رهبر عزیز،مراجع گرانقدر،علماء،چهره های موجه سیاسی و.... همه را رها کرده تا مشایی فنا نشود! و این هم جزء عجایب روزگار است! بدتر از همه اینکه نه تنها را وی را قبول دارد،بلکه عاشقش هست و به او ارادت مریدانه می ورزد!
                                  حالی درون پرده بسی فتنه می رود/
                                  تا آن زمان که پرده برافتد،چه ها کنند!


                                  ©2013 APG.ir