تاریخچه زبان مازندرانی
سخن درباره تاريخ، منشاء و ريشههای زبان مازندرانی چندان ساده نيست...
مازندنومه؛دکتر حسن بشیرنژاد،پژوهشگر،زبان شناس و استاد دانشگاه،آمل:مازندرانی(تبری) از خانوادهي زبانهای هند و اروپايي، از شاخهي زبانهای هند و ايرانی و از گروه زبانهای ايرانی است.
سخن در باب تاريخ، منشاء و ريشههای اين زبان چندان ساده نيست زيرا اطلاعات دقيقی در اين مورد در دست نيست و تمام آنچه که از پيشينه و روند تطور اين زبان از گذشتههای دور تا به امروز گفته میشود، ظاهراً فرضياتی هستند که بر پايه تحقيقات تاريخی، شباهتهای واژگانی اين زبان با ديگر زبانها و برخی استنباطهای شخصی استوار است.
تحقيقات باستانشناسی و تاريخی حکايت از آن دارد که پيش از مهاجرت آرياييها به سواحل جنوبی خزر، بوميانی هم در اين ناحيه میزيستند(فصل 3) و بدون شک اين بوميان برای تبادل افکار و انديشههای خود به زبانی يا زبانهايي صحبت میکردند. حجازی کناری (1372: مقدمه) بيان میکند که تا کنون از زبان تيرههای محلی پيش از آرياييان هيچگونه مدرک مکتوبی به دست نيامده است اما در عين حال معتقد است که پس از ورود آرياييان به کرانههای جنوبی دريای خزر زبان تازهای از ترکيب زبان آريايی و زبان بوميان منطقه پديد آمده و اين دگرگونی در همهي سرزمينهای محل سکونت آرياييها اتفاق افتاده است.
البته مشخص نيست که چه نشانههايي از زبان بوميان منطقه در مازندرانی امروزی وجود دارد که تائيد کننده اين ادعا باشد. به علاوه اين فرض را هم نبايد از نظر دور داشت که زبان آريايي که زبان مهاجمان و به لحاظ برخورداری از پشتوانههای قدرت يک زبان برتر بود، بر زبان بوميان غلبه يافته و آن را به کلی، و البته به تدريج، حذف نموده باشد و آنچه که امروزه موجود است تنها بازمانده زبان آريايي باشد.
با ظهور زرتشت در هزارهي اول پيش از ميلاد، زبان اوستايي که از زبانهای بسيار قديم در شرق ايران بود، رونق و گسترش يافت و همزمان با اين زبان، زبان مادی و پارسی باستان در قسمتهای مرکزی و غربی رايج بودند. بدين ترتيب بعيد نيست که زبان مردم تبرستانِ آن زمان، از همهي اين زبانها تأثير پذيرفته باشد و وجود واژههايي در مازندرانی امروزی که ريشه در زبان اوستايي و پارسی باستان دارند، تأئيد کننده اين مطلب است (هومند، 1369: 72؛ حجازی کناری، 1374 ).
اما چنانكه مورخان نوشتهاند، تا پيش از حکومت ساسانيان (يعنی سال 200 ميلادی)، به علت وضع جغرافيايي خاص تبرستان، پادشاهان ايران بر اين سرزمين تسلط نداشتند و نامی از اين سرزمين در کتيبههای باستان نيامده است و از زمان ساسانيان اين ولايت تحت سلطه حکومت ايران درآمده است (مشکور،1368: 8- 7).
به همين خاطر تأثير زبان پهلوی ساسانی بر زبان تبری بيش از ساير زبانها بوده است و چه از نظر ساخت و چه واژگان (1-7-3) شباهت زيادی بين اين دو زبان وجود دارد. در زبان تبری يا مازندرانی کنونی لغات پهلوی سره و ناب فراوان ديده میشود و حتی در گوشه و کنار اماکن جغرافيايي با نامهای پهلوی نيز وجود دارند (حجازی کناری،1372، 1374 ).
پس از ظهور اسلام شهرهای ايران به دست مسلمانان فتح شد اما تسلط کامل اعراب بر تبرستان بنا به برخی دلايل سياسی، اجتماعی و جغرافيايي پس از حدود دو قرن تأخير اتفاق افتاد و به همين دليل زبان پهلوی در قرون اوليه پس از حمله اعراب در اين سرزمين رايج بود. وجود سکههايي که از سال 92 هجری قمری تا نيمهي دوم قرن دوم هجری به نام اسپهبدان تبرستان به خط پهلوی درمنطقه ضرب شدهاند و همچنين کتيبههايي با خط پهلوی که يکی از آنها تاريخ سال 400 هجری قمری را دارد مؤيد اين حقيقت است(مشکور،1368: 19 ).
ادبيات مكتوب مازندرانی
ظاهراً از پيش از دوران اسلامی هيچ آثار مکتوبی از زبان تبری به جای نمانده است اما از دوران اسلامی آثار ادبی قابل توجهی بدين زبان نوشته شده است که از اصل تبری بسياری از آنها خبری در دست نيست و تنها ترجمه آنها با ذکری از نام آنها در کتب تاريخی يا ادبی بر جای مانده است.
اين امر نشان میدهد که اعتبار و تقدس خاص زبان عربی در نزد مردم مسلمان تبرستان باعث غفلت آنها از زبان مادریشان نشده و همچنان آثاری را بدين زبان به رشته تحرير درآوردهاند. اولين اثر مکتوب به زبان تبری که خبری از آن به ما رسيده است کتاب« مرزباننامه» است که در قرن چهارم هجری قمری توسط مرزبانبن رستم شروين تأليف شد و امروزه تنها ترجمه فارسی آن موجود است. از اصل تبری اين کتاب و همچنين اثر ديگر مؤلف با عنوان «نيکینامه» اطلاعی در دست نيست. ابن اسفنديار(1366: 139- 137)
از بعضی شاعران اين سرزمين که به زبان تبری شعر گفتهاند ياد کرده و نمونهای از اشعار ايشان را آورده است. محمود جواديان کوتنايي (1375: 20-5) نيز ضمن شرح مختصری از آثار نوشته شده به اين زبان، نمونههايي از اشعار تبری را از چهارده نويسنده، شاعر يا اسپهبد تبرستان که مربوط به سده چهار قمری به بعد میشود نقل میکند که در آن ميان نام امير عنصرالمعالی مؤلف قابوسنامه قابل توجه است.
در سالهای اخير چند نسخه خطی از ترجمهي ادبيات عرب به زبان تبری و نسخههايي از ترجمه و تفسير قرآن به اين زبان يافت شده است که از روی آنها میتوان دريافت که اين زبان در قرنهای نخستين پس از اسلام دارای ادبيات قابل توجهی بوده است(ناتل خانلری،1374 ، ج1: 299 ). علاوه بر آن، چند نسخه خطی به زبان تبری در موزهها و کتابخانههای اروپا مشاهده شدند که درباره اديان و مذاهب بوده و مربوط به قرن دهم هجری به بعد میباشند (نجفزاده بارفروش،1368: 27).
در ميان نسخههای خطی موجود در کشورمان نيز مجموعه اشعار تبری در القانون ابن سينا (مربوط به سده 7 و 8 هجری قمری)، اشعار تبری درموسيقی عبدالقادر غيبی(مربوط به سده 9)، و ترجمه قرآن کريم و ترجمه مقامات حريری به زبان تبری(سده 9) قابل توجهاند (واژهنامه بزرگ تبری، جلد 1، 1377: 410-411). در سالهای اخير، يکی از محققان علاقهمند (گودرزی،1376) يک مجموعه اشعار تبری مربوط به سده 11 هجری را با عنوان مثنوی طالب و زهره به چاپ رسانده است.
اين منظومه داستان عشق نافرجام طالب آملی،شاعر سبک هندی، به معشوقهاش زهره است که عدهای خود طالب آملی و عدهای نيز خواهرش ستی نساء بيگم را سراينده آن ميدانند. در ضمن مجموعهای از دوبيتیهای تبری که به اميری معروف و به شاعری موسوم به امير پازواری منسوب است در مازندران وجود داشته که برنارد دارن[1] ، خاورشناس روسی، نسخه آنها را به دست آورده و آن را در سنپطرزبورگ با ترجمة فارسی به چاپ رسانده است (ناتل خانلری،همان).
گستره و پراکندگی لهجههاي مازندراني
مازندرانی علیرغم تأثيراتی که از زبانهای مختلف به ويژه فارسي، پذيرفته است و با وجود آن كه واژههاي زيادی از اين زبانها به عاريت گرفته است، همچنان به حيات خود ادامه داده و امروزه زبان رايج در اکثر مناطق مازندران است.
مشخصاً مرزهای زبانی برمرزهای جغرافيايي يا سياسی منطبق نيستند و بنا به ادعـای بعضی نويسندگان، اين زبان علاوه بر شهرهای مازندران، در مناطقی از شهميرزاد، سنگسر، فيروزکوه، دماوند، لواسـانات، مناطق شمالی کوههای امامزاده داود و طالقان هم رايج است (جنيدی،1368، 7-6؛ هومند، 1369: 8). اگرچه در آخرين تقسيمات کشوری شهرستان بهشهر شرقیترين شهر استان است ولی گستردگی اين زبان از شرق تا گرگان ادامه دارد و از غرب هم به شهر تنکابن و رامسر میرسد.
به مانند هر زبان ديگر، اين زبان نيز در مناطق مختلف استان با لهجههايي کم و بيش متفاوت به کار میرود. برخی نويسندگان و زبانشناسان ( مانند وثوقی،1371؛ نجفزاده بارفروش،1368، و دهگان،1368) تلاش نمودهاند که اين لهجهها را تقسيمبندی نموده و نام لهجههای شرقی، مرکزی و غربی را بر آنها بگذارند. اما به نظر میرسد که تعيين خط و مرز مشخصی که جداکننده لهجههای مختلف باشد چندان ساده نباشد.
از شرقیترين نقطهای که زبان مازندرانی به کار میرود تا قسمتهايي از نوشهر و چالوس اين تفاوت لهجهای آنقدر زياد نيست که به عدم درک متقابل منجر شود اما در مناطق غربی استان يعنی شهرستانهای تنکابن و رامسر به خاطر تأثير زبان گيلکی، اين زبان مشتركات زيادي با زبان گيلكي دارد و به همين دليل گويشوران شهرهای يادشده برای برقراری ارتباط با ساير گويشوران مازندراني عمدتا" به زبان فارسی متوسل میشوند.
از طرفی ديگر، استان مازندران از نقطه نظر جغرافيايي از دو منطقه نسبتاً متفاوت تشکيل شده است (فصل سوم). يکی منطقه جلگهای است که حد فاصل خط ساحلی دريای خزر و کوهپايههای شمالی البرز با عرض متغير از غرب تا شرق استان گسترده شده است و ديگری ناحيه کوهستانی است که در قسمت شمالی رشته کوه البرز واقع شده است.
هر يک از مناطق مذکور، شيوههای زندگی، شرايط اقليمی و طبيعی، بافت اجتماعی و فرهنگی و بالطبع لهجه مخصوص خود را دارند. مراکز شهری بزرگ عمدتاً در مناطق جلگهای واقع شدهاند و مناطق کوهستانی غالباً از اين مراکز به دور بوده و ساکنان آن نيز ارتباط کمی با اين مراکز دارند. در نتيجه، زبان اهالی کوهستان کمتر دستخوش تغيير و تحول شده و واژههای اصيل و بومی در لهجهي آنها بيشتر حفظ شده است. به همين خاطر، گاه مشاهده میشود که تفاوت لهجهای بين شهرنشينان و کوهنشينان يک شهرستان بيشتر از تفاوت لهجهای ميان شهرنشينان دو شهر مجاور و يا دور از هم میباشد.
بنابراين تفاوتهای لهجهای از شهری به شهر ديگر و از نقاط کوهستانی يک شهرستان تا نقاط جلگهای همان شهرستان به چشم میخورند و اين تفاوتها گاه چنان آشکار هستند که میتوان از روی لهجه فرد به محل اقامت او پی برد. با اين اوصاف، به نظر میرسد كه هر گونه تقسيمبندی دقيق مستلزم مطالعات دقيق ميدانی است. کلباسی(1376، مقدمه:23)
ضمن نقل پارهای از اين تقسيمبنديها، پذيرش آنها را به انجام مطالعات کاملتر و کسب شواهد دقيقتر موکول ميکند. همين امر موجب شده است که مولفان واژهنامه بزرگ تبری (جلد 1، 1377: 422) برای تفکيک مناطق گويشی، ده منطقه گويشی مختلف را در نظر بگيرند. برای نمونه، در اين تقسيمبنديها شهر آمل به همراه مناطق اطراف آن، نظير لاريجان و محمودآباد، در منطقه 6 واقع شدهاند، حال آنکه شهرهای بابل، بابلسر، اميرکلا، بهنمير و نيز بخشهای گنجافروز و بندپی در منطقه 5 قرار گرفتهاند. جالب آنکه منطقه چلاو، از بخشهای تابعه شهرستان آمل، در منطقه 5 قرارگرفته و شهر فريدونکنار نيز در مرز بين دو منطقه واقع شده است.
در ميان لهجههاي مازندراني، لهجهي شهر ساری که مرکز استان است به عنوان لهجة معيار در نظر گرفته میشود و لهجهای تقريباً بینشان است که مشترکاتش با زبان فارسی بيش از ساير لهجههاست و همين لهجه مورد استفاده صدا و سيمای استان است.
به خاطر برخی مسائل اقتصادی، اجتماعی، سياسی و اقليمی بسياری از هموطنانمان در گذشته دور يا نزديک از استانهای آذربايجان، مرکزی، سمنان، سيستان و بلوچستان، خراسان، کردستان، لرستان و خوزستان به اين استان مهاجرت نمودند. اين مهاجران که در مناطق مختلف استان ساکن هستند، زبان يا لهجه خود را حفظ نمودهاند و در ارتباطات داخلی از آن استفاده میکنند و برای برقرای ارتباط با بوميان منطقه از زبان مازندرانی يا فارسی استفاده میکنند.
بنابراين ترکی، کردی، لری، بلوچی، سمنانی، خراسانی و حتی عربی در کنار مازندرانی در جاهای مختلف استان رايجاند. براي نمونه، لهجهاي از تركي در منطقه گلوگاه بهشهر و لهجهاي از كردي در منطقه كوهستاني كجور در شهرستان نوشهر رايجاند.
- شنبه 13 خرداد 1402-1:1
چقدر به زبان گورونی زرتشتیان نزدیک است نزدیک نه خودشه شگفت انگیز است باور کردنی نیست
- سه شنبه 2 شهريور 1400-4:47
زبان طبری به چهار دسته طبری مازندرانی و طبری گیلانی و ططبری گالشی و طبری تاتی تقسیم می شود
طبری مازندرانی از کتول تا تنکابن صحبت می شود
طبری گالشی از رامسر تا رودسر صحبت می شود
طبری گیلانی از لنگرود تا فومن صحبت می شود و خود به دو دسته بیه پیش و بیه پس تقسیم می شود
طبری تاتی در رودبار و طالقان و الموت صحبت می شود
زبان همه ی ما ریشه در زبان طبری یا تپوری دارد - يکشنبه 29 دی 1398-10:33
اسکت برارون و خاخرون اَیِر وونه تیویزون تلویزیون وَیرن به زِعوون اصل اصل مازِنی ویارین . فارسی وارم ) مدرسه ها به زبان مازنی زبان رسمی مازنی به خدا مردم دارن زبان نابود میکنن بیشتر هن دختر ها هستن به خدا ما بی غیرت نیستیم به چی قسم به خورم واقعا دیگه انقدر تعصی شدم دیگه نگو کمی با غیزت باشید مه شه مه گره واوِم طبری مه زِعوون مه گواهه . شه مه گره واوِم شه نه خناودون
- پنجشنبه 22 اسفند 1398-23:11
چرا سیاه نمای میکنید؟ دخترها باعث نابودی زبان مازندرانی هستند یا خودتون؟اخه به دخترها چه ربطی داره .تمامی مناطقی که زبان مازندرانی در آنها صحبت میشه تمامی دختران به این زبان حرف میزنن. اگه اینطوره که پس زنها ئو پیرزنها هم باید الان به فارسی حرف بزن نه مازندرانی. شما پسرها که همه جا به جای تینکه اصالتتون رو حفظ کنید و مازندران ی حرف بزنید راه بع راه فارسی حرف میزنید و آبروی مازندرانیا رو می برید.
- سه شنبه 28 مرداد 1399-9:3
البته ما زبان مادری خود را مدیون مادران و مادربزرگ های خود هستیم ولیکن نتایج پژوهش های میدانی ثابت کرده زنان کمتر از مردان روی زبان اجدادی خود تعصب دارند و راحت تر هویت جدید را قبول می کنند.
100 درصد معلمان مازندرانی گفته اند مازندرانی صحبت می کنند ولی 86 درصد معلمان زن گفته اند مازندرانی صحبت می کنند. بنده وقتی در بابلسر دانشجو بودم با همه مازندرانی صحبت میکردم ولی دختران اکثرا فارسی صحبت میکردند.
بنده پسرعمویم کانادا زندگی دنیا امد و فارسی و تا حدودی مازندرانی بلد هست ولی دختر عموی بنده فقط انگلیسی بلده و نمی تونه با ایرانی ها ارتباط برقرار کنه.در حالی که این دو خواهر برادر هستند و خانوادشون تماما در خانه فارسی و مازندرانی حرف میزنند.
- جمعه 30 فروردين 1398-6:55
تا ما کجوری ها هستیم به زبان مازندرانی هیچ آسیبی نخواهد رسید
زنده باد کُجور بزرگ از نور تا نوشهر - جمعه 10 اسفند 1397-2:39
آقای دکتر بشیر نژاد لطفا راجب گویش چالوس و کلارستاق و گویش نوشهر و کجور و گویش عباس آباد و لنگا تحقیقات میدانی انجام دهید و همچون خانم دکتر ایران کلباسی که زحمت کشیدند و راجب گویش کلاردشت و رودبارک کتاب نوشتند لطفا شما راجب گویش چالوس و کلارستاق و گویش نوشهر و کجور و گویش عباس آباد و لنگا سه کتاب بنویسید تا هویت و زبان ما اهالی غرب مازندران حفظ شود
گویش طبری کلارستاقی و کجوری در خطر جدی قرار دارند و باید راجب این گویش ها فکری شود - چهارشنبه 8 اسفند 1397-22:58
نخست آنکه متاسفانه برخی دانشنامه های به ظاهر معتبر در پی تخریب هویت و زبان مازندرانی هستند و متاسفانه پژوهشگران و زبانشناسان مازندران کاری نمی کنند و پژوهش و مقاله در این دست بسیار کم هست
برای مثال بسیاری سعی دارند هویت مردم مازندران را گیلک جلوه دهند مثلا دکتر کلباسی در کتاب گویش کلاردشت می نویسد زبان مردم مازندران مازندرانی هست ولی مردم مازندران به زبان خود گیلکی می کویند و به همین دلیل از مازندرانی به عنوان گویشی از گیلکی نام می برد و آقای کولاییان توضیحاتی در مورد علت استفاده از لفظ گلکی و گیلکی داده اند که باعث شده برخی اهالی مازندران به اشتباه به زبان طبری گلکی و گیلکی بگویند و اقای یوسفی نیا در کتاب لنگا راجب چگونگی شکل گرفتن لفظ گیلکی توضیحات ارزشمندی داده اند
دوم آنکه برخی دانشنامه ها مانند دانشنامه ایرانیکا که توسط آقای یارشاطر ابداع گشت دارای اشتباهات فاحشی راجب هویت مردم مازندران هست
از طرفی در دانشنامه ایرانیکا گفته می شود زبان مردم منطقه کلارستاق و زبان چالوس تا رامسر یک زبان مستقل هست و ربطی به مازندرانی و گیلکی ندارد و از طرف دیگر می گویند در دره چالوس که جز کلارستاق هست مردم گیلکی صحبت می کنند و این تناقضات باعث جعل و تحریف هویت مردم کلارستاق می شود این تناقضات اعتبار این چنین دانشنامه هایی را به خطر میندازد
سوم آنکه با یک تحلیل ساده می توان فهمید زبان چالوس و مرزن آباد و کلاردشت و عباس آباد مازندرانی هست و زبان رامسر گیلکی هست هر چند در لهجه مردم رامسر الفاظ مازندرانی بسیار هست
چهارم بنده از همه ی پژوهشگران و مورخان و زبانشناسان دعوت می کنم به گویش های غرب مازندران همچون گویش طبری کجوری و طبری کلارستاقی و تنکابنی و رامسری توجه ویژه ای داشته باشند تا هویت این مردمان تحریف نشود
امروز جریان هویت خواهی در شرق گیلان و غرب مازندران بسیار رو به رشد هست و احساسات ناسیونالیستی در حال افزایش هست
بنده تا چندی پیش هویت و زبان مادری ام برایم این چنین اهمیتی نداشت ولی امروز به لطف موج جریان هویت طلبی که در غرب مازندران و شرق گیلان راه افتاده است به هویت طبری و کلارستاقی و زبان طبری کلارستاقی بسیار اهمیت می دهم و بسیار به تاریخ طبرستان و رویان کهن و چالوس و کلارستاق علاقمند هستم- دوشنبه 12 فروردين 1398-4:29
داداش ما خودمون چالوسیم همه دارن مازندرانی صحبت می کنند شرق چالوس کجوری هستند و غرب چالوس کلارستاقی اند به غیر این دو قوم هر کی در چالوس هست مهاجر هست
هفتاد درصد جمعیت شهرستان چالوس کلارستاقی اند که مازندرانی گپ می زنند
هویت انسان با هیچ وسیله ای قابل جعل و تحریف نیست
- چهارشنبه 8 اسفند 1397-6:3
بنده چالوسی هستم و به زبان طبری کلارستاقی گویش می کنم
متاسفانه برخی ها سعی دارند هویت مردم مازندران را تحریف کنند و آنها را گیلک خطاب کنند در حالی که ما مازندرانی ها طبری تباریم و ربطی به گیلک ها نداریم و حتی زبانمان با زبان مردم گیلان متفاوت هست
مثلا ما چالوسی ها میگیم مه خنه درمه شومه که به معنی من خانه دارم می روم هست و در لهجه سمت ساری و بهشهر می گویند مه خنه درمبه شومبه ولی در زبان گیلکی رشت می گویند مو خانه شودرم یا مثلا ما چالوسی ها به پسر ریکا به دختر کیجا به اردک سیکا و به بزرگ گت می گوییم ولی اهالی رشت به پسر ری و به دختر لاکو و به اردک بیلی و به بزرگ پیلا می گویند
زبان مازندرانی در متون کهن به عنوان زبان طبری ازش یاد شده
لهجه طبری کلارستاقی و لهجه کجوری از مهمترین لهجه های زبان طبری هستند
لهجه کجوری در نوشهر و نور و رویان گویش می شود و لهجه کلارستاقی در چالوس و مرزن آباد و کلاردشت و سلمانشهر و عباس آباد و نشتارود گویش می شود - پنجشنبه 6 ارديبهشت 1397-17:14
درود بر همه عزیزان
من اهل شاهی(قائمشهر)هستم و افتخارمه که در زمان ساسانیان و قبل اون مازندران و گیلان در کنار هم بودن و در کنار هم با اعراب و دیگر قبایل و حتی شاهان قدیم ایران مجنگیدن،ولی جالبه که الان به حدی باهم دشمن شدن که دیگران برای ما اختلاف زبون و فرهنگ به وجود آوردن و گاهاً شاهد این بودم که به من میگن شما مازنیها باغیرتین ولی گیلانیها واسه ناموسشون ارزش قائل نیستن و شاید هم برعکس،متاسفانه صدا و سیما تو فیلمها شمالیهارو آدمهای بیرگ و بی عرضه نشون میده که این از ...بی عرضه گی نمایندگان ما در صحن مجلس هست،لطفا خودمون بین خودمون اختلاف نیندازیم تا غیر شمالی به ریش ما شمالیها نخندن
لطفا اتحاد فراموش نشود و در کنار هم از گذشته و تمدن و صیانتمون دفاع کنیم
با تشکر - شنبه 2 دی 1396-22:2
با سلام من بچه شمشک هستم ور ۴۰ کیلومتری تهران اما زبان محلی اینجا مازندرانی بابام میگه ما مازنی هستیم به خدا من گیج شدم یکی بیاد بگه از کجا تا کجا مازنی هستند نه به دلیل لحجه از روی پیشینه.یعنی از روی گذشتگان و نیاکان.متشکرم
- چهارشنبه 8 فروردين 1397-19:43
من شمرونی هستم ولی الان ساکن تهران هستم زبان ما شمرونی ها مازندرانی هست . لهجه شمرونی به لهجه لاریجانی نزدیک هست. استان تهران بین دو تا سه میلیون نفرمازندرانی دارد.
- شنبه 11 آذر 1396-17:1
مردم ما واقعا سر چه چیز هایی دارن باهم کلنجار میرن !!!!!!!!!!!!!
به قول ترکا اگه یه ترکی بیفته تو چاه دستشو میگیرن کمکش میکنند
ولی اگه یه مازندرانی بیفته بقیه مازندرانیها سر چاه رو میبندند که نیاد بیرون ....
این از مملکت ما....... - شنبه 21 مرداد 1396-11:35
زبون شهسوار تا رودسر گیلمازه، حالا یه عده که واسه رشت و انزلی هستن میگن زبونشون گیلکیه والله نمیدونم چی میگن!!!!!!
- شنبه 20 آذر 1400-15:11
امو ائره زبونی به نوم گیلماز نشنسیم همه گونیم گیلکیم و امی زبون گیلکی شومو شرق مازنن نخه با نوم رامسر و شهسوار و غرب مازندران فوضولی امی قومیت و زبون بونین خوره نونین چیسین
- پنجشنبه 22 ارديبهشت 1401-8:18
من رودسری هستم ما رودسری ها به خودمون گالش و به زبانمون گالشی میگیم...
- چهارشنبه 11 بهمن 1396-2:51
اقایون رشتی خودشون را به ما رامسری ها نچسبونند زبان ما رامسری ها اشکوری هست .
از رودسر تا رامسر اشکوری گویش می کنند.
در تنکابن هم مازندرانی و هم اشکوری گویش می کنند ولی از نشتارود به بعد همه مازندرانی حرف می زنند. - سه شنبه 4 مهر 1396-7:48
مو شهسواری هیسمه . امی زوون مازندرانی هیسه.
- يکشنبه 16 آبان 1395-21:48
در ابتدا بايد ياداور اين نكته باشم:
گويش زبان غرب استان تبرستان گيلماز هست! تلفيقى از زبان مازنى (تبري) و گيلكى!
وحدت و يكپارچگى در منشا بايد وجود داشته باشد!
همه ى گويش و زبان هاى رايج در ايران محترم و قابل احترام هستند!
خاره كه مازرونى گپ بزنيم و ديگِرون ره هم احترام بليم، چه گلك ، چه فارس ، چه ترك و كرد و لر و .... بقيه هموطنونِ عزيزمون ره...! - يکشنبه 29 آذر 1394-15:5
مازندران زبان معیار ندارد
از خودتان اختراع نکنید
صدا وسیما درسته در ساری هست ولی داره فارسی صحبت میکنه
خوبه مجری هاشون یا بابلی یا سوادکوهی هستند ( قصد بی احترامی ندارند )
زبان اصیل مازنی بایستی در مدارس تدریس شود
تنها این راه باعث حفظ هویتمونه و بس
از دید من مازندران با گیلگی خیلی فرق داره - سه شنبه 31 شهريور 1394-11:7
dorod ...dostan ..on afradi migan ramsar male gilan bod ..agar berin tarikh kohan bekhonin ...70% gilan kononi male mazandaran bod .na gilan .tehran .ghazvin .azarbaijan sharghi .golestan semnan .karaj .damavand .kheyli jahaye dige .dar mazandaran bodan ...dost ramsari .doroste gilaki miharfi ...nagin mazandarani nistin ....mohajerin shoma .in nazariye nist haghighat ine ......harf ziyade.baraye zadan .. .mazerat man goshim farsi nadare
- سه شنبه 27 آبان 1393-11:49
سلام
برارون خاخرون اینجه هم ول نکنین همدیگه ر فوش هدین من اینج ایمه من اونج ایمه نیه همه برار خاخرمی و منظور هم ایرانی هسمی بجای اینجور چیزا مازرون زبون حفظ هکنیم جدایی دم ندیم. - چهارشنبه 9 مهر 1393-10:42
من خودم بچه ی گلوگام و زبانم ترکه که باعث افتخارمه
- جمعه 5 آبان 1396-20:23
من گرگانی ام ولی پدرم متولد گلوگاه هست.
هشتاد درصد مردم گلوگاه به زبان مازندرانی سخن می گویند.
در گرگان هم اکثریت می توانند به زبان مازندرانی استرآبادی سخن بگویند. - دوشنبه 11 اسفند 1393-11:35
زبان ترکی کاملا با زبان و گویشهای پارسی و باشاخه های زبان ایرانی بیگانه است. در واقع زبان بیگانگان هست که وارد ایران شده است .
- شنبه 7 تير 1393-14:58
من مازنی هستم خواهشا سعی نکنید در نوشته هاتون گیلان با مازندران رو بهم بچسبونین ما هویتمون میگه مازنی هستیم پس تمام شد و رفت
- جمعه 13 فروردين 1395-12:11
باهات موافقم
- سه شنبه 11 آذر 1393-16:7
ما مازندرانی ها با گیلانی ها هم نژادیم
تفرقه کار آدمهای درست نیست - سه شنبه 28 مرداد 1393-18:23
مهندس تاریخ رو بخون میفهمی مازندران و گیلان دو برادرن با یک پدرن
- شنبه 18 آبان 1392-0:0
متاسفم واسه شمالیها
فارسی حرف زدنو کلاس میدونن
نمیدونن با این کارشون زبان مازندرانی رو تا چند نسل بعد از بین میبرن
بعدشم چ فرقی میکنه تبری یا گیلکی
اصلِ زبان که یکیه ؟؟؟ - دوشنبه 7 مرداد 1392-0:0
با سلام،با احترام ما رامسری ها به زبان گیلکی صحبت می کنیم،ما قوم گیلک هستم که در استان مازندران هستیم،وهمه انسانها را دوست داریم چه مازنی چه گیلک چه کرد و....ولی گیلک هستیم هویتمون رو ازمون نگیرین،با تشکر
- پنجشنبه 6 تير 1392-0:0
با سلام آقای پژوهشگر گویش مازندرانی همان پارسی پهلوی هست
- جمعه 6 بهمن 1391-0:0
استاد گرامی من رامسری هستم !چرا دروغ میگید بردار من .ما اینجا گیلکی صحبت میکنیم و رامسر و چند شهر دیگر هم در زمان قدیم برای گیلان بودند . زبان ما گیلکی هست .من تا آمل با همه گیلکی صحبت میکنم وما گیلک های غرب مازندران اصلا تبری متوجه نمیشیم برادر
- سه شنبه 22 تير 1395-18:1
شما متوجه نمیشی بخاطر استعداد پایین شما هست وگرنه من تو شهسوار هم گلیکی صحبت میکنم و باهم راحت محلی صحبت میکنیم
- چهارشنبه 13 دی 1391-0:0
امروزه به يمن و بركت خوش غيرتي و خوش خدمتي و بابخاري مردم خوب مازندران وگيلان نسل جديدديگر به زبان گيلكي (مازني وگيلاني ) حرف نمي زنن و همه به زبان فارسي اونم ازنوع تهرونيش رو آوردن متاسفم براي شماليها كه انقد فقط و فقط به برتري شهر خود فكر ميكنن من اهل چالوسم در شهرما از اقوام مختلف گيلاني مازني طالقاني ترك و كرد ولك زندگي مي كنن تا به اين سن هيچوقت فكر اين را نمي كردم كه مثلا من مازندراني هستم و اين همسايه من مهاجر گيلاني يا تركه يا كرد در واقع ازين گوناگوني لذت مي بردم ولي الان طبق تئوري اختلاف بيانداز و حكومت كن كم كم داره اختلاف نژادي ظهور پيدا ميكنه
- سه شنبه 11 آذر 1393-16:9
کل شمالی ها باید با هم متحد باشند مثل کردها و همچنین ترکها
تفاوت لهجه کردها به حدی هست که لهجه سورانی قادر به درک لهجه کرمانجی نیست و همچنین لهجه های دیگه- يکشنبه 28 دی 1393-2:36
باهات موافقم. از همه نظر هم غنی هستیم چه منابع طبیعی و صنعت و توریسم و ...
- شنبه 25 آذر 1391-0:0
باتشکر،اهمیت دادن به این مقوله خودش ارزشمنداست حتی اگرمثل نوشته ی حاضر،مشق هایی تکراری ازآثاردیگران باشدامامتوجه نشدم که منظورازبی نشان بودن گویش ساری چیست!چه دلایل سستی آوردید!!!امیرپازواری که بابلی بودوطالب که آملی و.... فرهنگ که سیاست نیست که درآن هم ساری بر ما تمرکزگرایی کند.ماازتمرکزگرایی سیاسی ساری
خسته ایم شما تمرکزگرایی فرهنگی راپیشنهاد
می کنید؟!!! - پنجشنبه 16 آذر 1391-0:0
با تشکر از مطلب شما آموزنده بود. واقعیت این است که بین زبان های به جای مانده از زبان باستانی ایران زمین مشترکات بسیاری وجود دارد. من خودم شاهد شباهتهای جالبی بین مازندرانی ؛ گیلکی و کردی بودم . وقتی در سنندج دوستی به من گفت « یلدا خانم مدتی "دیار " نبودی .»یعنی مدتی پیدات نبود , از این مشابهت بین کردی و زبان مادریم - مازندرانی بسیار لذت بردم . « همه جای ایران سرای من است
- دوشنبه 13 آذر 1391-0:0
واقعا از جناب بشيرنژاد تعجب كردم. شما به عنوان زبان شناس چه نظريه اي در اين مقاله طرح نموده ايد؟ چسباندن مطالب ديگران به هم - كه هر كدام هم جاي حرف بسياري دارد - از حضرت شما بعيد است. كتاب اخير (مازندرانی: لهجه، گویش یا زبان) را با همين روش نوشته ايد! لطفا به عنوان يك زبان شناس و از منظر اين علم به زبان مازندراني و ريشه هاي آن بنگريد.
- دوشنبه 13 آذر 1391-0:0
دوست عزیزم هیراد زبان غرب مازندران نه گیلکی است و نه مازندرانی یا به عبارتی هر دو هست و هر دو نیست. در حقیقت بین این دو زبان معلق است حتی بعضی از افراد مطلع و پژوهشگر همان منطقه به همین موضوع اعتقاد دارند. حتی بعضی به طنز یا جد می گفتند ما اصالت زبانمان را از دست دادیم. اما هنوز به زبان مازندرانی نزدیکترند تا به گیلکی. ما نوشته های غرب مازندران همچنان متوجه می شویم.....
- دوشنبه 13 آذر 1391-0:0
این مقاله کاملا تحریف شده است! آقای محترم غرب مازندران از رامسر تا قبل چالوس مردمش گیلکند و گیلک زبانند شما خودت داری میگی نمیتونند با شرق استانیها ارتباط زبانی برقرار کنند اونوقت میگی مازنی اند؟!! وسعت مازنی ها تا غرب نهایتش تا چالوسه! مردم غرب مازندرانم گیلکند و گیلک زبان! نه که فقط متاثر ازونا باشند
- دوشنبه 1 مهر 1398-0:30
...بنده محمد میار کیانی از چالوس هستم و جد اندر جد ساکن چالوس بودیم و اجداد ما از حاکمان کلارستاق بوده اند و مازندرانی سخن می گفتند و الان هم مازندرانی صحبت می کنیم .
تا خود تنکابن هم مازندرانی رواج دارد و شرق تنکابن تماما مازندرانی صحبت می کنند - چهارشنبه 15 اسفند 1397-0:12
تا نشتارود در شرق تنکابن زبان مردم کاملا مازندرانی هست
عباس آباد و چالوس و مرزن آباد و کلاردشت و نوشهر و نور زبانشان مازندرانی هست
زبان مردم تنکابن تلفیقی از زبان مازندرانی گیلکی هست
ضمنا طایفه هیراد اصالتا تالشی هستند
- دوشنبه 13 آذر 1391-0:0
بادرود خدمت دکتر بشیر نزاد وباتشکر از جناب اقای صادقی که شاهد ارایه مقالات علمی از اساتید در سایت علمی پژوهشی مازند نومه می باشیم .اگر درمورد شناخت زبان مازندرانی همایشی برگزار کنید ممنون می شویم چون بعضی از اساتید در باره این موضوع که ایا مازندرانی زبان هست یا گویش حرفهایی دارند
- يکشنبه 12 آذر 1391-0:0
آقاي دكتر بشيرنژاد پژوهشگر، استاد دانشگاه و زبانشناس مازندراني ! فكر نمي كنم اين مسوده در شان چنين عنواني باشد. ايشان در چند سطر اول تكليف خود را با موضوع معين نمودند! از نبود اطلاعات دقيق! ازمنشا و تاريخ زبان مازندراني سخن گفتند.؟!؟! اين اطلاعات دقيق قرار است از كجا به دست ايشان برسد؟؟ آيا ايشان كه عنوان پژوهشگر بر خود نهاده اند منتظر مستشرق ديگري اند تا براي ما تاريخ بنويسد ؟ تا كي به نشخوار پيش خوردگان ديگران