تعداد بازدید: 3319

توصیه به دیگران 1

سه شنبه 15 بهمن 1392-9:33

به بهانه پيش نويس لايحه احزاب

مباني نظام حزبي

اسلام خواهي، آزاديخواهي و باستان گرايي، بخش هاي لاينفك فرهنگي-سياسي ايران است؛ هر تلاشي در نفي يكديگر بي ثمر است ، فقط دودش به چشم ملت مي رود.


مازندنومه؛ سرویس سیاسی، شعبان رستمي، فعال سیاسی و مدرس دانشگاه: دولت به تازگي پيش نويس لايحه احزاب را تهيه ودر اختيار عموم شهروندان قرار داده تا پس از اصلاحات لازم به مجلس ارائه شود.

 به همين بهانه به طور اجمال به مباني نظام حزبي مي پردازم و بر اين باورم كه اگر در ميان رهبران واليت سياسي جامعه نسبت به مباني نظام حزبي اجماع باشد، تهيه قانون احزاب ويا تحقق نظام حزبي كار دشواري نيست.

 نظام حزبي  نظامي است مبتني بر حق حاكميت مردم و برابري حقوق شهروندان.

 هر ايدئولوژي  و مسلك و مرامي كه به اين دو اصل معتقد باشد، در  دنياي امروز جز پذيرش نظام حزبي، نظام ديگري متصور نيست .

 نظام حزبي هم كه از مجموعه اي مفاهيم شكل مي گيرد بايد در قانون و يا ساختار قدرت، شفاف و دقيق بيان شود تا قابل فهم همگان قبل از اجرا و مصون از تفاسير مختلف در حين اجرا باشد.

  اگر مفاهيم  كلي، مبهم و مجرد  بيان شود، در اجرا اختلافات آغاز و طبقه قدرتمندتر مفاهيم را مطابق ميل خود تفسير مي كند كه در نتيجه تعارض هميشه ادامه خواهد داشت.

 همه نظام هادر پي تحقق جامعه سالم و توسعه يافته هستند،اما تنها در ساختار مبتني بر توزيع عادلانه قدرت،اين مقصود دست يافتني است.

 همان طوري كه خداوند كالبد انسان را مستعد دانايي و توانايي آفريد، كالبد وساختار قدرت جامعه نيز بايد مستعد عدالت وتوسعه پايدار باشد.

 همه نظام ها براساس برداشت و درك خود از چند مفهوم بنا مي شوند، مفاهيمي همچون انسان، آزادي، برابري، نقادي، عدالت، توسعه و....

 ضمنأ همه منازعه، رقابت و تعامل سياسي ابتدا در مفاهيم و سپس در ميدان صورت  عمل مي گيرد.

 در نظام حزبي كه اين مفاهيم نسبت به همديگر رابطه اي مكمل، منظومه اي  و سيستمي دارند  عبارتند از ؛ 1-  هدف " توسعه همه جانبه پايدار" است . 2-  توسعه ناشي از "مشاركت همگاني داوطلبانه" است ، با حق انتخاب اكثريت  . 3 -  مشاركت ناشي از وجود" آزادي" براي همه شهروندان است . 4-  آزادي متكي به وجود "نهادهاي مدني" اعم از احزاب و گروههاي سياسي ، اجتماعي ،فرهنگي و... است .  5- نهادهاي مدني با منش و روحيه  "نقادي " بارور و دولت نبز "پاسخگو"  باشد . 6-  بادرنظر گرفتن اين چرخه ، "قانون" بايد  وظايف ، حقوق  و اختيارات همه  شهروندان ، نهاهاي مدني و حكومتي را صريح و شفاف بيان كند.

 اين نظام حزبي كه به كثرت گرايي شناخته مي شود  يك سيستم پويا است كه بدون حتي يك اصل، سيستم معيوب يا منتفي است.

در اين مجموعه توسعه پايدار بدون مشاركت همگاني ممكن نيست، آزادي بدون نقادي، پاسخگويي و نهادهاي مدني ، ممكن نيست.و... اين مفاهيم كاملأ به هم وابسته اند.

 مهمترين معيار ارزيابي نظامهاي سياسي، چگونگي توزيع قدرت است  كه ازاين منظر سه نوع نظام برجسته است:

-    تمركزگرايي، نظامي انحصارگر كه به حق حاكميت و برابري حقوق شهروندان اعتقادي ندارد ،  همه قدرت را براي خود( فرد، گروه، حزب ...) مي خواهد و ميل به ابديت هم دارد، لذا از آنجائي كه بخش هاي مهمي از شهروندان خارج از حوزه قدرت، ثروت، منزلت و... قرار مي گيرند، امكان رضايت عامه وهمكاري ومشاركت ميسر نمي شود، در نتيجه تحقق توسعه پايدار منتفي است.

-    كثرت گرايي يا توزيع عادلانه قدرت ؛ همان نظامي حزبي است كه در آن شهروندان در تمام مراحل انتخابها ، مديرتها ونظارتها نقش اساسي دارند. اين نظامي است كه با رضايت و مشاركت عموم شهروندان ، بستر توسعه هميشه هموار است.

-    نسبي گرايي يا توزيع نامتعادل قدرت ؛ نسبي گرايان بيش از سهم خود از قدرت را طلب مي كنند. اينها (برتري جويان) به برابري حقوق شهروندي اعتقاد ندارند ولي از بيان صريح آن در برابر افكار عمومي واهمه دارند ،  به همين دليل با تفسير وتقنين به محدود و مبهم نمودن مفاهيم مربوط به مباني نظام حزبي از جمله آزادي، برابري، نهادهاي مدني و... مي پردازند.

 از آنجائي كه قدرت ميل به مطلق دارد، اينها دايره قدرت را روز بروز تنگ تر كرده وبه تمركزگرايي نزديك تر مي شوند.

در چنين جامعه اي كه حدود اختيارات ووظايف شفاف نيست،اضطراب و استرس مردم بيشترمي شود  وآينده جامعه هميشه در ابهام است.
 علي اي حال عقيده بايد صريح و شفاف باشد، تكثرگرا، مطلق گراو...  يؤمن  به بعض و يكفر ببعض نمي شود.

 نظام حزبي در تعارض با نظام تمركزگراست، زيرا در مفاهيم مبنايي با هم اختلاف نظر دارند.  نمي توان هم مدافع تمركز قدرت بود و هم حامي آزادي و احزاب ،  اينها در عمل دچار تعارض مي شوند.

 به هر حال نظام حزبي يا همان كثرت گرايي ، عادلانه ترين شكل توزيع قدرت است كه جامعه مي تواند در آن كالبد ، به اهداف بلند خود برسد.

  به نظام حزبي چند انتقاد وارد مي كنند: اول اينكه مي گويند: حقيقت با اكثريت يكي نيست و آنها ممكن است اشتباه كنند بنابر اين حق انتخاب با اكثريت، زير پا گذاشتن حق است.

 در پاسخ اينكه حقيقت في نفسه و فطرتأ حقيقت است، به اكثريت يا اقليت ارتباط ندارد،  مثل قبح  توهين، فريب، تجاوز و... و يا حسن محبت ، خدمت ، ايثار و... و يا يگانگي خداوند و امثالهم .

  "حق اكثريت"  تنها يك روشي جهت دست يابي به منافع جمعي است.  ممكن است  درست يا خطا باشد،اما چون منافع جمع در ميان است ، سعي مي كنند با استفاده از تجارب، در انتخابهاي بعدي خطاي كمتري كنند. در هر صورت جامعه هم مثل انسان مسئول اعمال و انتخاب هاي خود مي باشد.

علي اي حال چگونه است كه اكثريت منفعت و مصلحت خود را نمي دانند ، ولي اقليتي انحصارگر در قدرت و ثروت، منفعت ومصلحت شهروندان را بهتر مي دانند !؟  اگر قرار بود با سلب اختيار از انسانها  آنها را به سعادت رسانيد، خداوند كه خالق آنهاست چنين مي كرد.

 در انتقاد دوم مي گويند: چون ساختار نظام حزبي همان كثرت گرايي است، بنابراين در اين جامعه فساد ترويج مي شود.

در پاسخ اينكه در نظام هاي حزبي به دليل آنكه قدرت عادلانه توزيع مي شود و نهادهاي مدني، دستگاههاي قضايي وتقنيني مستقل هستند، اينها سبب مي شود هم در نظارت وهم در اجرا مانع قانون شكني و فساد عوامل دولتي و غير دولتي شوند (البته همه امور نسبي است).

 ضمنأ در امور مربوط به هنجارهاي اجتماعي، هر كشوري براي خود ارزش هايي دارد كه  در صورت لزوم توسط نمايندگان همان مردم به  قانون تبديل مي شود و توسط نهادهاي دولتي نظارت واجرا مي شود.  

درست در نقطه مقابل است كه در نظام هاي تمركزگرا، نه دستگاهاي قضايي و تقنيني  استقلال لازم را دارند و نه نهادهاي مدني ناظر، وجود و يا كارآيي دارند، لذا از بداخلاقي ها مثل تظاهر و فريبكاري گرفته تا فسادهاي بزرگ اقتصادي ومالي در نظامهايي است كه احزاب از قدرت وكارآيي لازم برخوردار نيستند.

نتيجه اينكه  اسلام خواهي ، آزاديخواهي و باستان گرايي، بخشهاي لاينفك فرهنگي-سياسي ايران است ، هر تلاشي در نفي يكديگر بي ثمر است ، فقط دودش به چشم ملت مي رود.

 اگر هر يك از اين سه، ازدر بيرون شوند  از پنجره داخل مي شوند، لذا بايد پذيرفت كه نظام حزبي  نسخه شفابخش اين درد بي درمان است.

يك قرن تجربه احزاب و رقابتهاي سياسي( اعم از موفق يا ناموفق) ، مردم ما را به مرحله اي از بلوغ سياسي رسانده است كه ديگر آزادي ستيزي، باستان ستيزي و دين ستيزي در اين جامعه جايي ندارد و اگر نظام حزبي و بستر توسعه فراهم باشد مردم به عقايد همديگر اعم از ديني، فرهنگي و سياسي و... احترام خواهند گذاشت.


  • پنجشنبه 17 بهمن 1392-20:15

    امروز صبح دوستان با هم نشست داشتند 1-... 2 تا حدودی تیزی شمشیرش را بگیرند 3 فضای سیاسی در ان حوزه به سمت وسویی برود که اختلاف نیست 4 ... 5 بازتاب نظرات انها را به نوعی تحریک کرد و فضای ذهنی را تا حدودی اینگونه رقم زد که اینها همان بچه ها وکارشناسان قدیمی ان مجموعه هستند 5 نشنیده بگیرید بنده خدا ...(از مازند نومه که به کارشناسان بها میدهد تشکر میکنیم وکمی دوستان ما هم یاد بگیرند )

    • پنجشنبه 17 بهمن 1392-11:8

      دنياي پيشرفته با تكيه بر شيوه هاي علمي زمينه هاي شكوفايي ورشدرابراي خود فراهم ساخته است ،احزاب سياسي دردنياي مدرن بارعايت قواعد بازي ضمن تعقيب منافع خودبارقبا ازدرنزاع برنمي آيندبلكه رسيدن به منافع خود رادرجواررعايت حقوق ديگران ميدانند وبدان پايبندند.

      • پنجشنبه 17 بهمن 1392-8:33

        هم مقاله را خواندم و هم نظرات را.
        1- مقاله خوب بود ولی از انسجام و روانی یک مقاله برخوردار نبود و ترکیبی از جملات منقطع و بریده بریده بود.
        2- به لحاظ مفهومی خوب پردازش شده و مطلب به خوبی به خواننده منتقل و حتی القاء می شد. هنر خوبی در بیان مطالب بکار گرفته شد.
        3- قاطی کردن مفاهیمی همانند کثرت گرایی و الزاماً ممتاز کردن حزب گرایی نسبت به همه گزینه های دیگر و نپرداختن به اینکه چرا در ایران احزاب روند موفقی را طی نکردند و اشکالات به درون احزاب بر می گشت یا به مردمی که در برابر رفتارهای حزبی مقاومت می کردند و با حکومت در این راه همراه شدند مسئله ای است که نیات نویسنده را با نوعی شیفتگی حزبی همراه کرده است.
        4- نویسنده تعمداً به انواع احزاب اشاره ای نکرده و صرفاً به محاسن احزاب آنهم در برابر اقتدارگرایی و تحمیل گرایی سخن گفته است که پر واضح است که به دروازه بدون دروازه بان گل زدن کار سختی نیست. و از قبل پیدا است که باور عمومی به نفع احزاب رای می دهد.
        5- فسادهای حزبی در دنیا موانع شدیدی را بر رعایت حقوق و آزادی های فردی شهروندان ایجاد کرده است و تحزب تنها نتیجه اش این شده که باید با این جریان یا با آن جریان بود تا به رفاه و پست و قدرت دست یافت و خدمت به شهروندان و رعایت آزادی های مصرح قانونی آنها کشک است و با هماهنگی های حزبی می توان دیکتاتوری حزبی را به صورتی بسیار خطرناک تر از دیکتاتوری سلطنتی یا آنچه منظور حال نویسنده به صورت پنهان است و شهامت بیان آن وجود ندارد ولی در ادوار گذشته صراحنتا بیان می شد و تشویق نامه هم دریافت می کردجلوه گر می سازد.
        6- تکثرگرایی در فاز فکری و ایدئولوژیک امری محال است و ناشی از انکار وحیانیت و کفر ورزیدن به حقیقت و شریک قائل شدن برای خداوند است که با احد بودن و یگانگی قادر متعال تعارض پیدا می کند و پلورالیسم هر چه باشد یک مسلک بشری برخاسته از اومانیسم و مورد حمایت لیبرالیسم و ماتریالیسم می باشد. آنچه این روش را با حکومت گرایی پیوند می دهد قابل تامل است و در ادبیات آقای خاتمی از آن به عنوان حاکمیت چند صدایی و مالتی لوگ بر تک صدایی و مونولوگ یاد شده است و پردازش وسیع تر آن توسط کدیور صورت گرفته بود و البته سروش با تمام کلیات آن موافقت نداشت و در دنیای سیاست و اجتماع و مدنیت و آنچه که حیطه عمل دموکراسی در حکومت است آن را محدود می دانست.
        پلورالیسم کدیور همه عرصه ها را متکثر طلب می کرد و به همین دلیل نقد جدی بر رفتار علما و مراجع داشت که با اتکاء به روش های حاکم بر حوزه رفتار پلورالیستی بر آنها حاکم نیست و شاگرد پروری و اعمال قدرت های معنوی خود بر زیر مجموعه و تابع گرایی را در روابط شخصی و عمومی خود حاکم کرده اند. این نقد بیشتر استفاده ابزاری از پلورالیسم برای حمله به کیان مرجعیت بود. اصل نوع دفاع مراجع از دین را زیر سوال می برد و به نوعی تحجر و دگماتیسم ذهنی و عملی را به آنان نسبت می داد و اتفاقاً با نسبی گرایی مرافقت داشت.
        آنچه کدیور در زمینه پلورالیسم و تکثرگرایی می گفت و نسبی گرایی را فریاد می زد آقای خاتمی حد اقلی از آن را بیان می کرد که بحث های زیادی را در جامعه ایجاد کرده بود و امروزه خود این عنصر سیاسی شناخته شد از این امر تبری جسته و آن را به امثال گنجی و کدیور و سروش نسبت می دهد و اینها را حرف خود نمی داند.
        7- پلورالیسم حتی در داخل احزاب مطرح سیاسی دنیا رعایت نمی شود و فردگرایی به شکل خاصی در درون یک حزب حاکمیت دارد. تنها اتفاقی که در درون حزب می افتد این است که با کدامین روش می توان از منافع اعضاء خود دفاع نماید و بدون رعایت معیاری به نام عدالت به قدرت و ثروت دست یابد و حد یقفی به نام قانون را هم برای آن نمی شناسد و مهم برایش وارد شدن به بازار خرید افکار است. آنها می خواهند با سرمایه گذاری هماهنگ شده در حزب در بازار خرید افکار قدرت برتری داشته باشند و افکار بیشتری را خریده و قدرت خود را بر امور سیاسی و اقتصادی توسعه دهد و افراد زیادی را با ثروت اجیر کرده تا به هر طریق ممکن آنها را به هدف خود که اصلاً هم منافع مردم نیست رهنمون سازند. در واقع احزاب مانند ارباب عمل می کنند که ارتکاب به هر کاری را برای خود مباح دانسته و از اقدام برای توسعه همه جانبه حرف می زنند و به عنوان هدف از آن یاد می کنند ولی این توسعه را برای کشور و مردم خود نمی خواهند بلکه برای تفوق و برتری و تمایز و تسلط حزب و گروه خود می خواهند و در این راه نسخه ای که می پیچند وابستگی به قطب های قدرت و ثروت در داخل و خارج است و قبح وابستگی و عامل شدن برای استکبار را هم می شکنند. اینها ناگفته های جناب دکتر رستمی است که از چرایی رویکرد منفی مردم در برابر جبهه بزرگی همانند مشارکت سخن نگفتند. رویکرد منفی مردم در برابر سازمانهایی نظیر مجاهدین انقلاب اسلامی و ... حرف های زیادی برای گفتن داشت که حضرت ایشان ترجیح دادن از کنار آن کریمانه عبور فرمایند.
        8- در پایان پسندیده نمی دانم که این نوشتجات را به صورت سطحی نگاه کرده و همانند تعدادی از ناقدین مامور به تخطئه آنها باشم. تعدادی متاسفانه در فضای بدون کنترل و استفاده غلط از تعریف آزادی توسط سایت خوب مازندنومه فقط مامور تخطئه نویسنده و اضمحلال شخصیت نگارنده هستند و با نسبت دادن توقعات کسب پست و حرص زدن نویسنده برای فرماندار و معاون شدن اصل سنخ را له می کنند. فضای اینگونه بحث ها باید باز باشد تا جامعه به شناخت بهتر و بیشتری دست پیدا کند و روانه کردن سیل اتهامات به سوی اشخاص به معنی تلاش برای خفه کردن صدا و منطق است.
        9- دوست دارم جناب دکتر رستمی که انصافاً خوب هم می نویسند ولی با احتیاط بسیار زیاد در قسمت هایی از نوشتجات ملاحظه کاری، گنگ و ناپیدا و غیر شفاف حرف زدن را بر خود تحمیل می فرمایند، راحت تر حرف زده و با باز کردن موضوعات فضای لازم برای نقد آکادمیک و حرفه ای را ایجاد کند.

        • صمد علیپورپاسخ به این دیدگاه 4 0
          چهارشنبه 16 بهمن 1392-15:20

          آن که دست آزادی را می بندد و پای تکثر را می شکند ، دهان جهالت را می گشاید . در سالگرد انقلاب و در زمانی که دولت اندیشمند و فرهمند کنونی دغدغه ی همنشینی و وفاق بیشتر با صاحبان خرد و اندیشه و فرهنگ و هنر را دارد و نیز خواهان رفع موانع از احزاب سیاسی ، نهاد ها و فعالان مدنی ، فرهنگی و فکری است نگارش این مطلب وزین توسط برادر ارزشمندم جناب دکتر رستمی نیز اقدامی به جا و در خور تحسین است . پس شایسته و اخلاقی است که دوستان موافق و یا ناموافق با محتوای این یادداشت اندکی تعمق و سعه صدری بیشتری داشته باشند . وقتی که جناب روحانی رئیس جمهور محترم در دیدار با روسای دانشگاهای کشور خاضعانه و منتقدانه از آنان خواستند که به کمک دولت و مردم بیایند و پنهان کاری و پنهان گوئی و پنهان پژوهی را کنار بگذارند و درهر قالبی که صلاح می دانند به آگاهی بخشی در جامعه و و به نقد دولت بپردازند ، وظیفه و رسالت من و دکتر رستمی و دیگر دلسوزان انقلاب و صاحب نظران فرهنگی و سیاسی نیز غیر از این نیست که بدون مصلحت و محافظه کاری ، به نقد عملکرد ها و ارائه پیشنهاد ها بپردازیم و از نوشتن و گفتن و اظهار نظر و باور خویش باز نمانیم و با اندک توانائی فکری و سیاسی که همه واجد آن هستیم به نقد خود و انقلاب بپردازیم تا پیش و بیش از آن که نسل جدید و جوان امروز ما را با هزاران پرسش و سئو ال مواجه سازد . و نیز باید به نسل امروز آموخت که ما هم با آنان و خواسته های به حق وانسانی شان همگام و همراه هستیم . و اما ضمن قبول مطالبی که جناب دکتر رستمی مطرح کردند با ید اضافه نمایم که پلورالیسم و کثرت گرائی یکی از ارکان جامعه مدنی است و آزادی احزاب در کنار دیگر آزادی ها از جمله آزادی بیان و مطبوعات در دفتر مدنییت و مردنییت در صدر حقوق انسان ها قرار دارد . واقعا" آیا راه حلی بهتر از این سراغ داریم که مردم جامعه ای در قالب احزاب سیاسی و نهاد های مدنی بتوانند باری از دوش دولت ها کم نمایند و به بسط و ترویج فرهنگ کار جمعی و گروهی همت گمارند و مسئو لیت نظارت بر عملکرد حکومت ها و کاهش قدرت آن را بر عهده بگیرند ؟ واما کلام پایانی : تیم پروری گمشده جهان سوم است آمریکا ئی ها به ما ایرانی ها هوشمند فرد گرا می گویند . برای اینکه از کودکی تا بزرگسالی ما را به کار گروهی و جمعی عادت نمی دهند. دور از ادب و اخلاق دینی و انسانی می دانم که از زحمات برادر ارجمندم جناب صادقی سردبیر سایت مازند نومه که مسئولیت سنگین انعکاس این مطالب را از طریق شاهراه حقیقت و دانائی به عهده دارند تشکر و قردانی نکنم .

          • چهارشنبه 16 بهمن 1392-15:4

            دکتر فقط معاون سیاسی شدن را دوست دارد و انشالله به این مقام ارزشمند نائل می آید شای داین جمعه بیاید شاید 0مازند نومه تنها سایت شمالی که از حقوق همه مازندرانی ها بویژ اصلاح طلبان را در زمان غربت پیگیری میکرد )آفرین براین شجاعت

            • ستاد اصلاح طلبان استان مازندران پاسخ به این دیدگاه 1 1
              چهارشنبه 16 بهمن 1392-15:0

              فرمانداری رامسر نوش جانت به خدا حق شماست جرا قبول نمیکنید بارها فرمودید دوستان از شما خواستند آنها توانمندی شما را دیدند و گفتند ما ستاد دکتر روحانی در رامسر با آغوش باز پذیرای شما هستیم رامسر منتظر ماست بیا تا برویم رامسر را بهشت اصلاح طلبان کن

              • چهارشنبه 16 بهمن 1392-14:56

                سلام استاد عزیز مقاله خوب بود و دمکراسی زمانی رقم میخورد که همه آن را قبول داشته باشیم نه اینکه رییس جمهور محترم رسما دردانشگاه نقادان را کم سواد معرفی میکند و اصلا دوست ندارد کسی نقد کند چگونه میشود دمکراسی ای کاش عارف کنار نمیکشید میدانم دل شما خون است و بارها گفتید اینها نحله های فکری جامعه روحانیت را دارند و با راست های سنتی همکاری شدید دارند من آن زمان حرف شما را قبول نمیکردم ولی حالا باید لبهای شما را بوسید که میگفتید از اینها آب گرم نمیشود و اینها برای نجات اصلاح طلبان کاری نمیکنند که نکردند (مازندنومه اهل دمکراسی آفرین برشجاعتت)

                • چهارشنبه 16 بهمن 1392-14:44

                  برادران عزیز به خدا قسم استاد رستمی نیروی ولایی است و جمهوری اسلامی را دوست دارد او بارها در کلاس و محافل از فتنه فتنه تبری جست او حرکات اصلاح طلبان را در سال 88محکوم کرد و در حال حاضر هم نقد دارد و منصفانه قضاوت میکند او در حال حاضر شفاف و صریح به انتخاب استاندار نقد دارد او این روزها مانند اصولگراها صحبت میکند او بارها از ناطق حمایت کرد چرا قبول نمیکنید او یک نیروی معتدل است هم فتنه را رد کرده و تندروی و تحجدگرایی و تحجرگرایی او معتقد به حزب است

                  • چهارشنبه 16 بهمن 1392-12:46

                    ضمن تقدير و سپاس از مقاله وزين آقاي دكتر رستمي مواردي چند را از باب يادآوري به عرض مي رساند:
                    - كشور ايران به لحاظ سطوح و شاخص هاي توسعه يافتگي در حلقه هايي متفاوت از دوران كشاورزي ، صنعتي ، مدرن و پسامدرن بسر مي برد كه اين تداخل ها بر عمق مسائل ما خصوصا در حوزه قدرت سياسي مي افزايد.
                    - از زمينه هاي پيدايي نظام حزبي ،چربش اقتصاد غير دولتي بر اقتصاد دولتي است چرا كه اقتصاد دولتي تقويت كننده فساد اقتصادي و بروز رانت در حوزه قدرت سياسي و اقتصادي است بطوريكه شرايط را براي پيدايي دولت هاي غير پاسخگو فراهم مي آورد. البته نبايستي بنام خصوصي سازي چوب حراج بر اموال بيت المال زد.
                    - در ايران عمده منابع درآمدي دولت از درآمدهاي نفتي است كه خود زمينه را براي گرايش به سمت تمركزگرايي فراهم مي سازد كه اين مهم خود در منافات با پيدايي نظام حزبي است و قطعا˝ نظام حزبي با توصيه ، نگارش وتدوين قوانين و مقررات صرف، ظهور پيدا نمي كند.
                    - ارائه لايحه احزاب از سوي دولت امري پسنديده است ،اما با عنايت به وجود مفاهيم مناقشه برانگيز همانند: عدالت،آزادي،سطح و نوع مشاركت و...افق چندان روشني را در پي نخواهد داشت و يا در خوشبينانه ترين وضعيت در حالت يك مصوبه قانوني و يا به صورت ناقص اجرايي مي شود.
                    - از پيش نيازهاي اساسي نظام حزبي و يا به موازات آن انتزاع وظايف غيرحاكميتي از دولت ها،اعمال نظام جامع تامين اجتماعي ،شگل گيري اتحاديه هاي صنفي و نهادهاي مدني ...است تا با ايجاد آگاهي ملموس به منافع مردم، زمينه هاي پيدايي دولت هاي برآمده از احزاب و پاسخگو فراهم آيد.
                    - نهايت اينكه تا زماني شرايط و زمينه هاي شكل گيري دولتهاي پاسخگو فراهم نيايد،حجم بزرگي از اقتصاد دولتي باشد،رسانه هاي مستقل و آزاد نباشند و...، قطعا˝ حزب گريزي و حزب ستيزي يك افتخار خواهد بود و نداشتن تعلقات و عضويت هاي حزبي ، امتيازي مهم براي دسترسي به مناصب قدرت سياسي و داشتن عضويت حزبي جزء امتيازات منفي محسوب خواهد شد.

                    • سه شنبه 15 بهمن 1392-21:12

                      جناب آقای دکتر .مطاتب بسیار جالبی ارائه فرمودید. همانطور که اشاره داشتید پاشنه اشیل همه این دردها دمکراسی است امیدواریم در دولت امید آغاری برای پایان این دردها باشد حزب محصول دمکراسی است و جایش در ساری بسیار خالی است از این فرصت استفاده مینمایم و جهت ایجاد حزب که از میان نهادهای مدنی مردم نهاد ایجاد گردد به کلیه نیروهای مردمی , نخبگان سیاسی و اجتمائی ساروی فرا خوان می دهم ارزو میکنم مقاله آقای دکتر بابی جهت این امر مهم وبر آوردن آرزوی مردم فراهم آورد .

                      • فامیلی که عاقبت بخیریت را میخواهد پاسخ به این دیدگاه 0 1
                        سه شنبه 15 بهمن 1392-20:3

                        معاون سیاسی زرنگ تر از اینهاست که امثال اینا رو بازی بده او همه را میشناسد ... جان مولا مرد باش

                        • همکار قدیمی پاسخ به این دیدگاه 1 0
                          سه شنبه 15 بهمن 1392-19:55

                          برادر خوبم این تحلیل را با دقت بخوان در حال حاضر کسانی که سکاندار امورات هستند بهیچ وجه امثال شماها را پست نمی دهند آنها در اقدامی زیرکانه در حال چینش فرمانداران و بخشداران بوده و بعد آن فرماندار مرکز استان شده و معاون خود را مدیر کرده و دنبال برنده شدن انتخابات مرکز استان هستند تا با یک میریت چراغ خاموش گزینه های خودشان را وارد مجلس کرده و نیم نگاهی به میز معاونت سیاسی دارند چطور ممکن رقیب توانمندی مثل شما را بازی دهند چرا که خود بهتر میدانند حضور شما آرزو های آنها را بر باد میدهد دکتر جان فقط دوستانت هستند که شما را بازی نمیدهند نه جریان دیگری شما آنها را خوب میشناسی و در سالهای گذشته همه افکار و عقیده هایشان را واکاوی کرده و حالا روی دیدن شما را ندارند چون که با محافظه کاری چسبیدند به میز و پست و لذا ذهن دیگران را نسبت به شما خراب کرده و آنها را ترس میدهند (من از بیگانگان هرگز ننالم که هر چه کرد با من آشنا بود)

                          • ستاد دکترپاسخ به این دیدگاه 0 2
                            سه شنبه 15 بهمن 1392-19:42

                            او را سالهاست میشناسم آدم خوب و مودبی است ولی از نظر سیاسی یک جورای مثل افراطیون راستی تند است خیلی مواضع تند و افراطی دارد حالا هم یکی از نقد هایش این است که چرا دوستانی که قبلا پیش من بودند و حالا بر مسند قدرت نشستند چرا تند عمل نمیکنند برادر عزیز با بی تدبیری امثال شماها در دولت اصلاح طلب و ان رفتارهای تند کار را خراب کردید و نزدیک بود حیات سیاسی اصلاح طلبان را بهم بزنید دکتر جان صبر داشته باش ...

                            • سه شنبه 15 بهمن 1392-19:34

                              این روزها کار اینها شده نقد دولت جدید شما که دم از دمکراسی میزنید قبلا نیروهای تند ی بودید که مردم و جوانان از دست شما در امان نبودند خوب شماها را میشناسم بیایید از دولت تدبیر و امید پیروی کنید وازدکتر روحانی یاد بگیرید که معتدل هست چرا دوستانت را حمایت نمیکنی و همه جا انها را تضعیف میکنی (مازند نومه نظر ها را سانسور نکن)

                              • سه شنبه 15 بهمن 1392-12:23

                                استاد عزيز ! به اميد روزي كه جامعه ما بتواند اجرايي كند


                                ©2013 APG.ir