طبیعت مازندران در چنبره زباله ها
آیا باید در سراسر جامعه و حتی طبیعت دوربین های مداربسته نصب شود تا از رفتار انحرافی جلوگیری شود؟
مازندنومه؛ سرویس اجتماعی، احسان شریعت: انسان در قرون جدید به دلایل مختلف بسیار بیش از گذشته زباله تولید می کند. برای مثال استفاده از تولیدات پلاستیکی و مواد یک بار مصرفی که در طول روز بسیار با آن روبرو می شود، نرخ تولید زباله در زندگی اجتماعی امروز را بسیار بالا می برد. از این رو در جوامع امروزی با استفاده از برنامه ریزی های مناسب می کوشند تا نه تنها صحنه ی زندگی اجتماعی را از زباله های فراوان پاک کنند، از زباله استفاده کرده، آن را به وسیله بازیافت دوباره به چرخه حیات بازگردانند.
در اغلب کشورهای جهان شهرداری ها در مناطق شهری وظیفه جمع آوری زباله را بر عهده دارند. از سوی دیگر مکانیسم های فراوانی در نظر گرفته می شود تا شهروندان نحوه برخورد با زباله را دانسته و در زندگی روزمره از آن بهره گیرند.
برای مثال ابتدایی ترین آموزش شهروندی در جوامع امروزین این است که نباید زباله ها را در معابر عمومی رها کرد. آموزش ها و ساختارهای ایجاد شده ی دیگری نیز همچون تفکیک از مبداء وجود دارد که در ایران تنها در برخی نقاط اجرا می شود.
در کل انسان امروز از حیث برخورد مناسب با زباله برنامه ریزی های فراوانی انجام می دهد. این برخورد با زباله در افکار عمومی ایرانیان تا حد زیادی تنها متمرکز بر فضاهای شهری تعبیر می شود و فضاهای طبیعی همچون کوه، جنگل، دریا و ... آن چنان مد نظر قرار نمی گیرد.
چند سالی است که دوستداران محیط زیست در قالب سازمان های مردم نهاد و کمپین های سبز در این زمینه فعالیت می کنند که طبیعت را از زباله پاک سازند. فعالیت های تبلیغاتی، آموزشی، و حتی جمع آوری زباله ها از طبیعت از جمله فعالیت های آن ها می باشد.
استان مازندران به عنوان یکی از استان های شمالی کشور که دارای مناظر طبیعی کم نظیری از حیث رود، جنگل، دریا و ... است بسیار بیش از استان های دیگر با این معضل بزرگ روبروست.
از سویی گردشگران بسیاری در اغلب فصول سال به این استان آمده، از طبیعت زیبای آن بهره مند می شوند. از سوی دیگر مساحت اندک استان و جمعیت فراوان و فاجعه ای بزرگ تر یعنی نبود کارخانه های زباله سوز یا بازیافت در استان مازندران موجب می شود شهرداری ها در برخورد با زباله های انبوه شهری به بن بست بر خورند.
به این دلایل استان مازندران بیش از سایر استان های کشور (همچون استان های کویری) در چاره جویی برای زباله ها با مشکل روبروست. هم فضای شهری و معابر عمومی درگیر زباله اند و هم فضاهای طبیعی منحصر به فرد شمال ایران که به جرئت می توان گفت هر وجب آن در حکم طلاست.
منطقه پلنگ دره شیرگاه ، دی ماه 1392
در مورد برخورد با زباله در زندگی اجتماعی دو گزاره مهم در نظر است:
اول- گزاره از بالا (وظایف مسئولان و دست اندرکاران مربوط): سازمان ها و ادارات اجرایی به صورت برنامه ریزی شده با زباله برخورد می کنند. برای مثال شهرداری ها زباله ها را از سطح شهر و درب منازل جمع آورده کرده و فکری برای آن می کنند.
دوم-گزاره از پایین (فرهنگ عمومی) : اینکه مردم عادی شهر و روستا از هر قشری چگونه با زباله برخورد کرده و در مورد آن چه عملی انجام می دهند. برای مثال یکی از مهم ترین رفتارهای شهروندی در قبال زباله آن است که شهروندان در فضای شهری و معابر عمومی زباله ها را رها نکرده و آن را در سطل زباله بیندازند. این ساده ترین وظیفه ای است که از هر شهروندی انتظار می رود.
در این نگاشته مقصود آن است که بیشتر به گزاره دوم پرداخته شود. از این منظر باید گفت نخست چه تلقی و نگرشی در شهروندان در مورد رفتارهای عملی وجود دارد و دوم اینکه شهروندان در عمل چه رفتارهایی در مورد زباله انجام می دهند. وقتی در خیابانی حرکت کرده و زباله ها را در سطح خیابان مشاهده می کنید می توانید فرض را بر آن بگیرید که مردم آن منطقه نگرش فرهنگی مناسبی در رفتار با زباله ها ندارند.
در این زمینه می توان از نظریه کنترل اجتماعی سود جست. نظریه کنترل اجتماعی بیان می دارد مردم فقط به این دلیل با هنجاری های اجتماعی همنوایی نشان می دهند که جامعه قادر است رفتار آنان را کنترل کند و اگر چنین کنترلی نبود، ممکن بود «همنوایی» کمی وجود داشته باشد.
کنترل اجتماعی به مکانیسم هایی اطلاق می شود که جامعه برای واداشتن اعضایش به سازگاری و جلوگیری از ناسازگاری به کار می برد. در تعریفی دیگر به مجموعه عوامل محسوس و نامحسوسی که یک جامعه در جهت حفظ معیارهای خود به کار می برد و مجموعه موانعی که به قصد جلوگیری افراد از کجروی اجتماعی در راه آنان قرار می دهد، گفته می شود.
پارک جنگلی تلار قائم شهر(عکس:مصطفی کاظمی)
از این رو تمام جوامع مختلفی که از مکانیسم «کنترل اجتماعی» برای بقای جامعه خود بهره می برند، دو عنصر اساسی را در بردارند؛ اولاً، همیشه و هر جا مجموعه ای از موازین وجود دارد که به طور کلی معین می کنند در شرایط مختلف چه نوع رفتارهایی خوب است و چه نوع رفتارهایی بد. یا چه نوع رفتارهایی خوب تر است و چه نوع رفتارهایی بدتر. این موازین معمولاً به شکل قوانین، مقررات، آیین نامه ها، رسوم، رهنمودها و معیارهایی عرضه می شوند.
ثانیاً همیشه مجموعه ای از «ضمانت های اجرایی» تدوین می گردد تا انگیزه ای برای واداشتن مردم در پیش گرفتن رفتارهای مطلوب وجود داشته باشد. این ضمانت های اجرایی به صورت پاداش ها و مجازات های گوناگون نمود می یابند. در کل در مکانیسم همنوایی می توان به دو نوع شیوه همنوایی قائل بود:
1- شیوه بیرونی که از طریق اجبار بیرونی و قوانینی که الزام آور باشند.
2- شیوه درونی که از طریق درونی کردن هنجارها و ارزش های اجتماعی در افراد به دست می آید. در این شیوه افراد بدون اینکه نظارتی بر آنان باشد خود با طیب خاطر به هنجارهای اجتماعی تن می دهند. برای مثال راننده ای که دور از چشم پلیس و ترس از جریمه نیز قوانین راهنمایی و رانندگی را رعایت می کند.
در مورد رفتارهای مرتبط با زباله این مسأله به وضوح قابل مشاهده است، چون هنوز قانونی در زمینه مقابله با رفتار زباله ریزی وجود ندارد که الزام آور بوده و با تهدید به جریمه افراد را ملزم به رعایت هنجارهای اجتماعی کند، رفتارهای غیرهمسو همچنان وجود داشته و افراد به ریختن زباله در سطح شهرها، معابر عمومی و مهم تر از همه فضاهای طبیعی اقدام می کنند. برای مثال می شود در روزهای تعطیل که افراد به دامن طبیعت می روند (به ویژه روز سیزده بدر) مردمی را مشاهده کرد که با آزادی کامل و بدون احساس گناه زباله های تجزیه ناپذیر خود را در طبیعت رها کرده و جنگل های سبز شمال را عزادار می کنند.
آیا حتماً باید برای حل یک مسأله عمومی قانونی وضع شود و به وسیله برقرار کردن جریمه های مختلف از رفتار نامناسب جلوگیری کرد؟ چرا ترس از جریمه به اصلی ترین پارامتر جلوگیری کننده از رفتارهای نامناسب تبدیل شده است؟
مازندرانی ها و گردشگران غیر مازندرانی که از استان های دیگر به طبیعت مازندران سر می زنند در ایام تعطیلات و به ویژه در روزهای آفتابی وقتی به دامن طبیعت می روند چون احساس نظارت از جانب نهادی آنان را تهدید نمی کند با آسایش خاطر زباله ها را در طبیعت ریخته و ذره ای دچار عذاب وجدان نمی گردند. آیا باید در سراسر جامعه و حتی طبیعت دوربین های مداربسته نصب شود تا از رفتار انحرافی جلوگیری شود؟ آیا می شود در تمامی جنگل های مازندران دوربین مداربسته نصب کرد؟
- سه شنبه 6 اسفند 1392-14:20
عموو کم نوشتی....صادقی جان بذار بچه ها بیشتر بنویسن...بهر حال ممنون
- سه شنبه 6 اسفند 1392-11:11
البته مطلب مهمي بيان شد ولي در زمينه منشا اين رفتار و راهكارهاي برون رفت از اين معضل بايد تحقيقات جدي در دانشگاههاي استان صورت بگيرد و همچنين به بعد اقتصادي زباله ( طلاي سياه) هم توجه شود و برايند همه اين كارها يك بسته فرهنگي بشود كه روي رفتار عام تاثير گزار باشد واقعا اگر اينگونه به پيش برويم چند سال ديگر اين فرصت خدادادي به تهديد بدل خواهد شد. پيشنهاد ميكنم استانداريهاي شمال كشور يك رديف بودجه اي خاص براي اين كار در نظر بگيرند.
- سه شنبه 6 اسفند 1392-23:26
مسئولین استان فقط دنبال سیاسی کاری های خود هستن. برای انها طبیعت سبز شمال در اولویت نیست . اولویت آنها چیزی دیگری است.
- دوشنبه 5 اسفند 1392-21:26
به نظر من اصلا" اشکال نداره
باید به تهرانی هر طور که خودشون دوست دارند خوش بگذره .
باید افرادی که ماشین باکلاس و گرانقیمت دارند آشغالاشون را از پنجره خودرو به بیرون پرت کنند.
ما مازندرانی ها نباید وسواس باشیم نکنه کاری بکنید که به این عزیزان بد بگذرها!!!- سه شنبه 6 اسفند 1392-2:19
اره واقعا مازندرانو فقط واسه ما تهرانیا ساختن . که بیایم ویلا و تفریح
- دوشنبه 5 اسفند 1392-10:24
به نظر من اين مقاله از آنجا كه ايد شروع مي شد، پايان يافت. در واقع سقط شد. نويسنده تلاش كرد مسئله را بيان كند. و تاحدودي نيز موفق بود. اما به سوال اصلي كه رسيد، كار خود را با عجله جمع كرد. چرا رفتار زيست محيطي از جمله توليد و به خصوص دفع زباله صرفا بايد با ابزارهاي تنبيهي كنترل شود.؟ پاسخ سردستي و ظاهري، نبود نهاد آموزشي مفيد براي نهادينه كردن رفتار مطلوب زيست محيطي است. كه خود البته نيازمند تامل و بررسي دقيق نظري و تجربي است. مثلا چرا در خيابانها و پاركهاي اصفهان زباله ديده نمي شود، اما در ساحل درياي مزندران جز زباله چيزي ديده نمي شود.
نكته آخر اين كه عنوان مقاله با متن جور نيست. با اين كار اگر چه به مقاله اهميت و اعتبار و به نوعي طمطراق داده ايم ، در عين حال از وزن جامعه شناسي كاسته ايم. اما حسن آگاهي دادن و اطلاع رساني آن عيب هر چند بزرگ را مي پوشاند. - يکشنبه 4 اسفند 1392-19:19
عالی بود پسر
- يکشنبه 4 اسفند 1392-11:7
ریختن زباله در طبیعت سبز مازندران و آلوده کردن جنگل ها و رودها واقعا فاجعه آمیزه
- يکشنبه 4 اسفند 1392-4:47
درود فراوان بر عزیزان مازندنومه دلسوز که همه چیز را زیر ذره بین قرار می نهند! از کثافتکاریها در خیابان و بیابان ودشت و کوه و پارکها و طبیعت زیبایمان! اگر این عزیزان با فرهنگ و دلسوز نباشند و چنین تصاویر زشت و تهوع آوری را که نماد بی فرهنگی و ... می باشد در روزنامه شان انعکاس ندهند! مسئولین ما کوچکترین حرکتی برای زیبایی شهر و طبیعت انجام نخواهند داد! اگر این چنین می بود، بایستی مسئولان قبل از این عزیزان در محل حضور یافته و این ذباله های زشت و کثیف را، که هم نشان دهنده مغز کثییفمان است و هم سبب بیماریهای گوناگون می شود از دید و نظر مردم پاک کنند!!! اگر این عزیزان با چنین تذکر های دائمی نباشند! باور کنید، در کنار منازل ما هم مملو از کثافت و ذباله خواهد شد!!! آنوقت مسئولان و مدیران محترم ما، دم از توریست و صنعت گردش گری می زنند!!! مردم دنیا درباره ما چه فکری خواهند کرد؟! واقعا این سئوال پیش می آید، در مغز و منازل این مسئولین چه می گذرد؟!!! چرا باید عده معدودی مغز ما را در جهان این چنین زشت و بی فرهنگ نشان دهند؟! ( چرا باید عقده های اجتماعی زشت را بر سر طبیعت زیبا و پاک و مهربان که به ما همه چیز هدیه می کند خالی کنیم )؟!!!
- شنبه 3 اسفند 1392-8:25
شکاربان ، محیط بان و پارکبان داریم چرا پاکی بان نه ؟ برای استان های گیلان و مازندران چرا گروهی را برای این کار سازمان دهی نکنیم ؟ اعتبار برای این کار را تو ریست ها به هنگام شروع تعطیلات که سالیانه چند مورد اتفاق می افتد در بدو ورود به این دو استان و یا مناطق مشابه پرداخت می کنند . با مبلغی ناچیز از هر وسیله نقلیه ارتشی کوچک از پاکی بانان محیط، مجهز به خودرو و وسائل لازم آماده حواهیم داشت . این ارتش کوچک نه در نقش پلیس بلکه برای پاک نگهداشتن آن دسته از اماکن است که از حوزه شهرداری ها خارج است مثل کناره جاده ها و جنگل ها و کوه و ساحل دریا.
در کنار وضع بعضی مقررات لازم با این اقدام اشتغال قابل توجهی خواهیم داشت و صنعت توریسم را ارتقا خواهیم داد . این کار را بهتر است اسنانداری ها بر عهده بگیرند . - شنبه 3 اسفند 1392-8:14
هر فردی به سهم خودش مسئول کارهای اجتماعی است وباید هرکس این اصل ساده را بداند که به اندازه سهم خود باید در اجتماع نقش ایفا کند واحساس مسئولیت. از طرفی مسئولان ما ،حوزه فرهنگ های اجتماعی را به حال خودرها کرده اند. اگرهمه سازمانها کاری مثل شرکت گاز (که وقتی گازرسانی به شهرها وروستاها را شروع کرد همزمان با شدت تمام فرهنگ نکات ایمنی و استفاده درست ازآن را هم را هم آموزش داده اند)انجام می دادند امروز گرفتار چنین فاجعه هایی نبودیم .
- جمعه 2 اسفند 1392-21:24
انسان احمق تر از آن است که بداند چه به سر خود می آورد.
وضع قانون جهت کنترل و جلوگیری از ریختن زباله در طبیعت حداقل کاری است که در این زمینه باید انجام شود.
پس از مدتی این قانون تبدیل به هنجار و کم کم در فرهنگ عامه به صورت یک اصل بدیهی شکل خواهد گرفت و ...