تعداد بازدید: 5863

توصیه به دیگران 3

دوشنبه 18 فروردين 1393-23:48

هوچی‌گری، نه نقد

محسن تنابنده: بیشتر نقدها به «پایتخت» آزاردهنده بود

گلایه‌ شدید محسن تنابنده از نقدهای نابه‌جا/نمی‌دانم کجای دنیا چنین اتفاقی می‌افتد که تلاشی صورت بگیرد و سعی شود خدمتی به فرهنگ آن مملکت‌ انجام بگیرد اما در مقابل عده‌ی معدودی پیدا می‌شوند و ما را مورد هجمه قرار می دهند/به نظر می‌رسد یکسری از افراد تمام تمرکزشان را روی مذهب و قومیت‌ها گذاشه‌اند/متاسفانه راجع به هیچ شغل و لهجه‌ای نمی‌شود کار کرد/در سریال «پایتخت» همیشه تمام تکه کلام‌ها با تحقیق اجرا شده است.


 مازندنومه، سرویس فرهنگی و هنری: محسن تنابنده -بازیگر، مشاور کارگردان و سرپرست نویسندگان و مغز متفکر سریال پایتخت- امروز با خبرگزاری ایسنا گفت و گو و به برخی شبهات و ادعاهای مطروحه پیرامون فصل سوم این سریال پاسخ داد. او ضمن گله مندی از اظهارات بی پایه وغیرعملی شماری از مخالفان پایتخت، از ادامه‌دار نبودن این سریال خبر داد.

او در جایی از مصاحبه اش، به گفت و گوی امروز مازندنومه با فردوس حاجیان هم اشاره کرد و گفت:« در خصوص نقد‌هایی که به سریال‌شان شده است، توضیح داد: گاهی اوقات نقدهایی که به سریال «پایتخت» می‌شود بدون هیچ پژوهش و مدرکی انجام می‌شود. آقای فردوس حاجیان از جمله افرادی هستند که جزء فرهیختگان مازندران هستند و در مورد سریال «پایتخت» نظرات‌شان را در سایتی قرار داده‌اند تا مردم هم بخوانند».

متن کامل این مصاحبه را بخوانید.

هرکس دیگری هم جای آقای مقدم بود دیگر «پایتخت» نمی‌ساخت

طبیعی است که آقای مقدم با این همه فشار بگوید دیگر «پایتخت» نمی‌سازد. هرکس دیگری هم جای آقای مقدم بود که این‌قدر تحت فشار باشد در نهایت حاضر می‌شد دست از هر چیزی بکشد؛ چراکه این کار واقعا خسته‌کننده است البته ناگفته نماند که ما برای ساخت سریال «پایتخت» در سه سری هم، از سوی آقایان ضرغامی- رییس سازمان صدا‌و‌سیما، مهدی فرجی-مدیر شبکه اول و علی دارابی-معاون سیما خیلی حمایت شدیم ولی نمی‌دانم کجای دنیا چنین اتفاقی می‌افتد که تلاشی صورت بگیرد و سعی شود خدمتی به فرهنگ آن مملکت‌ انجام بگیرد اما در مقابل عده‌ی معدودی پیدا می‌شوند و ما را مورد هجمه قرار می‌دهند و به ما فشار وارد می‌کنند و در عین حال تهمت‌های عجیب و غریبی هم می‌زنند که این اتفاقات کمی آزاردهنده است.

بیشتر نقدها به «پایتخت» آزاردهنده بود

در خصوص نقد‌هایی که به سریال‌شان شده است، توضیح داد: گاهی اوقات نقدهایی که به سریال «پایتخت» می‌شود بدون هیچ پژوهش و مدرکی انجام می‌شود. آقای فردوس حاجیان از جمله افرادی هستند که جزء فرهیختگان مازندران هستند و در مورد سریال «پایتخت» نظرات‌شان را در سایتی قرار داده‌اند تا مردم هم بخوانند. لازم است بگویم این که سریال «پایتخت» ضعف‌هایی را به همراه داشته است، کاملا معلوم است چراکه زمانی که به این سرعت کاری ساخته می‌شود، قطعا دچار ضعف‌هایی هم هست اما اگر نقدها درست شکل بگیرد ما هیچ مشکلی نداریم ولی بیش‌تر نقدها آزاردهنده هستند و از حدود خود گذشته‌اند.

جا دارد بگویم با این نقدهایی که نسبت به سریال «پایتخت» شد ما به یک نیروی بزرگ دولتی نیاز داریم تا به ما کمک کند تا ما را کمی با وضوح بیش‌تری ببینند و به دنبال این بروند که چرا باید یکسری افراد همیشه ما را متهم کنند. چرا زمانی هم که کار خوب می‌سازیم باز هم مورد هجمه قرار می‌گیریم؟ براین اساس من فکر می‌کنم که همیشه یکسری دشمنان واقعی وجود دارند، دشمنانی که دقیقا می‌دانند چه چیزی می‌تواند اساس یک مملکت مثل ایران را تهدید کند. به نظر می‌رسد یکسری از افراد تمام تمرکزشان را روی مذهب و قومیت‌ها گذاشه‌اند و همواره تلاش می‌کنند و به دنبال بهانه‌هایی می‌گردند تا یک مساله را بٌلد کنند و پشت آن بایستند و در نهایت تخریب‌هایی را ایجاد کنند.

بخشی از اعتراضات شبیه هوچی‌گری است تا نقد

من فکر می‌کنم بخشی از این اعتراضات بیش‌تر شبیه به هوچی‌گری است و گرنه سریال «پایتخت» کجایش می‌تواند توهین باشد که برخی‌ها می‌گویند توهین است؟ متاسفانه بسیاری از نقدها نسبت به این کار منصفانه نیست، این در حالی است که وقتی تصمیم گرفته می‌شود در برابر یکسری رسانه‌های ناسالم بایستیم، حاضر می‌شویم هر کاری انجام دهیم ولی به عنوان مثال ما را به وسط میدان می‌فرستند و می‌گویند با همه شبکه‌ها بجنگید و بعد شمشیر فلزی‌مان را برمی‌دارند و به جای آن شمشیر چوبی می‌گذارند! در حالی که دست دشمنان ما اسلحه جنگی پر است؛ هرچند که باز هم ما راضی می‌شویم تا با همین شمشیرهای چوبی‌مان با آن‌ها بجنگیم ولی اتفاق بدتری که می‌افتد این است که یک عده از نیروهای خودی از پشت با چوب ما را می‌زنند، یعنی به غیر این که ما با دشمنان می‌جنگیم اما باید از پشت سرمان هم حواس‌مان باشد که ضربه نخوریم.

 وقتی این اتفاق می‌افتد ما باید بیش‌تر در بین خودمان دنبال دشمن بگردیم که به نظر من واقعا این اتفاق خطرناک است و با این شرایط عرصه‌ی هنری کشورمان روز به روز تلخ‌تر و تنگ‌تر می‌شود. اگر شما واقعا اصرارتان این است که باید شبکه سالمی داشته باشیم، پس ما هم باید بگوییم که برای این اتفاق نیاز به یک‌سری دستاویزهایی داریم که بتوانیم متن‌ها‌ی‌مان را شیرین‌تر کنیم اما متاسفانه راجع به هیچ شغلی نمی‌شود کار کرد، راجع به هیچ لهجه‌ای نمی‌شود کار کرد، راجع به زنان خیلی نمی‌شود کار کرد، سوال من این است که پس چه کار می‌شود کرد؟

برخی‌ها دیگر پتانسیل دیدن «پایتخت» را ندارند

به نظر من «پایتخت» پتانسیل مانایی دارد ولی دیگران پتانسیل دیدن آن را ندارند و مدام سعی در تخریب این اثر دارند. سوال من این است که مگر «پایتخت» در جهتی ساخته نشده که مردم لذت ببرند، پس چرا مدام سعی شد تا این اثر را بزنند؟

دلم می‌سوزد اما شما چی؟

آقایی که می‌گویی چطور برای یک شهرستان دیگر یک لهجه دیگر نساختید، اگر چنین چیزی تمسخر است و اگر شما آدم دلسوزی هستید پس مسلم است اگر ما راجع به لهجه دیگری هم کار می‌ساختیم باز هم تمسخر بود. به یاد دارم زمانی که «پایتخت 2 » ساخته می‌شد، نماینده شهر بابل آمد و به ما گفت اکثر جوانان ما دیگر در خانه‌های‌شان هم خیلی مازندرانی صحبت نمی‌کنند. استفاده از این لهجه خطرناک است. یا به عنوان مثال به ما گفته شده چرا در "پایتخت 3" گفته‌اید که در شمال برخی‌ها زمین‌های‌شان را می‌فروشند و ماشین شاسی بلند می‌خرند. در این‌جا جواب من این است که به دلیل این که من دلسوزتر از شما هستم. آقای محترمی که این حرف را زده‌اید. در این شکی نیست که بخشی از استان مازندران توریست‌پذیر است ولی دیگر نه این که در دل جنگل. من این‌ها را با چشمانم می‌بینم و با زبانم می‌گویم چراکه دلم می‌سوزد ولی شما معلوم نیست به چه دلیل نمی‌گویی و نماینده مردم هم هستید.

مهران احمدی بازیگر گردن کلفتی است

مهران احمدی از نظر من بازیگر گردن‌کلفتی است و پتانسیل بازی در نقش «بهبود» را داشت و جزء خانواده بود. ما حتی دوست داشتیم در «پایتخت 3» هدایت هاشمی هم تا پایان قصه با ما بماند.

در سریال «پایتخت» همیشه تمام تکه کلام‌ها با تحقیق اجرا شده و در این مجموعه قطع به یقین بدانید که هیچ چیزی نبوده که به آن فکر نشده باشد. ما تمام این تکه کلام‌ها را از زبان مازندرانی‌ها شنیده‌ایم و به دلیل این که خودم شخصا دوستان زیادی از خطه‌ی مازندران دارم از آن‌ها استفاده کردیم. به عنوان مثال تکه کلام فدایی داری را از زبان آن‌ها خیلی شنیده‌ام به همین خاطر به این نتیجه رسیدیم که این تکه کلام کاملا مودبانه و جذاب است و به جامعه آسیب نمی‌رساند و اگر هم به عنوان مثال در دهان مردم بچرخد، چیز بدی نیست به همین خاطر است که آن را اجرایی کردیم و به کار بردیم.

اصلا تا به حال کشتی نگرفته بودم

من ورزش‌های دیگری انجام داده بودم ولی تا به حال کشتی نگرفته بودم. جا دارد توضیح بدهم که این امر طبیعی است که اگر نقی همان نقی سری اول و دوم پایتخت بود دیگر بازی کردن نداشت و باید حتما ویژه می‌شد و به عنوان یک بازیگر عرصه جولانگاه جذابی برایش فراهم می‌شد تا بتواند کار کند. من برای نقی «پایتخت 3» 11 کیلو وزن کم کردم چراکه وقتی تماشاگر روی تشک کشتی نقی را می‌بیند واقعا شبیه یک کشتی‌گیر واقعی ببیند ضمن این که خودم شخصا وارد شدن به عرصه‌هایی که چالش‌برانگیز هستند و تا به حال آن‌ها را تجربه نکرده‌ام دوست دارم و برایم جذاب است. هم‌چنین لازم است بگویم برای کشتی در «پایتخت3» کشتی‌گیران حرفه‌یی قهرمان و بزرگان زیادی در اطرافم بودند که توانستم از آن‌ها کمک بگیرم و کاراکترم را خوب بازی کنم و حتی حاضر نشدم یک فریم هم در کشتی‌هایم با بدل به تصویر کشیده شود.

و صحبت پایانی نقی به مسولان عالی‌رتبه رسید

از مسوولان عالی‌رتبه می‌خواهم که به داد ما برسند چراکه اوضاع ما خطرناک است. ما با این اوضاع و شرایط نمی‌توانیم کار کنیم. نباید مدام برویم پشت تریبون و بگوییم جنگ نرم، جنگ فلان. در این‌جا درخواست من این است که ابزارهای ما را نگیرید، دشمنانی که فکر می‌کنید روبه‌روی ما هستند، بخش عظیمی از آن‌ها پشت سر ما قرار دارند که این کار شما مسوولان عالی‌رتبه است که با آن‌ها روبه‌رو شوید. بعضی از آن‌ها دشمنانه برخورد نمی‌کنند و خودشان فکر می‌کنند که کار درستی انجام می‌دهند ولی با نهایت کم سوادی، ضربات بزرگی به ما وارد می‌کنند.

*مطالب مرتبط:

باید از سازندگان پایتخت تجلیل کنیم

تجمع کم شمار مخالفان پایتخت در ساری

کم تر از 50 نفر آمدند/ به این بچه بازی خاتمه دهید!

محمدی: توهینی در پایتخت ندیدم/موسیقی مازندران را معرفی کردیم

بزرگ نیا: پایتخت یک فرصت برای مازندران است

مسئولان استان از سازندگان پایتخت قدردانی کنند

«پایتخت»ی که در قلب ها ماند

نگاه خود را از اثر به تاثیر معطوف کنیم

جدال در حاشیه، وحدت در مرکز

 


  • سوادکوهی کیجاپاسخ به این دیدگاه 1 1
    شنبه 23 فروردين 1393-9:48

    شما لطفا دو تا هنرپیشه در استان نام ببرید که در حد نقی یا ارسطو می تونستن بازی کنن و ازون ها استفاده نشد !!!! در سریال زاینده رود نقش اول دوم سومش اصفهانی بود؟؟؟؟ خانم بهنوش طباطبایی- خانم مهین ترابی و اقای اشکان خطیبی اصفهانی بودن یا اون پسر عمه حسود- زن برادر بد طینت و پدری که بچشو انداخته بود بیرون وقتی هم مرد به جای دیه چه درخواست زشتی رو بیان کرد که ابروی اصفهانیارو برد!!!! به جای اینکه هنرمندای استان از گنجینه هایی چون اقای تنابنده حمایت کنن تا بتونن در حد کشوری ظاهر شن و مثل اهن ربا خودی های دیگره صنعت سینما رو جذب کنن و با توجه به ظرفیتهای محیطی که استان داره فیلم سازی رو به استان بیارن مثل مغرضا حسودا و در کل عقب مونده ها برخورد می کنن. مثلا دوست داشتید شمالیا رو چطور نشون میداد ؟؟؟؟ چند نکته رو لطفا ذکر کنید

    • مجید شاهیپاسخ به این دیدگاه 4 5
      جمعه 22 فروردين 1393-0:15

      خیلی از محسن تنابنده تشکر میکنم.افتخار میکنم مازندرانی هستم .افتخار میکنم هم زبانان من بسیار با ظرفیت هستند که چیزی را که در شکل طنز پایتخت اجرا شد به دل نمیگیرند.چرا که خود مردم مازندران بسیار طناز و شوخ طبع هستند.باید به حال آن مردمی که گریست که با کوچکترین شوخی و طنازی شروع بع اعتراض مینمایند.

      • خطاب به تنابندهپاسخ به این دیدگاه 6 2
        چهارشنبه 20 فروردين 1393-16:27

        آقای محسن تنابنده مشک آن است که خود ببوید نه آن که عطار بگوید!
        ...

      • چهارشنبه 20 فروردين 1393-14:56

        شمه کلاس پایین اینه بارین مازندرانی هسمی. ترکها هرکجه دون گنه ترک هسمی اما تا تهران بوردمی گمبی تهرانی هسمی. شمه خنا بدون

        • چهارشنبه 20 فروردين 1393-9:15

          سوادكوهي كيجاو..
          درسته ما را اينطوربه مردم ايران معرفي بشيم....
          از اصفهانيها گفتين اما درسريالها نقشهاي اول اصفهانيها بازي ميكنند ونه سريال پايتخت كه سياه لشگرش مازني باشه
          سازندگان پايتخت واقعا به نقاط ضعف وقوت مازني ها آشنا بودند كه ازقبل يكسري هنرمندان نوازندگان ومديران بخصوص رسانه ها را با خود همراه كردند..!!!؟؟؟؟چه جوري .....

          • پنجشنبه 21 فروردين 1393-18:41

            اتفاقا ما خوب به دنیا و ایران معرفی شدیم. بهتر این نمیشد. حرف اینجاست که اگه بعضی منتقدان به نوعی بازی گرفته میشدند مثلا با انها مشورت میشد یا سیروس مقدم به اینها زنگ نیزد الان حامی بودند. بیشتر منقدان سیاسی الان اینگونه اند. طرف تهرانی آدم حسابشان نکرد. مثل همین عرشیا که اگه سازندگان پایتخت از شهردار مورد حمایتش میخواستد سر سریال بیاید الان این بابا میشد مدافع سریال و کامنتهای بی ارزش نمیگذاشت. البته اون موقع که سریال داشت ساخته میشد دوست این آقا مشغول شمردن عیدی هایش بود

          • چهارشنبه 20 فروردين 1393-8:16

            درود بر منتقدین سریال پایتخت(فرقی نمی کنه 1 باشه یا 3 ! )کلا" منتقدن به این سریال. دلیلش آشکار و واضحه! از لهجه و زبان خود خجلن! بنابراین به هر چیزی دامن می زنن و بهانه تراشی می کنن! مثل پرسش هایی که در کامنت آقای علی دامادی دیده میشه که بخشیش در سریال بهش توجه شد و بخشیش ربطی به کارگردان نداره و از حوصله بیننده ها هم خارجه! مربوط به مدیران اجرایی و نمایند ه هاست!! دوستان منتقد به مصاحبه جناب حاجیان در همین صفحه و سابت توجه فرمایند. به نظر بنده یک دایره المعارف به این پرسش ها و انتقاد هاست. از آقای صادقی هم خواهش می کنم کمی بیشتر این مصاحبه ها در سایت باقی بمونند تا منتقدین مطالعه شاید اقناع شوند.

            • جمعه 22 فروردين 1393-8:22

              می مردی اگه صادقانه تر برخورد می کردی؟

              • پنجشنبه 21 فروردين 1393-15:12

                با سلام و احترام
                توضیحات تکمیلی مربوط به کامنت اینجانب در خصوص سریال پایتخت در لینک زیر قابل دسترس می باشد.
                http://damadi.ir/rtl/1/?LngId=1

                • چهارشنبه 20 فروردين 1393-12:20

                  برادر "علی دامادی" ، جنابعالی سابقا فعال زیست محیطی بودید. بعد تئوریسین نظامی شدید. فرهنگ جا چچی خانی برار؟ فرهنگ که پادگان نیه مهندس.
                  نا سلامتی اصلاح طلب هسی

                  • چهارشنبه 20 فروردين 1393-15:27

                    از نوشابه ای که دامادی برای صادقی باز کردند پر واضح بود !!! همیشه اصلاح طلبان از هر ابزاری برای بهره برداری سیاسی استفاده می کنند.
                    این موضوع هم به نوعی دست آویز مازندنومه و اصلاح طلبان شده است

                • چهارشنبه 20 فروردين 1393-0:32

                  محسن تنابنده: بیشتر نقدها به «پایتخت» آزاردهنده بود/ حساس نشو حساس نشو

                  • سوادکوهی کیجاپاسخ به این دیدگاه 9 33
                    سه شنبه 19 فروردين 1393-11:0

                    باز طبق معمول یه سری دارن راه رو اشتباه میرن و اب به اسیاب بعضی مغرضان حسود میریزن. سریال پایتخت در حد وسیعی و مثل یه تندباد ایران رو با مازندرانیها اشنا کرده با فرهنگشون لهجشون موسیقیشون چهره هاشون محیطشون و خیلی چیزای دیگه. استانای دیگه ناراحتن و میگن چیکار کنیم این مازندران رو از سر زبونای مردم بندازین ازین که هرسال عید منتظرن تا مازندرانیا بیان و ما طبق معمول نادونسته تانکرای اب اماده کردیم تا اسیاباشون رو خوب بچرخونن؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ به جای تشکر از بچه هایی که اینقدر دلسوزانه به شکلی جدید در حال احیای نام مازندران هستن با دست خودمون و با تحریک یه عده پاک کن برداشتیم تا این نام رو که میرفت تا پاک شه رو زودتر پاک کنیم!!!!!!!!!!!!! اخه چرا باید اینقدر بسته به مسائل نگاه کرد اگه این سریال نشون داد زمین میفروشیم ماشین میخریم مگه دروغه!!!!!!ببینید چقدر زشته این کارمون؟ اتفاقا اینقدر خوشحال شدم این واقعیت تلخ و منزجر کننده رو نشون داد تا بلکه به خودمون بیایم بابا براورد کردن مازندران با این وضع تا 17 سال دیگه هیچ شالیزاری نخواهد داشت.... در حالیکه دارن اب رو از شمال به کویر میبرن تا اونوریا برنج بکارن میفهمین!!! فلاکت اقتصادی به کنار دلتون پاره نمیشه این بلا سر سرزمینتون بیاد!!!!!؟؟؟؟؟؟؟ چه فکری کردید نماینده محترمی که گوش فلک رو کر کردی چه کردی چه حمایتی از کشاورز کردی که ناخوداگاه خاک فروشی نکنه ... برای اینکه اب رو ببرن صدای کشاورزی در نیاد باید چیکار کرد باید همین کار رو کرد کشاورزی نباید باشه باغ و شالیزاری نباید باشه. از طرفی این سریال نام پلنگ مازندران رو بر سر زبونا انداخت که استانای دیگه قصد تصاحبش رو داشتن. مازندران رو پایتخت کشتی جهان نامید و به حق قانونی خودش رسوند تا به حال چه سریالی چه کسی چه نماینده ای تا این حد تونست ناممون رو بزرگ کنه ؟؟؟؟؟؟؟ گیر دادین به لهجه مگه لهجمون این نیست اتفاقا خیلی هم قشنگ و با نمکه مگه لهجه ترکی چه جوریه مگه اصفهانیا لهجه ندارن مگه ابادانیا ندارن همه کسایی که ناراضین در قلبشون ناراحتن که چرا این مسائل رو شده دو حالت داره یا اعتماد به نفستون پایینه که نمی تونید واقعیت خودتون رو بپذیرید و لهجتون رو قلبا بد و مایه ابروریزی می دونید درحالیکه اگه یه مازندرانی اصیل باشید با افتخار میگید بله لهجمون همینه و خیلی قشنگه نکنه لهجتون تهرانیه ما نمی دونیم.یا مغرضید و تمام... امسال ارسطو دقت بیشتری داشت و ا رو اضافه کرد مثل گفتما یا پسوند شون مثل خالشون اینا اتفاقا دیگران خیلی خوششون میاد ازین تفاوتای زبانی . مثل وولک ابادانیا یا کا شیرازیا یا اویی که معمولا انتهای صحبت شیرازیا میاد. دخترم میگه مامان تو مدرسه همه منتظرن یه سوالی کنن تا بگن ندومبه واقعا ندومبه:) بچه های شمالی جرات پیدا کردن که به فرهنگ و زبانشون ببالن و تو مکانهای مختلف لهجشون رو رو کنن. واقعا از تمام عوامل سپاسگزاریم. اتفاقا وقتی سریال رو می دیدم خیلی لذت میبردم چون متوجه شدم کار یه خودیه که اتفاقا خیلی باشعور با فکر و دلسوزه و اگاه . چقدر نکته بین و دقیقه که احساس خطر کرده از وضعیت اسفبار این دیار. اقای تنابنده متشکریم و باز هم متشکریم از همه عوامل. به جای اینکه اب تو اسیاب بدخواهامون بریزیم بهتر زیر پای درختامون و خوشه هامون بریزیم تا زنده بمونه تن مازندران. اصفهان دو سال داره سریال نوروزی میسازه میگرن گرفته که چرا استقبال نمیشه بعد ما ... وقتی توی یه ساختمون باشی شکل بیرونیشو نمی بینی درک درستی ازموقعیت و شکل و حتی دوری نزدیکیش با خونه های دیگه مزیتش معایبش نمی فهمی وقتی بیرون باشی یا از بالا ببینی خیلی چیزا رو بهتر می بینی و می فهمی اگه به همه مسائل زندگیمون نگاهی فراتر از یک بعد داشته باشیم خیلی درست تر و واقع بین تر می شیم. ببخشید که طولانی شد

                    • پنجشنبه 21 فروردين 1393-16:45

                      بسیار شیوا بیان شده است.
                      سریال پایتخت یک سریال نبود بلکه یک گفتار فرهنگی و یک کتاب ناطق از شرح حال فرهنگی بود. که پاکی ، صداقت ، سادگی ، دلسوزی و سخت کوشی مازنی ها را که امروزه فقط در روستاهای اندکی در استان دیده می شود و بس به نمایش کشانده است و در کنار آن رفتارها و تصمیمات نادرست جدید که به صورت فرهنگ جا باز کرده تلنگر می زند.

                      • بابلی ریکاپاسخ به این دیدگاه 5 14
                        سه شنبه 19 فروردين 1393-21:10

                        کاملا با نظر شما موافقم.
                        گروه آقای تنابنده و مقدم همین که گفتند تو شمال ایران علاوه بر گیلان، یه مازندرانی هم وجود داره کار بسیار با ارزشیست

                        • چهارشنبه 20 فروردين 1393-9:58

                          قبل از پایتخت وقتی میگفتیم از مازندرانیم باهامون رشتی صحبت میکردن ولی الان 3 ساله این داستان دیگه تکرار نمیشه. در هر صورت چه پایتخت 4 ساخته شه چه نشه من از آقای تنابنده و مقدم کمال تشکر رو دارم

                      • سه شنبه 19 فروردين 1393-9:32

                        هووووووووووووووووووووووووووووووووو

                        • سه شنبه 19 فروردين 1393-7:23

                          نقد با استهزا وبه هم خندين متفاوته برادر.....
                          يه سوال از مردم عزيزچرا وقتي درمجلس نماينده آذري زبان ما حرفي از نقي معمولي زد شليك خنده نمايندگان درصحن مجلس پيچيد چرا نگفتند عجب سريالي !!!!!!!
                          ضمنا دربرخورد با نقش كاراكترهاوكم رنگ كردن بي معرفتي غيرمازني ها خصوصا تهراني ها كم رنگ بود!!!
                          در معرفي نقشهاي اصلي سريال اونها را خل وچل وديوانه وحسودو.....
                          اما يه بچه (بچه استادموسي) را بچه اي زرنگ باهوش و...كه حتي جسارت بچه به پيرمردو....
                          حرف زياده وهركسي از نگاه خود حرف ميزنه ونظرها محترمند

                          • سه شنبه 19 فروردين 1393-15:46

                            فکر کنم شما نه سريال رو ديدي نه مظالب اين سايت رو خوندي،وگرنه ادم عاقل در مقابل منطق کوتاه مياد. پايتخت عالي بود شما مشکل داري به روانپزشک مراجعه کنه

                          • سه شنبه 19 فروردين 1393-1:20

                            جناب تنابنده واقعاً طناز نازک نارنجی و زودرنج و بی ظرفیت برای شنیدن نقد هستید. انگار توقع دارید درست یا غلط نقدی از کارتان صورت نگیرد. اگر اینهمه تعریف و تمجید که در همین مازندنومه از شما و سریال مسئله دار پایتخت شده است و آن را به سایتی متهم تبدیل کرد که ماموریت برای تعریف و تمجید از سریال پایتخت را دارد، و از هر ابزار و از هر انسانی هم برای جا انداختن موضوع کمک گرفته است و ناقدان را به هزار صفت زشت از طریق کامنت گذاران متهم کرده و فشارهای آزاردهنده روانی و تحقیرآمیز را بر آنها وارد آورده را در مورد شما بالعکس بکار می بردند که زمین و زمان را به هم می دوختید.
                            آقای حاجیان در کجای اعتقاد ما قرار دارد که حرفش ملاک قضاوت قرار بگیرد؟ تعریف و تمجید و فرهیخته خواندن این و آن که از شما تعریف و تمجید می کنند و سریال مسئله دار پایتخت را سریال فاخر می خوانند و در انتهای کلام بی سواد خواندن ناقدان و اینکه هوچیگر هستند و نقد علمی را بلد نیستند و این فقط شما هستید که برای هر تکه کلامی کار علمی کردید و بر روی فرهنگ مازندران کلی کار کردید تا تکه کلامی مانند فدایی داری را کشف و آن را در افواه نهادینه کردید که انشاء الله از فرط غرور و تبختر نبوده است.
                            شما که با این همه شهرت و جایگاه اینجوری ناقدان بیچاره را له می کنید و نفس آنها را به کمک امثال حاجیان ها و با ابزار امثال مازندنومه و خبرگزاری های متعدد می گیرید بیشتر آزارمان می دهید یا ما که از سر درد و در حال دق کردن ناله های جانسوز و نزار آلود و بی رمق سر می دهیم که آه ما به گوش هیچکس نرسیده و زار زدن ما هم در گوش هیچ آدم مغروری شنونده ای ندارد آزارتان می دهیم؟
                            مگر در نقد حتماً باید اصول و فنون و اصطلاحات و زیر و بم تئاتر و سینما و فیلم و سریال را دانست تا مجوز نقد دریافت نمود که همه را بی سواد خوانده و به هوچیگری متصف می فرمایید؟ پس کو آن اخلاق نگو و خصال نیک که می خواهد الگو برای جوانان و اهل هنر باشد؟ این الگو که از زبان شما ارائه شده است برای چه کسی قابل تبعیت و پیروی دارد که بتواند بوسیله هنر شما هدایت شود و ارزش های والای اخلاقی و منش انسانی را بیاموزد و در زندگی و اجتماع بکار گیرد؟
                            آقای تنابنده بیسوادی که دارد این متن را برای شما می نگارد مدت ها است که روزه سکوت گرفته و قلم را قفل کرده و زبان در کام بسته است و کلام را از ابراز باز داشته ولی شاهدی پر از آه جگرسوز و دلخراش است که سریال پایتخت را همانند میخی می دید که مغز استواری و صلابت و عشق و ایمان ما را نشانه رفته است و همه زندگی ما را به کولی های بدسگال و درگیر و شلوغ و نادان و کم صبر و بی حوصله و احساسی و بی عقل جلوه داده که برا ی اصلاح نیاز به یک بانوی تهرانی عاقل و صبور و دانا و با تدبیر دارد که شخصیت والایی داشته و بسیار با کلاس هست و هدایتگر انسان های بی کلاسی همانند نقی و پدر آلزایمریش و ارسطو و بهبود و رحمن و ... است و هم او است که می تواند نقی فریب خورده را که به دستور مربی اش برای دوپینگ به طبقه پائین می رود بدون ماده شیمیایی با چهار تا کلام عاشقانه روحیه بخش دوپینگ می کند و فعل دوپینگ با ابزار خاص را وجهه زیبا و پر طرفدار می بخشد.
                            انشاء الله مازندنومه سعه صدر به خرج داده و این نقد را خط خطی نکرده و به گوش آقای تنابنده و به سمع و نظر آقای حاجیان که بیش از نیم قرن از فرهنگ مازندران فاصله دارد برساند. نه زیست آقای حاجیان با متن توده مازندرانی همخوانی دارد و نه سوابق آنها مرتبط با سطح متوسط جامعه ما بوده است و به عنوان عنصر برخوردار طعم عادی و معمولی بودن را نچشیده است که دفاع از فرهنگ و رفتار مردم ما درد او باشد.

                            • سه شنبه 19 فروردين 1393-18:25

                              سلام و احترام شما چه مازندرانی هستی نخبه را نمیشناسی سکوت پیشه کن که برای شما عبادت است چون همش خود شیفتگی داری ومعلوم است انفعالی حرف میزنی حرف علمی جواب علمی میخواد نه تندی و حاشیه روی

                              • یه بنده ی خداپاسخ به این دیدگاه 3 0
                                پنجشنبه 21 فروردين 1393-3:45

                                مرسی نمکین عزیز
                                چرا سایت شما فقط موافقین سریال رو دربر میگیره چون خوتون خوشتون میاد.
                                به نظر میرسه باید بی طرف باشی و همه ی نظرها رو نشون بدی

                              • نعمتي،دوستدار سريالپاسخ به این دیدگاه 1 22
                                سه شنبه 19 فروردين 1393-15:42

                                متوهميد ديگه، ذهن اشفته و انحرافي داريد که فقط بدي را ميبيند، پس کي حرف حساب ميزند؟لابد فقط خودت که ذهن گچي داري و مقابل استدلالهاي عالي اين سايت و کارشناسانش گرگيجه گرفته ايد،بس کنيد ديگر،خدايا ما را از دست اين متوهمان مريض نجات بده

                                • جمعه 22 فروردين 1393-8:20

                                  نعمتی جان
                                  نمکین می گه ایول که شما متوهم نیستید؟!!! شما ذهن آشفته و انحرافی ندارید؟!!! شما اصلاً بدی نمکین را نمی بینید و همش خوبی می بینید؟!!! نمکین هیچوقت حرف حساب نمی زند و فقط این شما هستید که دارید حرف حساب می زنید؟!!! راستی راستی که به حق فرمودید نمکین ذهن گچی دارد؟ احسن به اینهمه تربیت و ادب و متانت و شعور!!!! انشاء الله خدا شما را از شر نمین نجات بدهد و به جایگاه اصلی و عادلانه ای که برای شما درنظر گرفته شده برگرداند. حتماً از خدا توقع اجرای عدالت را دارید و انشاء الله خدای عادل و مهربان شما را به جایگاهی که شایسته آن هستید و توهم ندارید و از اینهمه ادب و شعور و تربیت و اخلاق برخوردارید برساند که سخت در انتظار آن هستید.

                              • مهدی_بابل_مازندرانپاسخ به این دیدگاه 4 21
                                سه شنبه 19 فروردين 1393-0:11

                                از نظر بنده خدمتی که سریال پایتخت کرد، صداوسیما تبرستان از تاریخ فعالیت تاکنون نتوانسته انجام بده
                                واقعا باید از آقای تنابنده، مقدم و گروهشون تقدیر و تشکر ویژه کرد.

                                • علی دامادیپاسخ به این دیدگاه 26 0
                                  سه شنبه 19 فروردين 1393-19:53

                                  جناب تنابنده عزیز
                                  بنده به عنوان یک مازندرانی تمامی قسمت های این سریال را دیده ام و از هنرمندی شما لذت برده ام. طبق معمول سریال سرگرم کننده ای بود . اما به عنوان یک پژوهشگر فرهنگی و اجتماعی از شما سوال می کنم این سریال چه خدمتی به مازندران کرده است؟
                                  - آیا هدف این سریال خدمت به فرهنگ مازندران بوده است؟ از چه ابزاری برای تحقق این هدف استفاده کرده اید؟
                                  - آیا به توسعه گردشگری مازندران خدمت کرده است؟
                                  - توسعه سیاسی؟ اجتماعی؟ اقتصادی؟ در این خصوص کدام ابعاد را هدف قرار داده اید؟
                                  ما باید برای تمام ادعاهایمان دلایل قانع کننده ای داشته باشیم.
                                  چگونه ممکن است ما صرفا با تقلید زبان و گویش یک منطقه با خمیرمایه طنز و بدون در نظر گرفتن ساختار فنی و محتوایی متناسب با اهداف ذکر شده به فرهنگ منطقه خدمت کرده باشیم.
                                  آیا دستان پینه بسته دهقانان مازندرانی را از نزدیک فشرده اید؟
                                  آیا نقش زنان مازندرانی را در کشاورزی و اقتصاد مازندران دیده اید؟
                                  آیا می دانید مزد زحمات کشاورزان مازندرانی اتومبیل های گرانقیمت دلالان است و سهم آنها تنها خستگی و فرسودگی است؟
                                  آیا می دانید چه بر سر شهرک های صنعتی مازندران آمده است؟
                                  آیا می دانید در علی آباد کارخانه ای وجود داشت به نام کارخانه نساجی که روزی با صدای شیپور آن ،زندگی در شریان این شهر جریان می یافت و امروز مرده است؟
                                  آیا می دانید فقر مردم و بیکاری جوانان مازندران زیر طبیعت سرسبز آن مدفون شده و از چشم مسئولان پنهان مانده است؟
                                  آیا می دانید واردات بی رویه صنایع دستی از کشور چین ، صنایع دستی منطقه را به نابودی کشانده است؟
                                  آیا می دانید حاصل مهمان نوازی مازندران از مسافران چیزی جز آلودگی،ترافیک و زباله های انباشته در دل طبیعت نیست؟

                                  به اعتقاد من فرهنگ غنی این مرز و بوم نه آنچنان سست است که بتواند از طریق یک سریال تلویزیونی تضعیف شود و نه مشکلات منطقه آنقدر کوچک است که یک سریال تلویزیونی بتواند خدمتی شگرف بنماید.
                                  با همه این اوصاف به شما به عنوان یک هنرمند دوست داشتنی و چیره دست تبریک می گویم. و از دوستان عزیز می خواهم در اظهار نظرهای مختلف جانب احترام به سایر افراد را رعایت کنند.
                                  از تلاشهای ارزنده برادر عزیز و فرهیخته ام جناب اقای علی صادقی مدیر مسئول این وب سایت خبری تحلیلی در راستای اطلاع رسانی و تحقق اهداف فرهنگی استان تشکر می کنم .

                                  به امید فردایی بهتر

                                  علی دامادی
                                  www.damadi.ir

                                  • فدایی داریپاسخ به این دیدگاه 4 0
                                    چهارشنبه 20 فروردين 1393-12:30

                                    ایول مهندس دامادی
                                    فدایی داری

                                    • سوادکوهی کیجاپاسخ به این دیدگاه 0 4
                                      چهارشنبه 20 فروردين 1393-10:22

                                      کامنت دامادی عزیز یه سوال؟ چرا کسی رغبت نمی کنه بره سیستان بلوچستان یا زاهدان می دونید چرا؟؟؟ چون هر وقت اومدن چیزی از اون دیار نشون بدن جز فقر و فلاکت و بدبختی و بیسوادی بیکاری- داد و بیداد -خون و انتقام نبود به قول شما دستای پینه بسته زنایی که با سن کم دندون ندارن و البته نه غذایی نه خونه ای مردایی که حتی پول درمون بچه هاشونو ندارن کوچه های خاکی و کثیف بچه های پابرهنه با موهایی که ماههاس رنگ ابو ندیده عقب موندگی محض!!!!!!!!!!!!!!!! یا جنوبیا رو کلا عصبی در حال دنبال کردن بچه ها یا پرخاشگری به زنها تعصبات قبیله ای کورکورانه و خیلی چیزای دیگه خوب اینا منه نوعی رو علاقمند می کنه یا فراری ؟؟؟؟؟؟؟؟؟ کار نقی فقط تلنگره نقی داستان هم شغلی نداشت ولی می خواست نشون بده شمالیا غصه پرست و غصه ساز و غصه خور نیستند برای هر دردی هزار تا درمون دارن و کارشون هم در اخر ختم به خیر میشه یعنی شمالیا به نسبت جاهای دیگه مثبت اندیش ترن و فقر فکری و فرهنگی کمرنگ تره و واقعا همینطوره . مواردی که شما عنوان داشتید درسته و اتفاقا باید و باید بسازن ولی!!! فقط برای مسئولین استان که روزو شب ببینن و ببینن فبل از ناهارو شام وقتی با خانواده تشریف می برن رستوران - یا به املاکی که در عرض دو سال چون قارچ ولی همچون نگینی در روستای پدری می درخشد -همیشه و هرلحظه همراهشون باشه و جسارتا علی الخصوص وقتی دارن مجوز بی مجوزی رو صادر می کنن وقتی دارن ادم نالایقی رو لایق می کنن وقتی دارن پول مردمو به شکل عیدی های کلان به زن و بچه ها و فامیل با غبغبی در گلو تقدیم می کنن وقتی دارن سفرهای انچنانیشونو میرن و در دل میگن بابا من چقدر باعرضم !!! و نیز!!!!!!!! وقتی در سرای تهران تشریف دارن و قراره در مجلس فراز هایی ایراد نماین قبلش روشن کنن تا دلشون به درد بیاد خونشون به جوش بیاد خوابشون نبره یا خودشون رو به خواب نزنن بتونن درست و به جا بتازن و با غیرت سر طناب بودجه ها و طرحها رو بدن به همین دست های پینه بسته همین زنان و مردان!!! نه اینکه دنبال این باشن کدوم دوستشون رو تو کدو جای خالی بنشونن تا بعد ها اون دوست عزیز حق دوستی رو سالها به جا بیاره حالا به هر شکل که سخیف ترینش بورس تحصیلی برای اقازاده هاشونه که بعد پز بدن که ما IQ هستیم ملت شما نبودید- برگردن و پست پشت پست ... این فیلما برای مسئولینه نه برای ملت ایران ما ابرو داریم برادر جان! نقی تونست با جلب رضایت ایرانیها حداقل سر طناب باریک جیب نسبتا خالیه مردمو بده به همون دستای پینه بسته که جارو بافتن برنج کاشتن پرتقال چیدن صنایع دستی درست کردن و غذای محلی پختن و سر گردنه ها اش تقدیم کردن و نون داغ و کباب داغ دادن کارت به دست ویلا ویلا می گفتن بلال می پختن مسئئولین که حتی نکردن حق برنجاشون رو بگیرن درختان خشکیده از یخ امسال پیشکش!!! مسئولین مرحمت فرمودن سر طناب رو دادن به زمین خواران و دلالان و جنگل کشان و میراث بران. ای کاش اینقدر که از نقی انتظار داریم سر سوزنی از خودمون داشتیم به علی ایران گلستان میشد و فردا حتما بهتر. امید داریم دولت محترم کنونی خزان چنین مسئولینی باشد که چون برگ درخت بریزندو بریزندو بریزن تا بهار کشورم ایران نیز از راه رسد.


                                  ©2013 APG.ir