تعداد بازدید: 2887

توصیه به دیگران 3

دوشنبه 1 اسفند 1390-9:7

هر کسی کار خودش...

در انتقاد از اظهارات عضو شورای شهر ساري؛آقاي آقامیري که به ظاهر آشنا به مسائل حقوقی نیز هست و خود را متخصص در این امور می داند ؛ آیا می تواند خبرنگاران را تشویق به عملکرد فراقانونی کند؟/ اینکه " نشریات ما حکومتی هستند " یا خیر اصلا ارتباطی به عضو شورا ندارد.


مازندنومه،يادداشت ارسالی کاربران:کمال آقامیری-عضو شورای اسلامی شهر ساری- در جلسه یکشنبه سی ام بهمن شورای شهر ساری،با اعلام اینکه مطبوعات ما حکومتی هستند،گفت : مادامی که رویه نشریات تمجیدی باشد و نگاه انتقادی آن تنها مسائل پیش پا افتاده مثل" دست فلان مسئول توی گوشش بود و انگشت دیگری در بینی اش را منعکس نماید" ، مطبوعات ما ارزش مطالعه ندارند.

او که به ظاهر آشنا به مسائل حقوقی نیز هست و خود را متخصص در این امور می داند ؛ آیا می تواند خبرنگاران را تشویق به عملکرد فراقانونی کند؟

 به عنوان فردی که قریب به دو دهه است در عرصه روزنامه نگاری فعالیت می کنم از اینکه در این جلسه حاضر بودم احساس تاسف می کنم ، چرا که فرد مورد بحث در زمانی که یکی از خبرنگاران به شوخی گفت : اگر انتقاد کنیم باید برویم زندان ، پاسخ داد : چه اشکالی دارد به خاطر مردم به زندان بروید!

صحبت بر سر این این نیست که آیا جناب آقامیری اصلا نشریات ما را مطالعه می کند یا خیر ؛ چون جواب واضح است و کسی که اهل مطالعه باشد و آشنا به مقوله نقد ، به خوبی می داند که نقد به مفهوم زیر سئوال بردن و به امان خدا رها کردن نیست بلکه در واقع عمل نقد به منظور اصلاح ساختار موجود ، رفع معایب و تقویت محاسن ، انجام می شود.

ممیزی عمل کردن و بخشی نگریستن نه تنها راه به جایی نمی برد،شعور اجتماعی فرد را نیز خدشه دار می کند.

 اینکه " نشریات ما حکومتی هستند " یا خیر اصلا ارتباطی به عضو شورا ندارد که بخواهد آن را در صحن علنی شورا مطرح کند.

در زمانی که آبگرفتگی معابر و خیابان ها به یک مشکل آزاردهنده در ساری تبدیل شده است ؛ بحث پیرامون مطبوعات و کاندیداهای مجلس شورای اسلامی و توصیه های ریش سفیدی نیز که با هیچ بند و تبصره ی قانونی دخلی به اعضای شورای اسلامی شهر ندارد و نمی تواند در دستور کار جلسات شورا قرار بگیرد هم تنها اتلاف زمان اختصاص داده شده به فرد برای ابراز نظرات خود می باشد .

 بدیهی است هر فرد ایرانی در انتخابات سهمی دارد و این سهم شامل چگونگی انتخاب و دلایل آن می باشد و عضو شورا نیز همچون سایر شهروندان از این مسئله مستثنی نیست ولی اختصاص زمانی که مبنای آن رفع مشکلا شهری در حوزه شهرداری که با موافقت و یا مخالفت اعضای شورای شهر، به انجام می رسد و یا نافرجام می ماند ؛ اصلا پسندیده نیست.


  • پنجشنبه 4 اسفند 1390-0:0

    روزنامه نگار جان
    باید عرض کنم هنوز گوسفندهای ما از ییلاق به قشلاق نیامده اند تا پشم های آنها را چیده، ریسیده، نخ بافته ، رنگ کرده ، دار قالی درست کرده، نقشه فرش تهیه کرده و در نهایت برای شما فرشی ببافم.
    دیر و زود داره اما سوخت و سوز نداره

    • سیاس نیستمپاسخ به این دیدگاه 0 0
      چهارشنبه 3 اسفند 1390-0:0

      کارمند شهرداری ام اما نه کارمند بلند پایه بلکه دون شماها سر چی می جنگید مارا روز چهارشنبه برای همایشی به زور بردن گفتن حتما باید برویم اخه کسی جرات نداشت نرود اونوقت اضافه کاری خبر نبود انهم برنامه ایی که خانم ... گرفت همایش که چه عرض کنم میتینگ انتخاباتی دامادی بود خوب حق مطلب را شهردار ما به جا اورد سی دی میان برنامه برای مان پخش کردن که عکس اقای دامادی پخش شد این شورای شهر به خودش افتخار هم می کند که این همه قدرت دارد مجری برنامه اعتام کرد اقای اقا میری امد نمیدانم حاج اق بود یا نه اگر بود حتما اعتراض می کرد که از بیت المال هزینه مکنند وبرای دامادی تبلیغ می کنند ما تعدادی از کارمندان که این صحنه را دیدیم از ترس فقط همدیگر را نگاه میکردیم اگه شما اعضا شورا به خدا قس خوردین که با مردم صادق باشین در مقابل این تخلف بزرگ جرا سکوت می کنید اقای دکتر باقری هم بود ولی متوجه نشدیم موقع پخش فیلم بود یانه به مردم وافکار عمومی پاسخ بدین چرا این کار را کردین وگرنه از شما واز حق مان نمیگذریم

      • روزنامه نگارپاسخ به این دیدگاه 0 0
        چهارشنبه 3 اسفند 1390-0:0

        اولا از (هوچی ) عزیز ممنونم که موجبی برای گشودن باب نقد شد - نقد خود به خود ! او قرار است قالیچه ای با دست ظریف خود ببافد و به روستا کنار ما بیاید که خیری هم از کنارش برده باشیم ! و به حضرت شما نویسنده محترم (هرکسی کار خودش ) . جنابعالی به تواضعی ستودنی قلم به توضیح بردی که در بخش نخست شرح بدیهیات بود ! بدیهیست مقررات حاکم بر هر دیار و تباری الزاماتی را در پی می اورد که به رعایت اش التزام داریم اما درد اینجاست که ( خودسانسوری) را بلای جان خود کردیم و معاف شدیم از پرداختن به تکلیفی که همان مقررات برایمان تعریف کرده اند...! البته غیبت مطبوعات مستقل و قلم و قلمزن اش را هم باید بر ان افزود و نیز (بیسواد )اش را !!!!
        این نکته ظریف را بخاطر بسپارید که برخی ( اهل فن ) نیستند و برخی و بیشتر هم از اصل ( اهل ) نیستند....و اهلیت هم مسئله ای است قابل توجه . اقای رئیس جمهور در دیدار از نمایشگاه مطبوعات ( یا کتاب ؟) و به سالها پیشتر سخنی قریب به مضمون بدین شرح داشتند که هنرمند واقعی (مرادشان نویسندگان بودند) هرگز قانع و راضی به وضع موجود نیست چه به نقد اوست که اوضاع سامان می یابد! حالا فرض کنیم این سخن از سر تعارف بوده باشد اما شک نکنیم که به اصل چنین خواهد بود ! من که شمای گرامی و دیگر عزیزان اهل قلم را دعوت به شورش نمیکنم ( حتی هوچی عزیز را ) ولی وقتی اهالی حاکمیت خود معترض ما میشوند پس اش بسیار شور شده است !! جناب شما مرقوم داشتید منظور مرا از اشاره ام به شاملو و گلسرخی در نیافتید...! راستی چنین است ؟ من با اشاره به مضمونی از شعر حضرت شاملو ( گمانم از کتاب ابراهیم در اتش او باشد ) گفتم اگر شاملو به عذر نان معذور به گفتنیها بود - چرا گلسرخی از گفتن باز نماند؟ قطعا میدانید که (بامداد) روزی به ایران درودی - نقاش - نوشت : ما نگفتیم تو تصویرش کن ! و شاید این سخن را بر نتابید که برخی و بعضی از مبلغ دریافتی شاملو ( ماهانه ) از فرح دیبا هم گفته اند..! من اقامیری و دیگری و دیگران را نمی شناسم و وکالتی هم از انان و اینان ندارم و جناب شما را هم هرگز تشویق به مخاصمه نمیکنم اما بی زحمت و از سر مرحمت بذل توجهی هم به فراز مربوط به( کارمند شهرداری ) هم بفرمائید تا به عرایض این کمترین شاگرد شما برسید که تکلیف ما تا به چند است ! بنده به جناب صادقی ارادت دیرینه دارم و پیرانه سر اگر خطی به مطبع اش می برم هم به ژرف ارادت است و اورا و سایت گرام اش را به جلوه زیبا به مشق و متن میخواهم . و اما برای چاپ کتاب این صفحه را مناسب توضیح نمیدانم که وقت و جا و حوصله تنگ تر از ان است به پرداختن اش . شاید روزی از نزدیک مهمان پذیر شما به همقدمی ( هوچی) عزیز بودم و دیشلمه ای با اخرین سروده ها داشتیم و توضیحی به چرائی عدم انتشار کتاب . باقی بقای شما

        • کارمند شهرداریپاسخ به این دیدگاه 0 0
          سه شنبه 2 اسفند 1390-0:0


          یک سخن با شما خبر نگاران واقای اقا میری دارم نمیدانم همچی کیه غم نام ونان منظورتان چیه فقط میدانم شما به مسایل اصلی نمی پردازید همین شهرداری ما چقدر بی عدالتی هست در روزنامه ها وسایت ها از زبان شما خبر نگاران واعضا شورا میخوانیم که حقوق پرسنل شهرداری باید تا دهم اسفند داده بشه اما این اقای شهردار اضافه کار خیلی از پرسنل را که پارتی نداشتن صفر کرد یا خیلی کم کرد ماحتی جرات نداریم اعتراض کنیم اگر حرف بزنیم از خیلی امکانات محرومیم ما امیدمان بعد از خدا به اقا میری بود اون سکوت میکند اون که امتیازی نگرفت سید ما که دو دوره ایشان را می شناسیم اهل مدارا نبود اگه اقای ... حرف نمیزند خیلی امتیاز گرفت سر دبیر محترم با اطمینان حرفم را سانسور نکن مدرک دارم اقای ... از برادر خانم خواهرزاده شوهر خواهرزاده فامیل باجناق وووودهها فامیل سببی ونسبی را اورده شهرداری وسازمانها این چطور می تواند از حق ما دفاع کند اقای اقا میری ما شمارا این دوره نمی شناسیم از دوره قبل نیز ساله کار کردین چرا اضافه کار برادر خانم ... را نگاه نمی کنید جرا پاداشهای ... را در قالب پادش یا چیز های دیگر در یافت نمی کنید اصلا ایا طبق قانون اعضا شورا نمی توانن لیست حقوق واضافه کار وپاداش های سه ماهه گذشته کلیه کار کنان شهرداری را طلب کنن ما که از این همه بی عدالتی بیمار شدیم چرا وظایف روز نامه نگاران را گوشزد میکنین واز وظایف خود غافلید ما در شب عید با این همه مشکلات چه کار کنیم شما اقای اقا میری که اینقدر در مقابل مظلومان سرتان پایین است ودر مقابل ظالمان می ایستیید چرا حق مارا نمی گیرید ما نباید شب عید برای فرزندانمان خریدی کنینم دلمان از این همه بی عدالتی خون است از مسول محترم سایت خواهش می کنم که از اسامی که به عنوان نمونه نوشتم اگر نقطه چین میگذارید در دفتر سایت شما نگهداری شود وخواهش میکنم اگر اقای اقا میری یا عضو دیگر شورا خواست به ایشان بگویید تا اگر دلشان سوخت پیگیری کنند اقای بهروش بچه شهرمان که دیگر روزه سکوت گرفته است ما ازایشان بیشتر انتظار داشتیم

          • نویسنده " هر کسی کار خودش ... "پاسخ به این دیدگاه 0 0
            سه شنبه 2 اسفند 1390-0:0

            دوست عزیز و روزنامه نگارم ! درود بر تو .
            در تمامی دنیا یک اصل در روزنامه نگاری و یا خبر نگاری پذیرفته شده و اون هم اصل امانت داری در ارسال و انعکاس مطالب ، اخبار و گزارش هاست و مطمئنمکه رعایتش کردم . هر نشریه و روزنامه ای برای خود متد ها و شیوه هایی دارن که ممکنه با نشریات دیگه کمی متفاوت باشه . شرایط و قوانین کشورها می تونه این عرصه رو آزاد ، بسته و یا متعادل تعریف کنه . هر روزنامه نگاری هم نمی تونه فراقانونی عمل کنه و خودش رو سوای از مردم سرزمینش بدونه . قوانین کشور ما با تمامی نقاط قوت وضعفش به تنهایی موجب کاهش کیفیت نویسندگی در عرصه مطبوعات نیست ( البته من خودم هم خواستار رفع نقایص اون هستم و اصلاح ساختار موجود ) بلکه گاه تفسیر افراد ناکارآمد که به عمد یا به سهو موجب سرخوردگی این قشر از جامعه ما که به حق رکن چهارم هست میشه . با همه این تفاسیر خبرنگار باید مثل یک پزشک عمل کنه و در زمانی که جان بیمار در دستان او هست به هیچ جیز جز نجات فکر نکنه . نگاه های جناحی باعث میشه به خبرنگار انگ و برچسب بخوره در حالیکه وظیفه خبرنگار که در واقع جزو روشنفکران جامعه باید باشه پیروی از یک دیدگاه خاص نیست اگر چه زیاد اتفاق می افته. و اما اینکه چرا مطالب منتشر شده در نشریات از لحاظ کیفی خیلی نمره خوبی رو احراز نمی کنه برمی گرده به ورود افراد بیسواد ، نابلد و غیرحرفه ای به این عرصه . اکثر مدعیان مطبوعاتی ما در استان چیزی جز یک بازار یاب نیستن و این یک درد بزرگی محسوب میشه که اگر چه کشنده نیست ولی مثل استخوون لای زخمه. کسانی که منو از دور و نزدیک میشناسن میدونن که تحت هیچ شرایطی قلمم فروشی نیست و این حتی شامل دوستان نزدیک من هم میشه . یعنی بارها پیش اومده که درج مطلبی حتی دل خودم رو هم به درد آورده چون نزدیکانم آسیب دیدن. نکته دیگه این که اگر چه غم نون این روزها به یه اپیدمی تبدیل شده ولی باعث تغییر رویه من در حرفه م نشده. احمد شاملو و خسرو گلسرخی رو خیلی خوب می شناسم چون شاعرم و آشنا به درد اما متوجه منظورت نشدم . مطلب درج شده چه ربطی به استناد شما داشت ؟ بنده با عضو شورا " آقامیری " خصومتی نداشته و ندارم که بخوام راه نادرست پیشه کنم . ایشون زمان تقریبا زیادی رو اختصاص به مطالبی داد که هیچ ربطی به جلسه شورا نداشت . ضمن اینکه موضوع آبگرفتگی معابر شهر هر قدر هم به زعم شما کلیشه ای باشه ؛ مشکل مبتلا به مردم محسوب میشه و تا حل نشه قابل واکاوی و بررسی هست کما اینکه به شورا هم مربوطه. برای من طلب خیر کرده بودی پس به رسم ادب از شما سپاسگزارم. انتقاد شما از مازند نومه رو پاسخ نمیدم چون فکر می کنم علی صادقی باید پاسخگو باشه . دیگر مسائلی هم که مطرح کردی خیلی با موضوع بحث ارتباط نداشت و من لزومی به پاسخگویی نمی بینم . ضمنا آروز می کنم هر چه زودتر کتابت به زیر چاپ بره و یه نسخه ش هم به دست من برسه .

            • سه شنبه 2 اسفند 1390-0:0

              آقای روزنامه نگار، خداوکیلی این مطلب رو من ننوشتم، ارادت من هم به شما مستدام است هرچند که به منزل نو نیامدم

              • روزنامه نگارپاسخ به این دیدگاه 0 0
                سه شنبه 2 اسفند 1390-0:0

                دوست گرامی - سرکار هوچی ! شما که از چرائی عدم انتشار کتابم مطلع هستید / مثلا خواستید با این اشاره تفهیم ام بفرمائید که زیاده گوئی کردم؟ ای بابا من که حضورا به عرض شما رساندم ! وگفتم که دور شدید از مرز رسالت خود ! و حالا من از سرکار می پرسم : غم نان و بیم جان اینهمه هزینه داشت؟ که روی از رسالت برگیرید؟ و به هرحال ضمن طلب امرزش برای شما اطمینان میدهم که عشق و ارادتم به سرکار دچار نکث نخواهد شد....!

                • سه شنبه 2 اسفند 1390-0:0

                  آقای روزنامه نگار، کتاب شما که قرار بود منتشر بشه چی شد؟

                  • روزنامه نگارپاسخ به این دیدگاه 0 0
                    دوشنبه 1 اسفند 1390-0:0

                    اگر به غمض عین از حاشیه فرمایشی های اعضای شورای شهر و دیگران مسئول بگذریم باید صدرحمت خواست برای بعضی شان که ضعف مارا گوشزدمان میکنند! براستی ترس جان و نان باید مارا از مسئولیتمان معاف کند؟ ایا پاسخ درستی است که به عضو شورای شهر دادید و ترس از زندان را عذری به فرار از مسئولیت دانستید؟ کسی خرده به شاملوی شاعر میگرفت که چرا رجوع به تکلیف را معذور به (غم نان ) میداند! هموی منتقد شاملو میگفت مگر خسرو گلسرخی قبیله قلم غم نان نداشت؟ ایا این نویسنده خرده گیر به عضو شورای شهر گلسرخی را میشناسد؟
                    داستان اب گرفتگی معابر هم برای مراجعین به رسانه های مکتوب قدیمی شد و چرا شمای اهل بخیه نمی پذیرید که براستی مداح و مجیز گوی حکومتی شدید؟ در همین مازند نومه تا به چند باید عکس و تفصیل از فلان معاون استاندار داشت و وقتی کسی از کم و کسری خبر و مطلب به زبان یا گویش مازنی میگوید با چنان سطور نازیبا به دهن کجی (زبان مازنی) پرداخت؟ و یا در مورد محل نمایشگاه کتاب و اینکه چرا در جای خود - قائمشهر - نباشد این شهر دیر اباد - علی اباد - را سه راهی بیش نشناسد!؟
                    وبرای شمای نویسنده و منتقد شورای شهر هم رحمت واسعه می طلبم که عصر و زمانی چنین ان اقا را مطلوب شورای شهر میداند و جناب شما را مفید حال مطبوعات...! مرا چه به این گزافه ها که خانه از پای بست ویران است....!


                    ©2013 APG.ir