دكتر علي كريمي مله-معاونت سابق استانداري مازندران و استاد دانشگاه- در همايش هم انديشي هويت ايراني با موضوع "هويت ملي ايراني و چالشهاي فراروي " سخنراني كرد.
وي گفت:"هويت" دو مولفه"شناسايي"و" باز شناسي و تمايز" از ديگران را در بردارد."هويت ملي"مفهومي دو وجهي است كه همزمان بر تمايز و تشابه دلالت دارد. از يك سو با تاكيد بر مشتركات و عناصر پيوند دهنده ما را پيرامون محوري واحد متعهد ميسازد و از سوي ديگر ما را از غير باز ميشناساند.
رئيس موسسه مطالعات ملي در ادامه تاكيد كرد: هويت ملي مفهومي انباشتي و تراكمي است و در جريان يادگيري اجتماعي تكوين يافته و سياليت و پويايي دارد. رخدادهاي مهم و جريانهاي اثرگذار فرهنگي, سياسي و اجتماعي گوناگون به لايههاي هويتي جامعه ميافزايد و ساختمان هويتي آنان را متحول و متاثر ميسازد. شاكله هويتي، جوامع زمان پرورده و زمينه پروردهاست. هويت ضمن داشتن ثبات و استمرار از رويدادها و روندهاي عمده جهاني مثل انقلاب صنعتي, رنسانس، گفتمان مدرنيته و فرامدرنيسم تاثير شگرفي پذيرفتهاست.
وي در ادامه تصريح كرد: امروزه به دليل شتاب و عالمگيري تحولات و جريانها در آستانه ورود بشريت به هزاره سوم ميلادي عصر ارتباطات، اطلاعات و دانايي، دگرديسي هويت ملي سرعت يافتهاست و حفاظت و صيانت از مولفهها و عناصر آن يعني دين، سرزمين و جغرافيا، پيشينه تاريخي و وجدان مشترك، زبان ملي و احساس دلبستگي به"ما"ي ملي با چالشهاي جدي مواجه شدهاست.
وي در ادامه گفت: برخي از چالشهاي فراروي هويت ايراني ناشي از تحولات ژرف و ساختاري و برآمده از روند جهاني شدن، به ويژه جهاني شدن فرهنگي است كه صرف نظر از پيامدهاي مثبت آن بر هويت ملي ايراني آثار منفي، خواهد داشت؛ با الهام از نظريات صاحب نظراني مثل"كاستلز"( هويت مقاومت), رابرتسون و گيدنز جهاني شدن از يك سو باعث رشد خاصگرايي فرهنگي, احياي محليگرايي تهييج ناسيوناليسم قومي،گسترش تنوع و رواگرايي، باز توليد هويتهاي محلي و تكوين رفتار و سياست هويت جديد مبتني بر تعلقات قومي محلي و منطقهاي شود و از سوي ديگر وجه همگونساز جهاني شدن نيز ابعاد اجتماعي هويت ملي را تضعيف ميكند. جهاني شدن با مجازي كردن تعاملها و مناسبات بين ملتها، حدف فاصلههاي مرزي و سرزميني و شيشهاي كردن مرزها به تضعيف حاكميت ملي دولتها ـ كه از عناصر پايهاي هويت ملي است ـ منجر ميشود.
دكتر علي كريمي در پايان گفت: فقدان سياست جامع، شفاف و مستمر هويت سازي ملي و در نتيجه نقصان مديريت روابط قومي و فرهنگي در داخل، يكسو نگري غير واقع بينانه به عناصر و مولفههاي هويت ايران ناشي از پان اسلاميسم، پان ايرانسيم و غربگرايي مفرط, تكوين روابط مركز ـ پيرامون در مناسبات دولت و اقوام، سياسي و راديكاليزه شده مطالبات فرهنگي, قومي سياستهاي يكسانسازي فرهنگي و ناديدهانگاري مميزهاي فرهنگي اقوام و غفلت نسبت به حقوق اساس شهروندي از ديگر چالشهاي فرا روي هويت ايراني است.