من زبانم مازنی ولی گلستانی ام گلستان هم کویر داره هم جنگل هم دریاوکوهستان میانکاله همش مال مازندران نیست باید بین بندرگز و گلوگاه و بهشهر وبندرترکمن تقسیم بشه روستاهای هزار جریب هم همین طو در ضمن این ماجرا به نکاهی ها هیچ ربطی نداره

خدا کنه گلوگاه هم از مازندران جدا بشه و به گلستان بپیونده
مردم شهر ما هیچ وقت حمایت استان مازندران رو نچشیدند
مسئولین استان مازندران هیچ وقت به فکر ما نبودند
ما خواهان اینیم که به گلستان بپیوندیم

دوست محترم و جوان نازنین و مودب و دردمند نوشهری،
با سلام و سپاس از اندیشه نیک و رهنمود نکوی شما و پیشنهادات ارزشمندتان. ای کاش لااقل مسئولان منطقه ای و استانی یک بار هم شده نگاهی به دیدگاهها و پیشنهادات جوانان عزیزی چون شما در سایت و وبلاگ های موجود انداخته و اندکی درس مدیریت شهری و استانی از اندیشه ها و تفکرات صادقانه و محبانه جوانان ما می گرفتند. من هم با شما بر این باورم تجزیه شرق و غرب و ارض طلبی و دریا خواهی این طرف و آن طرف، راهکار موثر و مناسب برای بقای شمالی واحد، منسجم و کارآمد نبوده و نخواهد بود. پتانسیل های طبیعی، تاریخی، فرهنگی، باستانی و انسانی موجود در نواحی شمالی کشور امکان اداره کشوری با جمعیت چین و هند را نیز خواهد داشت و این مهم در گرو مدیریت علمی، کارشناسی، مجرب و مدبر خواهد بود نه در فضایی توام با شعار و وعده و وعیده های بدون پشتوانه...؟! هویت، تاریخ و فرهنگ گلستان با مازندران و گیلان گره خورده و هرگونه تفکر مبتنی بر تجریه طلبی نسبت به آنها به معنای نفی هویت تاریخی آنان بوده و به صلاح هیچیک نیز نخواهد بود.هر یک به خانوه ها و استان های هم راه دارند و همزاد و همراه هم خواهند بود.....موفق باشید

دوستان نمک خوردند و نمکدان شکستند. این عبارت را به این دلیل گفتم که درحال حاضردوستانی از شرق وغرب با فانوس خیالی بجان سرزمین مازندران افتادند ودارند از بیخیالی مسئولان بی تعصب مازندران نهایت استفاده را میبرند، ازشرق برادر همزاد مازندران که خود جگرگوشه مازندران پدر بود دارد ریشه برادربزرگش را میتراشد تا شاید با نابودی برادر بزرگترخودرا بزرگتر نشان دهد، ودرغرب هم عده ای خودبزرگ بین کوچک ومنافع طلب پیشرفت خودرا درگرو جدایی از خانواده بزرگ وتاریخی مازندران میبینند. این بدبختی وافکار ضدیت با مازندران از کجا سرچشمه میگیرد؟ من بعنوان یک جوان مازندرانی که اهل نوشهر هستم وساکن تهران وقتی این تفکرات کوته نظروخنده دار،و مغایربا تفکرات یک انسان متمدن امروزی را درسایتهای مختلف میبینم دلم غرق درماتم میشود، ودرکنار دیگرهموطنان سرم را پایین نگه میدارم. ازنظرحقیر ریشه این فلاکت استان مازندران ازچند نظر قابل بررسی است:1- مسئولان مرکز استان وحتی اهالی این منطقه باید ازتفکرات انتزاعی بیرون بیایند ودیگراهالی استان را در اداره استان دخالت دهند.2:صداوسیما استان باید دربرنامه های استانی از همه لهجه های شهرستانها استفاده کند، این خیلی کار ساده ای است این لهجه خیلی شبیه هم هست مثلا لهجه های شهرهای غرب استان مانند شهسوار خیلی شیرین است مخلوطی از گیلانی و مازندرانی.این سیاست باعث میشه اون جوان رامسری احساس غریبی درسرزمین مادریش نداشته باشه. متاسفانه این کارساده را صداوسیما ساری انجام نمیده.3-ضمن اینکه عده ای از فعالان سیاسی بدنبال منافعشان هستند فکر میکنند با سوء استفاده از احساسات جوان مازندرانی به خواسته های نامشروع خود برسند. دریغ ازاینکه این گوشه از خاک مازندران قابلیت استان شدن را ازهیچ نظرندارد، نه از نظروسعت، نه ازنظر جمعیت، نه از نظر منابع طبیعی و دیگر فاکتورها. دوستان غرب مازندران اگر دنبال حق میگردید با مدیران استان مبارزه منطقی داشته باشید و حق را درسایه مازندران بازپس بگیریم نه با جدایی، جدایی بنفع غرب استان نیست، تنها ریشه خودمان را میخوشکانیم. ضمنا گرگانیهای عزیزما شما را دوست داریم چونکه شما هم طبرستانی هستید، متاسفانه دراستان شما مهاجر زیادهست این مهاجران با شما بومیها هم میونه خوبی ندارن وتنها چیزی که باعث میشود کوتاه بیایند زبان و تاریخ وریشه مشترک با طبرستان است، پس لطفا نگذاریداین هموطنان نامهربون مارا بخاطر تعصبات غیر منطقی جدایمان سازند، تا بعدها خودمان افسوس گذشته را بخوریم، نمونه های روش را در کشورهای منطقه بسیارند ،پس بیایید باهم بودن را دوباره بیازماییم چون صلاح ما باهم بودن است نه جدایی از یکدیگر. باعرض پوزش از عزیزانی که این کلمات به مزاجشان خوش نیامد.

درود؛برخي مخاطبان کامنت هايي را با IP تکراري و ثابت و پشت سر هم (البته با نام هاي متفاوت)مي فرستند که بديهي است همه آن ها از طرف يک مخاطب ارسال شده است.ما از ميان چند کامنت که IP ثابتي دارند تنها يکي را انتشار مي دهيم و از پخش بقيه معذوريم.کاربراني که اين گونه کامنت مي گذارند،تنها زحمت شان را زياد مي کنند.پيشنهاد مي کنيم از نوشتن کامنت هاي متوالي يک نفره با نام هاي مختلف خودداري کنيد.سپاس منديم.

• رضاپاسخ به این دیدگاه 5 4
  چهارشنبه 9 مهر 1393-18:43

  ببخشید من یه گلستانی (هیرکانی یا استرآبادی ) اصیلم و اجداد و نیاکانمم مال همین استانن، اما ما طبرستانی نیستیم ما هیرکانی (استرآبادی) هستیم و مال ایالت تاریخی هیرکانیاایم و ماهم شماهارو خیلی دوست داریم اما اکثر شماها به ما و استان ما توهین میکنین، درصورتیکه ما اصلا اینکارو نمیکنیم

شما کوچکتر از آن هستید که بخواید ما رو سر جای خود ما بنشانید . برای اینکه لج تان در بیاید مینویسیم گرگان گرگان گرگان گرگان گرگان گرگان گرگان گرگان گرگان گرگان گرگان گرگان گرگان گرگان گرگان گرگان گرگان گرگان گرگان گرگان گرگان گرگان گرگان گرگان گرگان گرگان گرگان گرگان گرگان گرگان گرگان گرگان ضمنا منتظریم سندت را رو کنی برا میانکاله . توصیه میکنم یه سری به مطالب وبلاگ گرگان ما بزنی تا اسناد تاریخی ما رو ببینی

دوست عزیز وبلاگ معرفی شده شما را مشاهده کردم. از مساعی و تلاش های شما در معرفی شهر زیبا و تاریخی گرگان سپاسگزارم. اینجانب نه منکر تاریخ و فرهنگ و تمدن دیرینه گرگان شده ام و نه دلیل و موجبی در این راه وجود دارد.نقشه ترسیمی مساحی و ارائه شده در وبلاگتان در نامیدن آشوراده، فاقد شناسنامه تاریخی و هویت اسنادی مشخص در تصویر ابرازی می باشد و یا لا اقل در تصویر اینگونه نشان داده شده است. مزید امتنان خواهد بود مستند و شناسنامه اسنادی آنرا اعلام فرمائید.همه می دانند گرگان ریشه در تاریخ داشته و شهری جدید و بدون هویت تاریخی و فرهنگی منسجم نیست. تاریخ هیرکانی و تمدن مربوط بدان نیز موید این نکته هست و در آن تردیدی نیست. تلاش جهت موجه ساختن نام رسمی و بین المللی " دریای خزر" که در کلیه اسناد داخلی و بین المللی به این نام و بعضا، به نام های دیگر مانند دریای مازندران و کاسپین نامیده و به ثبت رسیده است به نام " دریای گرگان" فاقد هرگونه مبنای اسنادی و حقوقی و قانونی بوده و به سان تلاش برای نامیدن " خلیج فارس" به " خلیج عرب/ عربی" به ذهن متبادر خواهد شد!؟. به جای موضع گیری های غیر کارشناسی و توام با تعصب منطقه ای، پشنهاد می گردد کارگروهی متشکل از حقوقدانان، جغرافیدانان، کارتوگرافان، مورخین و دیگر متخصصین مربوطه از دو استان متمدن و با فرهنگ گلستان و مازندران به صورت افتخاری و بدور از هیاهوی مرسوم سیاسی و منطقه ای تشکیل و از حیث تاریخی، فرهنگی، حقوقی و بین المللی نسبت به موضوع تحقیق و گزارش مستند آن نیز از طریق استانداران دو استان و نمایندگان آنها به مراجع ذیصلاح قانونی و حقوقی کشور ارائه و همزمان در رسانه ها و سایت های منطقه ای و ملی و بین المللی نیز منتشر گردد.اینجانب بعنوان یک بهشهری مقیم تهران موافق ادبیات معموله آقای مقیمی، نماینده محترم مردم منطقه مبنی بر " اعلام نظر غیر کارشناسی- تهدید وزیر کشور و تهدید به استرداد آشوراده و...." نبوده و نیستم. مردم ما، اعم از مازندرانی و گلستانی شایسته احترام بوده و حق تعیین سرنوشت قانونی و ملی خویش را برابر قانون اساسی خواهند داشت. استعمال برخی از الفاظ و ادبیات وهن آمیز در اعلام نظر بعضی از مازندرانی ها و گلستانی های محترم به شرح ذیل شایسته فرهنگ و تمدن دیرینه این دو استان و مردم آن نبوده و نخواهد بود. گلستان و مازندران، به سان دو برادر همزاد از حیث تاریخی، فرهنگی، تمدنی و باستانی بوده و تقسیمات کشوری و تصمیمات سیاسی ماخوذه، مانع انفکاک و نسخ پیشینه تاریخی و فرهنگی و تعلقات قومی و منطقه ای مردم محترم دو استان نمی گردد.

گرگان از نظر تاریخی قدیمی است اما دلیل نمی شود بیاید بگوید میان کاله مال ماست.ساری هم قدیمی است.آمل هم تاریخی و قدیمی است.چه ربطی دارد که گرگانی جماعت ادعا کنند چون قدیمی هستند خاک ما مال آنهاست.حرف شان دوزار هم نمی ارزد.میان کاله تا ابد مال ماست

فکر کنم الان اگر گرگانیها را سرجاشون ننشانیم فردا می گویند ساری هم جزو ملک ماست.سند داریم که میان کاله مال مازندران است و گرگان تا 4 روز پیش شهری از شهرهای مازندران بود.وچه ره ملا هاکردمه شه جان بلا هاکردمه

این گرگانیها که 10-15 سال بیشتر سن ندارند چی دارند میگن اینجا؟!!تقصیر مسئولان بی عرضه ماست که هر بچه ای پاشده میگه من خاک مازندران را می خوام.علتش این است که مازندران وجب به وجبش زرخیز است و گرگان و جاهای دیگر کویری بیش نیست.

آقای زمانی لطفا به وبلاگ گرگان ما و نقشه های درج شده در آن مراجعه فرمائید تا ببینید نام این دریا نیز دریای گرگان بوده اما همشهریان زیاده خواه شما اکنون قصد تصرف منتهی الیه شرقی آن را در گرگان و گلستان دارند.
به این نشانی مراجعه کنید
www.gorganma.persianblog.ir

آخه ...نا حسابی خوبه قدمت گرگان و تمام ایران میدونن آخه آدم ... خوب اسم گرگان روشه خلیج گرگان همه جا توی تمام نقشه ها هست

ما خواهان الحاق شهرستان گلوگاه به مام میهن (استان گلستان) هستیم.

دوست عزیز و محترم، جناب اقای حمید. با سلام.ضمن تشکر از اظهار نظر شما باید به عرض برساند، بهشهر و گرگان، جزء خاک پاک و مورد احترام و ستایش ایران و وطن ماست. نه کسی در مقام حذف گرگان یا تصرف آشوراده بوده و نه به تجزیه طلبی قومی و منطقه ای تاکید می گردد!. موضوع "جنجال" نیست که به ناروا فرموده اید! بهتر است قدری در احوال موضوع مطالعه فرمائید. بدون توجه در اعلام نظر اینجانب، قضاوت شتابزده نموده و این چنین برداشت غیر واقع کرده اید؟! در اعلام نظر اینجانب آمده است"...تالاب میانکاله از زمرۀ تالاب های مهم و اصلی مازندران محسوب می شود و پناهگاه حیات وحش میانکاله از دو سیستم بارز و منحصر به فرد خلیج گرگان و شبه جزیره میانکاله تشکیل شده است..." بنابر این، مجموعه میانکاله مشتمل بر دو سیستم مزبور بوده که از حیث قلمرو شرقی و خلیج گرگان در حوزه استان گلستان و از حیث قلمرو مرکزی و غربی در حوزه شهرستان بهشهر در استان مازندران قراردارد و حق و واقعیت نیز همین است. بعلاوه، ادعای غیر مستند شما مبنی بر نامیدن این دریا از دوره هخامنش و ماد به نام " گرگان" نیز ادعایی غیر کارشناسانه و نادرست است. اساساً، دریای مورد نظر شما، صرفاً یک خلیج بوده که با عنوان " خلیج گرگان" موسوم است و در هیچ یک از اسناد تاریخی و سیاسی ایرانی و بین المللی از این منطقه و خلیج گرگان و یا از دریای خزر بعنوان " دریای گرگان" یاد و اسمی نبرده شده است...؟! موفق و پیروز باشید ایرانی عزیز

دیدید که حنای شما برای مردم خودتان هم نیز رنگنداشت و اینجا پر شد در مخالفت با زیاده خواهی مازندران !! این را داشته باشید و بدانید که دوره استثمار سر آمده است . جالب اینجاست که خود با سیستم خاص خودتان به همه گرگانی ها و گلستانی ها توهین کردید اما حالا مدعی ادب و تاریخ شدید . سرچ ساده ای در اینترنت بکنید تا با تاریخ گرگان آشنا شوید . خدا را صد هزار مرتبه شکر که از شما جدا شدیم . به امید جدایی نوشهر و چالوس و تنکابن و رامسر و ... از مازندران .

خوتان را هم بکشید نام گرگان از دوران هخامنش و ماد بر این دریا بوده است . ضمنا ما هم به دنبال بازپس گیری آشوراده که در دل گلستان قرار دارد هستیم نه میانکاله . پس بیخود جنجال نکنید . تا ابد نام گرگان در تاریخ ماندگار است . جالبه که گلوگاهی علاقمند به پیوستن به گلستان هستند

• حقیقتپاسخ به این دیدگاه 3 2
  يکشنبه 14 شهريور 1395-23:45

  عزیزان من ۴۰ تا ۵۰ درصد مردم گلستان ریشه مازندرانی دارند تمام روستاها و شهرهای غرب استان و غرب گرگان و بعضی روستاهای شمالی و شرقی گرگان مثل زیارت و شاهکوه وچهارباغ و قرن آباد و توسکستان و همچنین منطقه کتول در شرق گرگان شامل محمدآباد و علی آباد کتول و.... همه ریشه مازندرانی دارند حتی خود استرآبادی های قدیم اشترکات زیادی با مازندرانی ها دارند . پس خودتون رو بیخود خسته نکنید و به اسناد تاریخی مراجعه کنید و از قدیمیها بپرسید.

مازندران* که سابقاً ، طبرستان نام داشت،قسمتی از ایالت قدیمی"فرشوادگر/ پشتخوارگر"و طبق مفاد مذکور در نامه معروف تنسر،
"دارمسته تر/Darmester " به شمار می رفت و از قرن 7هجری(13م)،مقارن با حمله مغول،نام طبرستان متروک و عنوان"مازندران"معمول گردیدومنطقه"اشرف /بهشهر"نیز یکی از ایالت آن محسوب می شد. شهرستان بهشهر در 12 کیلومتری جنوبی دریای خزر و در کنار سلسله جبال البرز،ازشرق به کردکوی، گرگان و گلوگاه، از جنوب به دامغان و از غرب به نکاء و ساری محدود است. است .طبرستان اصلاً،نام قسمت کوهستانی بوده و مازندران ، در اصل شامل اراضی ساحلی، از جمله میانکاله فعلی در قلمرو اشرف( بهشهر کنونی)، به انضمام ناحیه ای کوهستانی که جزو آن محسوب می شده، بوده است.نام طبرستان با متروک شدن آن ، مجدداً در سالهای1250-1290ق. به مناسبت رواج سکه هایی در ساری، معمول شد. شایان ذکر است بهشهر طبق تقسیمات کشوری سال 1382به سه بخش" مرکزی،گلوگاه ویانه سر"،شش دهستان به نام های" کوهستان،میانکاله،پنج هزاره،کلباد،شهداءوعشرستاق"به ترتیب ، به مرکزیت"زاغمرز(میانکاله)،علمدارمحله،لمراسک،سفیدچاه و بیشه بنه"و دارای سه شهر به نامهای "بهشهر/مرکزشهرستان، رستم کلا و گلوگاه" بوده و در حال حاضر, از سال 1386 روستای خلیل محله به خلیل شهر تبدیل شده و دارای شهرداری جداگانه نیز است.
نام آن قبل از صفویه،"پنج هزار، پنج هزاره"،"خرگوران"و سپس،"آسیاب سره"،جزء قلمرو اسپهبد کبودجامه گان بود و در عصرشاه عباس صفوی به " اشرف/اشرف البلاد/اشرف الملوک"و در دوره پهلوی اول(رضا پهلوی)به "بهشهر"تغییر نام یافت.اشرف در سال1021ق. به امر شاه عباس صفی بنا گردید و به صورت شهرِ مدرن درآمد و بعنوان پایتخت دوم ایران در عصر زمامداری صفویان قرار گرفت، به نحوی که مکتوبات"اسکندر بیک ، منشی مخصوص شاه عباس" در کتاب "تاریخ عالم آرای عباسی "، مؤید این ادعا می باشد.وی از اشرف بعنوان "دارالسلطنه و دارالخلافه" یاد کرده که به ترتیب فوق به دستور شاه ایران ساخته شدو "اشرف البلاد" نام گرفت و میانکاله نیز از تفرجگاههای وی و شاهان بعدی کشور در طبرستان و مازندران محسوب می گردید . بعدها،این شهر بعنوان مقرتابستانی سلطنت صفویه و شاه عباس در آمد. تالاب میانکاله از زمرۀ تالاب های مهم و اصلی مازندران محسوب می شود . پناهگاه حیات وحش میانکاله از دو اکوسیستم بارز و منحصر به فرد خلیج گرگان و شبه جزیره میانکاله تشکیل شده است و جزو یکی از 22 تالاب بین المللی ثبت شده در کنوانسیون رامسر به شمار می رود که بنا به مجموعه ویژگی های طبیعی خود در سال 1976 م. در پروژه شماره 8 برنامه انسان و کره مسکون سازمان ملل به ثبت رسیده است و سپس، در طبقه بندی پرووانس های جغرافیایی جهان به شماره 12-34-2 نیز مشخص شده است و از این حیث نیز دارای موقعیت حقوقی و قانونی جهانی نیز می باشد. میانکاله دارای ارزش جهانی و محل توجه سازمان ملل بوده و در ذخیره گاه های جهانی جای گرفته است.بر این اساس، ادعای تعلق میانکاله به استان گلستان فاقد هرگونه مبنای ادبی، تاریخی، فرهنگی، سیاسی و حقوقی است و در تعارض با کلیه مستندات تاریخی و باستانی موجود در اسناد تاریخی داخلی و بین المللی است و طرح این ادعای بی پایه و غیر واقع و فاقد وجاهت اسنادی و حقوقی- تلاشی موهوم و باطل و دارای تالی فاسد و مستوجب مسئولیت خواهد بود. شایان ذکر است میانکاله در 12 کیلومتری شمال شهرستان بهشهر قرار داشته و تحت اداره محیط زیست آن شهر و مالکیت دولت قراردارد و از حیث تاریخی و حقوقی متعلق به این منطقه و در حال حاضر، استان مازندران است و راههای دسترسی بدان نیز از طریق بهشهر، زاغمرز و بندر امیرآباد( خارج از قلمرو استان گلستان) می باشد. از اینرو، هرگونه اقدام بلاوجه برای تعرض به ماهیت زیست محیطی، قانونی، تاریخی و منطقه ای این حیات وحش و طبیعت زیبای منطقه، نقض آشکار کنوانسیون بین المللی رامسر، تقسیمات کشوری و هویت بومی، ملی و تاریخی منطقه و مردم محترم و اندیشمند آن است که تحت هیچ شرایطی ، نظر موافق به این ادعای بی اساس و موهوم نشان نخواهند داد. تفسیر و تحلیل این موضوع در قالب مقاله جداگانه ای از حیث تاریخی و حقوقی در آتیه ای نزدیک در همین سایت ارائه خواهد شد. ضمن سپاس و امتنان از مواضع آقای مقیمی در این ارتباط، حقوقدانان و وکلای داگستری مازندرانی مقیم تهران و خارج از آن، مراتب حمایت همه جانبه خویش را از حیث پژوهشی، حقوقی، اسنادی و دفاعیات قانونی موجه در راه نگهداشت و پاسداشت همه جانبه میانکاله نسبت به مازندران اعلام می نمایند. امید است این ادعا و اظهارات مشابه، اخطار و آهنگی به مسئولان محترم منطقه ای و نمایندگان محترم مازندران ، دائر به لزوم شناسایی، حفظ، توسعه و استفاده شایسته و موثر از این میراث طبیعی و زیست محیطی منطقه و کشور و ممانعت از کلیه طرح ها و برنامه های مخرّب طبیعت زیبا و منحصر میانکاله به هر شکل و نوعی باشد: زمانی(بهشهری)؛ وکیل پایه یک دادگستری- مقیم تهران

مگر مي شود روي پل خانه ساخت؟
اهالي قدرت توجه داشته باشند كه عمر تمام شدني است و آنچه مي ماند تصميم درستي است كه تاريخ و برزخ داوري مي كند!

با تشكر از مطلب قشنگتان وبا تشكر از غيرت آقاي مقيمي،من شاهد زحمات فراوان ايشان جهت ايجاد اشتغال پايداربراي مردم منطقه خودشان بودم اميدوارم ساير مسئولين ونمايندگان استان بزرگ مازندران مانند آقاي مقيمي عمل كنند شجاعت ايشان قابل تحسين است وازتمامي مسئولين ومردم عزيز مازندران خواهشمندم مسائل استان را با ديد استاني وكلان رصد كنندوهمينقدر كه درمورد ميانكاله در بهشهر حساسند در مورد پلور در آمل گدوك درسوادكوه وجدايي‌طلبي عده‌اي....درغرب استان كه بزرگي خود را دركوچك شدنشان مي‌بييند،نيز حساس باشند وحتي در ساير مسايل استان مانند تيم نساجي مازندران وغيره باتشكر

در آن هنگام که ما در خواب بودیم
نماینده ما هم در خواب بود
دزدان با چراغ از گرگان آمدند
استاندار مازنی واسطه شد
حکم غارت در دست
از وزارت کشور
چندی است شر شد برای ما
نمایندگان در خواب
خواب های خوش می دیدند
فکر رای در انتخاب پیش رو
آه موضعی باید کرد راست
بیانیه ای باید صادر کرد و دگر هیچ
دل کسی اینجا نمی سوزد
خاک برایشان بی ارزش است
وای اگر در پس امروز بود فردایی
نمایندگی ها تان پا برجا
پس چه شد آن قسم های عجیب
زورتان نمی رسید یا خوابتان برده بود
استاندار اما مشغول بود
تا پاسی از شب
مدتی از ماه
روزان و شبان
به استخاره تنها
شاید کسی می آید
این جزیره را از دل تاریخ
کشفی کند دوباره
نامش را بگذارند هرچی
شاید به جز میانکاله
رفت از دست اما هنوز هست
دستانی که در پنهان
کاری می کنند کارستان
شاید وقتی دیگر
رسد روزی شود آسان
کارها بر مردمان
دزدان شاید اما دور شوند
نمی دانم شاید
دشمن ها گاهی کور شوند
مازندران گشت بی پناه
می برند تکه های خاک ما
ذره ذره آب می شویم
شاید از خجلت
باشد این هم نمی ماند