...و کودکي جان داد!
در رنج نامه خانواده کودک 4 ساله فريدون کناري مطرح شد:ابوالفضل کوچولو در پي افتادن دمپايي اش در رودخانه،داخل آب افتاد/ماموران آتش نشاني آمدند اما به دليل نداشتن امکانات کافي کاري از پيش نبردند/به مامور هلال احمر گفته شدحداقل گروه امداد را خبر کند یا وسایل و امکانات بدهد،گفت اداره تعطیل است،ان شاءالله فردا!/هلال احمر براي بيگانگان کمک مي فرستند اما از کمک به هموطنان خودش عاجز است.(مسئولان هلال احمر...نه،استاندار بخواند!)
مازندنومه:متن زير رنج نامه خانواده يک کودک چهارساله فريدون کناريست که چند روز پيش در اثر برخي سهل انگاري ها از دست رفت.متن را بخوانيد و لحظه اي تصور کنيد ابوالفضل 4 ساله ممکن بود فرزند من و شما بوده باشد که در اثر کاهلي سازمان هاي مسئول راحت جان سپرد.
دوستي تعريف مي کرد اخيرا" پسر 5/3 ساله اش به نوعي رماتيسم مفصلي مبتلا شد.در يکي از بيمارستان هاي ساري چند بار روي پاي اين کودک جراحي انجام دادند،اما به علت ناتواني کادر درماني،بيمار را به يکي از بيمارستان هاي خصوصي تهران انتقال دادند(البته با داشتن رابطه و آشنا) که بعد از نزديک به 45 روز بستري شدن تشخيص داده شد کودک رماتيسم دارد.هزينه درمان فرزندش تا اين لحظه 25 ميليون تومان شده است(هنوز مشخص نيست کودک کاملا" بهبود مي يابد يا نه) اين دوست حالا در پي فروش خانه مسکوني اش برآمده است!تازه خوشحال است که منزلي دارد که مي تواند بفروشد و خرج درمان پسرش را بدهد!دلش به حال ديگراني مي سوزد که هيچ ندارند و بيمار مي شوند.
به کنايه مي گفت:در اين مملکت نبايد بالاتر از سرما خوردگي رفت که اگر بيماري ات جدي باشد خرج ميليوني دارد و هيچ کس هم به دادت نمي رسد.مي گفت کم ترين دستمزد پزشک آن بيمارستان در تهران،براي هر عمل 12 ميليون تومان است و اگر آن جا هم نبري بيمارت به راحتي جان مي سپرد!
قرار بود اين دولت عدالت را بگستراند و مهر بورزد،اما...از بحث خارج نشويم.رنج نامه خانواده اين کودک را بخوانيد و مراقب خود و فرزندتان باشيد.
---------------------------------
بسمهتعالی
سلام علیکم
احتراماً ما خانواده کودک از دست رفته- ابوالفضل گرجیان- 4 ساله که در روز یکشنبه يکم آبان ماه ساعت 17:20 در پی بازی کودکانهاش به داخل رودخانه افتاد و در پی بیاهمیت جلوه دادن جمعیت هلال احمر شهرستان فریدونکنار،فرزند دلبندمان جان داد،گزارش حادثه را براي شما مي نويسيم تا خودتان قضاوت کنيد:
ساعت 17:20 بود. مادر و پدر ابولفضل طبق عادت همیشگیشان چای دم دادند و ابوالفضل کوچک در پی بازی، داخل حیاط منزلی که کنار رودخانه بود آمد و در را با خیال کودکانهاش باز کرد و آمد روی پل.
یکی از دمپاییهایش به داخل رودخانه افتاده بود و او به دنبال دمپایی ازدسترفته به داخل رودخانه سرخورد.
با صدای جیغ کودک مادر متوجه قضیه شد ولی به دلیل سرعت بالای آب و عمق 5/2-2 متری،بچه به زیر آب رفته بود.
مردم روستای مهلبان به داخل آب پریدند و جستجو را شروع کردند ولی اثری نیافتند.
ساعت 18:15 به خانواده و اقوام خبر دادند. یکی از اقوام به نیروهای آتشنشانی خبر داد و آنها ساعت 18:35 در محل حاضر شدند ولی با دیدن مردم بیشمار که داخل آب بودند و نداشتن امکانات کافی از قبیل قایق نجات و وسایل غواصی کاری نمیتوانستند از پیش بگیرند.
به پیشنهاد پرسنل آتشنشانی برای گرفتن کمک به هلال احمر مراجعه کردند.ساعت حدوداً 18:45 بود. ولی هرچه انتظار کشیدند تیم امداد و نجات نيامد و در مرکز هم بسته بود.
در مرکز هلال احمر را زدند. یکی از پرسنل بهنام آقای "ن" آمد دم در.ماجرا را شرح دادند و گفتند غواص میخواهیم. با تلفن خودش با اولین غواص تماس گرفتند،اما او در منطقه حضور نداشت. با دومین غواص تماس گرفته شد ولی عذر آورد که شب است و شدت آب زیاد و بنده معذورم.
به همان فرد گفته شد حداقل گروه امداد را خبر کند یا وسایل و امکانات بدهد،گفت: اداره تعطیل است. ان شاءالله فردا!
مردم با همت روستای مهلبان کودک را نیمهجان در ساعت 22:45 شب پیدا کردند، درحالی که خس خس میکرد و به آرامی قلبش میزد.آن ها ابولفضل کوچولو را حدوداً 5/1 کیلومتر پایینتر از محل حادثه پیدا کردند که در نیزار گیر کرده بود و از سرما میلرزید.
اکنون اما نیروی امداد نبود که او را CPR کند و یا تنفس مصنوعی دهد. مردم هم بلد نبودند. بهناچار او را به داخل اتومبیل گذاشتند و به سرعت به سمت فریدونکنار راهی شدند.
هنوز چیزی از حرکت نگذشته بود که طفل بي گناه جان به جانآفرین تسلیم کرد و زجرکش شد.
نمي دانيم جواب مادر و پدری را که تا صبح بر سر مزار او ضجه و گریه میکردند، چه کسی میخواهد بدهد؟! ان شاءالله همان ارگانی که نيرو میفرستد برای زلزله زدگان فلان کشور خارجي و سيل زدگان ترکيه و...تا بيگانگان را را از داخل آب نجات دهند و هرگز به غريبه ها نمي گويند" اداره تعطیل است!"
قلب انسان مي گيرد وقتي بي تفاوتي ماموري را هنگام بروز حادثه مي بيند.بي تفاوت گذشتن از کنار زجرکش شدن کودکی که از سرما لرزيد و درگذشت،گناهي نابخشودنيست.
البته در جلسهای که فرماندار با اقوام و رئیس مرکز جمعیت هلال احمر فریدونکنار داشتند،بروز چنين سهل انگاري هايي را برای گروه امداد نجات محکوم کردند که امیدوارم به حرف نباشد و پیگیر قضیه باشند.
بر اساس گزارش منابع آگاه در شب حادثه علاوه بر اینکه هلال احمر منطقه کشیک امداد نداشت، تنها قایق موجود در این اداره سوراخ و کپسول اکسیژن غواصان هم خالی بود.
مي گويند با اینکه خودروی امداد نجات هلال احمر فریدونکنار با ميليون ها تومان اعتبار خریداری شده، ولی به علت عدم تخصیص اعتبار برای جذب راننده و ... چند سالی است که در پارکینگ این اداره خاک میخورد.
- پنجشنبه 25 خرداد 1391-0:0
اول تسلیت میگم به این خانواده .
دوم . کدام یک از این مسئولین فریدونکناریه که این فرمانداره فریدونکناری باشه.
ولی من شهر خودمو دوست دارم و باج به صدتا از این مسئولین مفخر نمیدم - جمعه 20 آبان 1390-0:0
این آقایان اختلاس به اون گندگی رو پوشوندند چه برسه به مردن یک طفل!!!
- جمعه 20 آبان 1390-0:0
مازند نومه دست بردار
خبر های احساسی میزنی و از ان به عنوان طعمه استفاده میکنی تا در نهایت وضع موجود رو بسیار بد و مخدوش نشون بدی تا به اهداف سیاسیت برسی
دیدی که مردم ما هوشیارتر از تو هستند
پس دست بردار - دوشنبه 16 آبان 1390-0:0
آقای به ظاهر خبر نگار میدونی انسان چند دقیقه زیر آب زنده میمونه 7-8دقیقه
از کجا فهمیدی بعد از 4:20 قلبش میزنه
اورژانس که سر صحنه حاضر بود فوت بچه رو اعلام کرد شما چطور ضربان قلبش و احساس کردی نکنه از اورژانس و امداد گر های هلال احمر بیشتر میدونی
استعداد پزشکی داری شغلتو عوض کن :) - شنبه 14 آبان 1390-0:0
برادر من وقتی آب گل آلود باشه هیچ کس نمیتونه بره زیر آب . شما هم خودتو یک لحظه بزار جای اون قواص/ در ضمن خبرهاتون هم اینقدر نباید احساسی باشه چونن اصلاً با واقعیت همخونی نداره...
هرچی که باشه اون سازمان که مقصر نیست برادر من!!! - پنجشنبه 12 آبان 1390-0:0
اولا به خونواده ابوالفضل تسلیت میگم
دوما اقای نویسنده برو دستور ادبیات بخون بلکه دستور نوشتاریت درستشه
سوما کجای دنیا یه فرد بالغ بیشتر از 7دقیقه زیر اب زنده میمونه که یه بچه بعد 4ساعتو 20دقیقه زنده بمونه!!!؟؟؟
سوما خودت میگی اداره ، معمولا ادارات 2 به بعد تعطیلا،اگه اقای نگهبان نمیخواست کاری کنه با تلفن خودش زنگ نمیزد به غواص،بعدشم تو خبری که خوندم مازندران یه خودروی نجات بیشنر نداره
چهارما این وقت سال 5.20دقیقه شب،واقعا خانواده بیفکری بودن
اقای خبرنگار اگه یه بچه این خبرو بخونه میتونه چنتا دروغ ازت بگیره بجای از کاه کوه درست کردن برو درس خبرنگاری بخون و خبرایی بزن که مسولین بفکر بیفتن تا ابوالفضلها سرنخورن تو رودخونه - چهارشنبه 11 آبان 1390-0:0
مرسی از شما همشهریان عزیز ولی چه فایده کار از کار گذشته .
- سه شنبه 10 آبان 1390-0:0
یاد نیکزاد فرماندار قبلی بخیر
- سه شنبه 10 آبان 1390-0:0
از شنیدن این خبر چشمانم پر از اشک شد.نمیدانم چند ده نفر دیگر در این شهر باید بمیرند تا مسئولین به خود بیایند.با پدر و مادر این کودک اظهار همدردی میکنم و بهشان میگویم تا آخر خط برای انتقام مظلومیت ابوالفظل عزیزمان حمایتتان میکنم.
- سه شنبه 10 آبان 1390-0:0
ولعنالله من القوم الظالمين
- سه شنبه 10 آبان 1390-0:0
واقعا جاب تاسف دارد. رودخانه و آب و دریا هر ساله جان نازنیان بی شماری را می گیرد. ارگانی که به طور طبیعی باید در چنین مواقعی آماده باشد، شب و تعطیل بودن را بهانه می آورد. آنهم به هزینه جان آدمیزاد. نمی دانم تداوم این وضعیت نابسامان در مدیریت و سازماندهی در کشور و مسئولیت گریزی فردی و سازمانی تا کجا قابل تحمل است و اساس اجتماعی ما تا به کجا تحمل می کند و از هم نمی پاشد.
این نکته را هم باید گفت که مقصر دانستن یک نفر نه تنها به حل مشکل کمک نمی کند بلکه یافتن ریشه اصلی نابسامانی را مشکل تر می کند و به تاخیر می اندازد. بنابر این باید ریشه ای و جدی به این موضوع پرداخت. در عین افراد هم مسئولند و باید پاسخگویی عمل خود باشند. هر یک از ما ممکن است روزی قربانی این تعلل ها و نابسامانی ها باشیم . هیج یک از ما چه مسئول و چه غیر مسئول در برابر خطرات- که بخش مهمی از آن حاصل دخالت یا عدم دخالت عامل انسانی است- بیمه نیستیم. اما برای حل مشکل نقش مسئولین و به خصوص متفکرین پررنگتر است. چون منابع مالی و فکری حل مشکلات نزد آنهاست. بیایید تا دیر نشده سهل انگاری ها را به کناری بگذاریم . - سه شنبه 10 آبان 1390-0:0
شنيده شد خانواده كودك به دادگاه از "نوروزي"رئيس هلال احمر فريدونكنار(از استان رشت) به علت سهل انگاري شكايت كرد.
- سه شنبه 10 آبان 1390-0:0
یادمون نمیره زمانیکه مهندس رحیمی مدیرکل راه و ترابری مازندران و احمد پور رییس اداره راه بابل در تصادف فوت کردند تازه مسئولین بلند پایه کشوری تلنگر خوردن که جاده های مازندران مشکل داره البته حق داشتند چون همیشه یا با هواپیما میان یا با ماشین مدل بالا که دیگه حس نمی کنن جاده خراب!
برخی از برو بچه ها می گفتن که بجای اینها وزیر و مسئولین ارشد کشوری می بایست برای آنها همچین اتفاقی می افتاد اونوقت شاید تمام بودجه را می ریختن برای جاده های شمال که نکنه پنجشنبه و جمعه که برخی مسئولین به بهانه بازدید از طرحها و پروژه های استان (البته دریا و کوه و جنگل را نمی شه نادیده گرفت بالاخره اونها هم نیاز به تنوع دارند و با زن و بچه هایشان دوست دارن که بیان این طرفا)به شمال سفر می کنند از اونها گرفته بشه.
الان هم می گم بچه وزیر و فلان مسئول نبوده یک خانواده ساده و معمولی که به نظرشان چندان مهم نیست اما باید بگوییم که کوتاهی در حوزه مسئولیت و کم کاریها خود به نوعی بزرگترین گناه است و شاید همین روزها گریبان همان مسئول کم کار رو بگیره کسی چه می دونه.
برای خانواده هم صبر جمیل را از خداوند طلب می کنیم چه کنیم که ابوالفضل دیگه برنمی گرده بچه مرد مرد مرد ولی شاید همنین خونش بسیاری از تخلفات مسئولین را برملا کند واقعا کسی نمی دونه! - سه شنبه 10 آبان 1390-0:0
این فرماندار نیست فرمان دار است.
قاسمی حدود یک سال گذشته تازه جذب هلال احمر شد.
ایشان وقتی فرمانذار محمود اباد شد تا انتهای سال 1389 فرماندار غیر قانونی بود.