استان-شهر از رؤیا تا واقعیت
در کجای دنیا از ادغام چهار شهر با هویت های مختلف و ساختارهای مختلف اجتماعی کلان شهر ایجاد کرده اند که ما نیز دنباله رو آنها باشیم و اگر طرحی ابتکاری است باید به صورت کاملاً علمی بررسی و آنالیز گردد که چگونه می توان شهری به طول چند ده کیلومتر به انضمام روستاهای متصل به آن را مدیریت کرد؟
مازندنومه؛یادداشت مهمان،محمد محبوب سیف کتی:اگر اهل سیاست نباشید و به صورت مستمر هم روزنامه ها،سایت های خبری و تحلیلی را مروری نداشته باشید و اخبار را از رسانه های دیداری و شنیداری هم دنبال نکنید،اما حداقل چشمان یا گوش های تان با این عبارات آشناست: "مازندران مظلوم واقع شده" و یا "محرومیتش در لابه لای سبزی جنگل ها و آبی دریایش پنهان مانده است."
این حرف ها گاهی از زبان مدیران محترم و یا منتخبان مردم در قالب نطق و سخنرانی بیان می شود اما همواره در حد و اندازه همان نطق های رنگارنگ باقی می ماند!
این در حالی است که همه مشکل،درد و راه حل درمان را می دانند اما سال هاست که علی رغم تلاش های صورت گرفته این مشکلات همچنان پابرجاست!
با نگاهی اجمالی به وضعیت شهرها و روستاهای مازندران به این نتیجه می رسیم که با وجود قابلیت های عظیم و بالقوه خدادادی و منابع سرشار انسانی که می تواند سبب توسعه،پیشرفت، ایجاد درآمد و اشتغال پایدار و سرانجام رفع محرومیت های چندین ساله ی این استان زرخیز شود،تک تک این شهرها و روستاها با سوء مدیریت های احتمالی، چند دستگی و نبود انسجام مدیریتی،تنگ نظری و جزئي نگری ها و همچنین سیاست بازی به جای درایت در مدیریت ها دچار عقب افتادگی هستند.
مسلماً رشد هم زمان شهرها و روستاها به لحاظ اقتصادی،تولیدی و درآمدی در سایه ی مدیریتی کلان نگر و صاحب اندیشه،می تواند سهم بسزایی در رشد و توسعه ی کل استان داشته،سهم استان را از منابع ملی افزایش داده و موجب ارتقای جایگاه و تأثیر گذاری هر چه بیشتر این استان در تصمیم گیری های کلان کشوری شود ؛ امری که می توان با نگاهی سطحی در دوره های مختلف تاریخی در این استان شاهد کمبود آن بود.
از جمله آثار و همچنین دلایل این محرومیت ها نداشتن شهری بلند اندام یا در قالب امروزی آن کلان شهر است تا بتواند ضمن اتصال چند شهر خطی و هم تراز از طریق ارتباطات هوایی، زمینی، ریلی و مخابراتی از وابستگی و تمرکز شهرهای استان به پایتخت کم کرد و درآمد حاصله از صنایع مختلف، محصولات باغی و کشاورزی و فاکتور مهم درآمد حاصل از گردشگری، "صنعت مغفول مانده ی مازندران" را در درون خود جای داده و سرانجام موجب رشد و پیشرفت منطقه شود.
با بررسی در متون علمی و کسب نظر از صاحبان اندیشه و متخصصان حوزه برنامه ریزی و یا جغرافیایی شهری می توان پی برد که کلان شهر به ناحیه شهری گفته می شود که از چند شهر بزرگ تشکیل شده و دارای قابلیت ها و ظرفیت های ارتباطی،جغرافیایی، اقتصادی و اجتماعی و همچنین مشخصاتی نظیر خطی بودن، فاکتور جمعیتی، موقعیت مکانی، قرار گرفتن در ناحیه ساحلی، دارا بودن یک مجموعه شهری در اطراف خود، وجود زمین های خالی و تأسیسات، فعالیت های صنعتی، وجود نهادها و سازمان های اداری ، دولتی و مجتمع های مسکونی باشد.
شهرهای استان ما بالاخص ساری با وجود برخی از این فاکتورها تاکنون نتوانسته از مزایای کلان شهری بهره برد که از جمله دلایل آن می توان به نبود فاکتور جمعیتی که باید بالای یک میلیون نفر باشد و همچنین عوامل جغرافیایی و نزدیکی به پایتخت سیاسی کشور و ارتباط مستقیم شهرهای کوچک استان با آن اشاره کرد.
همین مسأله سبب شده که با وجود ارائه خدمات کلان شهری به دیگر شهرهای استان و کشور، وجود ساختمان های اداری و مراکز دولتی، مرکزیت اقتصادی، صنعتی،سیاسی، گردشگری و کشاورزی استان و با وجود داشتن تمامی مشکلات کلان شهری چه در قالب اجتماعی، هویت شهری، حمل و نقل و مشکلات ترافیکی و ... از مزایای ناشی از آن بی بهره باشد.
حال با توجه به اینکه هیچ یک از شهرهای استان تمامی فاکتورهای کلان شهری بویژه جمعیت بالای یک میلیون نفر را ندارند چند سالی است که طرحی تحت عنوان استان-شهر به جای کلان شهر در تیتر برخی از سایت ها و روزنامه های استانی از سوی مدیران متولی امر استانی دیده می شود.
طرح ادغام چند شهر در قالب یک کلان شهر آن هم بدون در نظر گرفتن مرکز مازندران که خود به غیر از فاکتور جمعیتی از اولویت های اول استان در بحث کلان شهری است، باید از لحاظ علمی، سیاسی، جغرافیایی، اقتصادی و از همه مهمتر اجتماعی مورد بررسی قرار گیرد که آیا با توجه به رسانه ای کردن این مورد اصلاً قابلیت اجرایی خواهد داشت!؟
مسلماً برای کلان شهر شدن خود شهر باید قابلیت و ظرفیت تبدیل به کلان شهری را داشته باشد، زیرا کلان شهر شدن فقط به کسب منابع درآمدی و جذب اعتبارات دولتی آن نیست و شامل بسیاری از شاخص های دیگر از جمله حفظ هویت و فرهنگ شهری و ظرفیت های اجتماعی آن می باشد.ما باید ببینیم که از کلان شهر شدن به دنبال چه چیزی هستیم؟
در کجای دنیا از ادغام چهار شهر با هویت های مختلف و ساختارهای مختلف اجتماعی کلان شهر ایجاد کرده اند که ما نیز دنباله رو آنها باشیم و اگر طرحی ابتکاری است باید به صورت کاملاً علمی بررسی و آنالیز گردد که چگونه می توان شهری به طول چند ده کیلومتر به انضمام روستاهای متصل به آن را مدیریت کرد؟
آیا شهری به این اندازه وسعت با بافت های مختلف شهری در کنار مرکز مازندارن تعریف خواهد شد و یا اصل موضوع چیز دیگری است!؟
به هر حال اگر مبحث یاد شده فقط جذب اعتبارات دولتی است و قرار است این چهار شهر بدون ساری هویت شهری مستقلی داشته باشند و فقط به صورت اسمی تحت عنوان یک کلان شهر مطرح و اعتبارات جذب شده بین آنها تقسیم گردد سهم مرکز مازندران از این اعتبارات کجاست؟
همچنین این امر هم اکنون نیز در حال انجام است پس چه نیازی به ادغام چند شهر آن هم در صورت امکان به عنوان یک استان شهر خواهد بود؟
امیدواریم مسئولان محترم تمامی طرح ها و برنامه های خود را بر طبق موازین علمی، کار کارشناسی و بررسی قابلیت های اجرایی آن، به صورت شفاف از طریق رسانه ها مطرح کنند تا مورد واکاوی و تحلیل صاحبان اندیشه در این حوزه قرار گیرد.
- جمعه 4 اسفند 1391-0:0
اونایی که میگن بابل نمیتونه کلانشهر بشه دلیلشونو بگن لطفا تا جوابشونو بدم.
درسته بابل از هر لحاظ میتونه به عنوان مرکز انتخاب شه اما مشکل ترافیک الان با اینکه مرکز نیست بیداد میکنه.
اما اگه راهی پیدا بشه و مشکل ترافیک حل بشه من خودم کفن میپوشم و از حق بابل برای رسیدن به مرکزیت استان دفاع میکنم - پنجشنبه 2 آذر 1391-0:0
کنکور کارشناسی امسال رتبه های زیر هزار رتبه اول تهران با 14 میلیون جمعیت رتبه دوم مازندران با کمتر 3میلیون جمعیت وبع هم اصفهان طلا داران المپیک 2 طلا از مازندران و 2 طلا از کل ایران!!! تازه بدون در نظر گرفتن رضا یزدانی عزیز سوادکوه و قائمشهر در کمتر از 15 سال پیش معدن ذغال سنگ کارخانه کنسرو کارخانه نساجی تیم فوتبال نساجی تمامی این موارد را دارا بود و مهاجرانی از استان های دیگر رو پذیرا بوده از جمله سمنان چه بر ما گذشته که بعد 15 سال مهندسین و دانشمندان ما برای تامیین قوت روزمرهخانواده مجبور به مهاجرت به سمنان میشن چرا باید اراک قطب اصلی صنعت کشور باشه چرا باید بیش از 30 سال ذغال سنگ از مازندران وسنگ آهن از کرمان به اصفهان منتقل شده تا اصفهانی ها دارایه ذوب آهن شوند چرا مازندران یک تیم فوتبال در لیگ برتر ندارد با اینکه تعداد بی شماری بازیکن مطرح در لیگ برتر و استعداد های بسیار درخشان در سنین 10 الی 16 سال در رشته ی فوتبال دارد ولی لرستان تیم لیگ برتری داردو ما هنوز بر کینه توزی بر هم استانی هایمان پیشی میجوییم کمی از اتحاد آذری ها یاد بگیریم بد نیست
- دوشنبه 26 تير 1391-0:0
انصاف شرف ، مردانگی در استان مازندران با حرف بی خود زده می شه. آقا گفته تو استان مازندران فقط ساری و بابل حق کلان شهر رو دارن .. اول اینکه چه حقی دارین قدمت دارین یا اینکه یک روزی جز روستاهای آمل بودید؟ بارفروش جان روستا نبودی زاکاماکارتا!! روستا نبودی؟ یعنی انقدر کارتون نداشتن شاخ شدین که جلوآمل با این همه مشاهیر رو بزرگ وایمیسین نکنه شما لاریجانی های بابلی دارید؟ یا علامیتن حسن زاده و جوادی ساروی یا شایدم..!شما انقدر مشاهیر ندارین که سر امیر پازواری که اگه آملی بود جزو مشاهیر دست 3 بود دعوا افتادین..عزیزیکه فرمودی دوران قاجاره همه می خوان به مرکز استان پشت کنن آیا میشه بگید شما مرکز تشریف دارید یا شرق؟ کجای مرکزید؟ در ضمن پایگاه هوایی آمل ربطی به مازندران نداره اولین پایگاه ملی ایران هست.ای کسی که از زمان زندیه و طهمورث افتخار می کنی یک زحمت بکش بروتاریخ مردونه بخون نه خودخاهانه ببین اصالت مازندران و ایران کدوم شهره..باز ساری یک چیزی ولی بابل یک باتلاق بوده یک روستا بوده چرا دیگه؟..مرد مومن که میگی یک پارچکی من با بابلی که یک روز روستا من بود چه همبستگیدارم من با ساری که شهرتش رو میدان ساعتش می دونه و منی که عظمت ایران قله دماوند رو دارم چه هماهنگی داشته باشم وقتی استاندار یک بار به دشت لار نرفت..شما اگه دشت لار داشتین چیکار می کردین که یک فرح آباد دارین قدمت صفوی داره خودتونو کشتین.. تا شهرهای بی اصالت مثل شما هست مازندران همینیه که هست.. مازندنومه فقط میتونی ثبت کن ببینم
- يکشنبه 25 تير 1391-0:0
آقای محبوب، ممنون از نکته سنجی ات. کیه که قبول نداشته باشه. ولی عزیز، با این شورای شهر مرکز مازندران و داستان سازی انتخاب شهردار و ... دیگه کی برای ساری ارزش قائله؟؟ جایگاه ساری برای همیشه از دست رفت. لعنت به آنانی که منافع یک ملت را به منافع شخصی خود ترجیح می دهند...
اونموقع که حجازی شهردار بود دنبال ارتقا رتبه ساری و 3 منطفه شدن و... و کلان شهر شدنش می دوید. حالا نکنه فکر کر کردی با خوندن این یادداشتها عبوری می خواد این راهو ادامه بده؟؟؟ نه عزیزم.. زهی خیال باطل.
ساری از اینی که هست عقبتر میره و ما شاهد از دست دادن مرکزیت استان هم خواهیم بود. تاسف... - يکشنبه 25 تير 1391-0:0
بهترين كاري كه ميشه كرد كه ساري از مازندران جدا بشه و استان ساري تشكيل بشه مثل استان قم..هم از نظر اصالت و لهجه و سبك زيستن و هم از نظر سياسي بازي با بابل و آمل خصوصا بابل متفاوتيم. ساري شهر متمدن و تاريخي نبايد با كارهاي يه سري شهرها زير سئوال بره.خواهش ميكنم آقاي كاتب نظرمو به مسئولاي بالادستي شهر برسونيد.باور كنيد بعد از رهاسازي ساري از مازندران ميتونه به حقش برسه.
- يکشنبه 25 تير 1391-0:0
آقا یا خانم طبرستان ، شما را چه به دخالت در امور استان! که هر از چند گاهی با اسامی جعلی(نظیر همین طبرستان یا کلانشهر، بابل، و غیره و غیره در امور استان دخالت می کنی و اظهار نظر می نمایی، ضمن تشکر از جناب آقای محبوب برای این مطلب نظرات ایشان کاملا با حقیقت منطبق است اگر قرار است کلانشهری در استان ایجاد گردد ساری اولین و تنها گزینه ای است که از هر نظر می تواند برگزیده شود، همچنین اگر قرار است اعتباری به بابل داده شود شهرهایی نظیر قائمشهر و آمل هم مستحق دریافت همان اعتبارات هستند
- يکشنبه 25 تير 1391-0:0
ما نديديم يه ساروي،بابلي بابلي كنه.درسته تو يه استانيم ولي از نظر تمدن و اصالت مث اين ميمونه كه تو دو تا قاره جدا باشيم.
- شنبه 24 تير 1391-0:0
بابل قابليت كلانشهر شدن نداره دستشونو جلو شهر تاريخي آمل درازكردن...
تا همين الانشم نماينده هاي بابل تو مجلس مانع انجام كاري و طرحي واسه آمل ميشن.همين معاون استاندار همه طرح هاي عمراني برد بابل....بلا به دور.مازندنومه نظرمو درج كن. - شنبه 24 تير 1391-0:0
آقای محبوب
قبل از نگارش مطلب لطف کن اطلاعات خودت را در خصوص موضع مورد بحث در حد متعارف برسون .
اگه کمی به خودت زحمت بدی و بودجه سالانه شهرداری ساری رو بررسی کنی میفهمی که ساری چند سالیه که داره از همین ردیف اعتبار دریافت میکنه . بین شهرهای مازندران بیشترین درآمد رو شهرداری آمل داره ولی بودجه سالانه شهرداری نصف بودجه شهرداری ساریه . خوبه که به دور از تعصب حرف بزنیم و مطلب بنویسیم و به جای تخریب دنبال اتحاد همه مردم مازندران باشیم . - شنبه 24 تير 1391-0:0
همین بابلی و ساروی کردن ها بوده که مازندران را به این حال وروز در آورده . . باور بفرمایید اگر بابل و یا ساری دتر استان های دیگ بودند هرکدامشان یک کلانشهر محسوب میشدند ولی در مازندران و بابت وجود کوته نظران و دید بابلی گرایانه و ساروی گرایانه از داشتن کلانشهر محروم هستیم .
- شنبه 24 تير 1391-0:0
مازندران هميشه قرباني اين تفرقه ها و تعصب هاي كوركورانه بوده.
از دو تكه شدن استان گرفته تا تقسيم شهرها و بحث بر سر ادارات و مركز استان و ...
به جاي يكپارچه ديدن استان هميشه بحث بر سر جزئيات و اين شهر و آن شهر است.
كاش اين همه تعصب و انرزي به جاي معطوف شدن به شهر و زادگاه اندكي بسط داده شده و تمركز بر سر استان مازندران باشد.مديران در پست هاي استاني فقط عنوان پست استاني را يدك نكشيده و به فكر منافع كل استان باشند.
و اين بحث هميشگس و تكراري در مازندراني كه هميشه ميزبان محروم همه استانهاي كشور بلاخص تهران بوده و بهترين پاتوق براي گذراندن تعطيلات است.
تعطيلاتي كه براي مردم مازندران جز ترافيك و گراني و به هم ريختگي و آلودگي محيط زيست چيزي بيشتر نداشته است.
كاش به اين مقوله بيشتر پراخته شود و فرهنگ همبستگي و اتحاد در جهت پيشرفت استان در ميان مردم و مسئولين محترم استوار گردد. - شنبه 24 تير 1391-0:0
بنده هم با نظرات این دوستمون از اهالی شاهی موافقم و کاملا تایید میکنم
- شنبه 24 تير 1391-0:0
جناب سیف کتی ، شما را چه که در این موضوعات دخالت میفرمایید ؟ مگر استان بزرگتر ندارد ؟ مگر استاندار و معاون و فرماندار و . . ندارد ؟ این حق طبیعی بابل بزرگ است که به کلانشهر تبدیل شود . همانطور که مرکزیت استان هم برای بابلی هاست ولی با ناعدالتی این حق از بابل و مردمان شریف و با شخصیتش گرفته شده است .
- جمعه 23 تير 1391-0:0
حدنصاب جمعيت كلانشهر يك ميليون نيست.با 500تا هم كلانشهر ميكنن.تو يه سايتي خوندم رشت موقع كلانشهر شدن حتي جمعيتش به نيم ميليون هم نميرسيد.ولي از قديم ميكفتن ساري و شاهي ،،،آمل و بابل.بنده خودم قائمشهري هستم اهالي شاهي از نظر خصوصيت اخلاقي به ساري نزديكترن و بلعكس.و بابل و آملي ها هم از نظر اخلاقي تقريبا شبيه هم هستن ولي اختلافات زيادي هم دارن .در حاليكه بابلسر هم بشدت با بابل اختلاف داره و خودشو هميشه از بابل جدا ميكنه.بنظر من با اين تفاصيل دوباره قضيه بودجه خوري و سهم خوري وسط مياد و بدتر از اون مثلا يه قائمشهري خبطي بكنه كل اين 4 تا شهر زيرسئوال ميرن.درنتيجه بيخيالش بشويد بهتره.دعوا و معركه اي بشه كه.بيخيال بشويد.