شریعتی: خودمان را به شکل انقلابی، جزو اصلاحطلبی میدانیم
گزارش+عکس ازسخنرانی و پرسش و پاسخ دکتر احسان شریعتی در دانشگاه منابع طبیعی ساری
مازندنومه؛ سرویس سیاسی، کلثوم فلاحی: احسان شریعتی بعدازظهر سه شنبه در میان دانشجویان دانشگاه کشاورزی و منابع طبیعی شهرستان ساری به سخنرانی در حوزه دین و عرصه عمومی پرداخت که این نشست با استقبال دانشجویان مواجه شد.
فرازهایی از سخنان فرزند دکتر شریعتی را در این برنامه بخوانید:
-خوشحال هستم که به مازندران آمدهام، هر نقطه از مازندران شهیدی را در خود جای داده است. دوستان زیادی در این خطه دارم، دوستانی که همواره وفادار هستند.
-هدف از برگزاری این نشستها، بازگرداندن حیات فکری به دانشگاهها است که متاسفانه در گذشه وضع خیلی مطلوبی نداشته و در قیاس با دوران پدران ما، آن حیات فکری و جنبش دانشجویی که در نسلهای گذشته و در نسل من بود، در سالهای گذشته شعیف شده و ما میخواهیم که دانشگاه واقعا دانشگاه باشد.
-تحول دینی نمیتواند جدای از تحولات اجتماعی و سیاسی باشد، همه اینها باید فراهم باشد تا از یک سری افکار، استقبال شود.
-عدهای می گویند اندیشه دکتر شریعتی در انقلاب موثر بوده اما مخالفان دکتر هم میگویند همه چیز تقصیر او بوده است. خیلیها با اینکه موافق انقلاب هستند اما نقش شریعتی را نادیده میگیرند. نکتهای که اینجا درنظر گرفته نمیشود این است که اگر اندیشه ایشان مورد توجه قرار گرفته یعنی فضا و مقتضیاتی بوده که این پیام و ایده را میطلبیده و پذیرش این پیام صرفا به دلیل زیبایی در بیان مطلب و یا ویژگیهای این شخص نبوده است. ایشان بازتاب و نمادی از آن دوران و پیامها است.
-آنچه در غرب رنسانس و رفرماسیون نامیده میشود در شرق امری است که هنوز در حال اتفاق افتادن است و هنوز انجام نشده است.
-ورود ما به دنیای جدید هنوز کامل نشده و ما در حال گذار از سنت به مدرنیته هستیم و این گذار از دوران مشروطه آغاز شده است.
-در گذشته روشنفکران غیر مذهبی نقش دین را کمرنگ میدیدند در حالی که واقعیتهای تاریخی از زمان مشروطه، نهضت ملی و انقلاب 57 نشان داد دین در جامعه دینی نقش تعیین کننده در حرکتهای سیاسی و اجتماعی ایران دارد و نمیشود آن را نادیده گرفت.
-فلسفه و دین ریشه مشترک دارند. انسان قدسیپرست و پرسشگر است. فلسفه و دین و یا عقل و وحی، دو شکل هستند که در وهله نخست متناقضنما هستند، چون روح فلسفه، پرسشگری است اما دین یعنی گروش. این دو نسبتی تنشآمیز و چالشبرانگیز دارند که مکمل هم هستند چون انسان به هر دو بعد نیاز دارد.
-انسان وقتی از لحاظ فراعقلانی به تعادل رسید این دو را به یک سطح میرساند اما ممکن است به تعادل نرسد و این دو در تناقض با یکدیگر قرار گیرند.
-در تاریخ دینگراییهایی به سکولاریسم انجامیده و از طرفی جوامعی داشتیم که به نام دین، مانع عقل و اراده انسان بودند.
-گاهی کنشها و واکنشهایی را در جامعه مدنی احساس میکنیم که مربوط به جوامعی است که به بلوغ سیاسی نرسیدند و باید راه حل سومی داشته باشیم. راه سومی که اندیشمندان ما این چشماندازها را به ما نشان دادند.
-بعد از انقلاب و به ویژه در دهه 60 پارادایمها و گفتمانهایی که طبقه متوسط به دنبال آن بودند در این کنش و واکنشها به حاشیه رفت و بکگراند اصولگرا، غالب شد. نواندیشی به محاق رفت.
-عدهای مردم روشنفکری دینی تاکید دارند و رسانهای هم به این موضوع پرداخته بود که البته اینها بحثهای جنجالی ژورنالیستی است اما معتقدم هنوز این جنبش فکری و نهضت نواندیشی وجود دارد و نمرده است.
-ممکن است عدهای سوء قصد داشته باشند اما مسئله روشنفکری مرده و ... جنگهای تبلیغاتی است که گاهی راه میافتد و جزو جنگ تبلیغاتی است که برای به قتل رساندن این ارزشها صورت میگیرد و ما تسلیم این تبلیغات نمیشویم اما به آزمون میگذاریم.
-باید به روز شویم، مسائل پیرامون ما عوض شده و به گفتمان جدید نیاز مندیم که به سوالات دنیای ما جواب دهد. دوران ما، دوران زیر سوال رفتن همه فراروایات است.
-تنها اندیشهای که مانده نئولیبرالیسم، جهانیسازی و مسائل جدید است که متناسب با شرایط خودمان، ببینیم که در دنیای معاصر از نظر جهان در کجا قرار داریم و در موقعیتهای محلی چه چیزی برای گفتن داریم و پیام جهانی ما چیست.
-ملت در انتخابات سال قبل، از میان نامزدهای انتخابات، راه حل را برگزیدند که از نظر خودشان، بهترین و از نظر ما نزدیکترین به آنچه که ما میگوییم بود چون ما به عنوان روشنفکران نباید بگوییم این همان است، باید استقلال خودمان را حفظ کنیم. هرچند که نمیتوانیم نسبت به مسائل سیاسی و اجتماعی بیتفاوت باشیم و باید از بین گزینهها راه حل نزدیک را تقویم کنیم. اینجا روشنفکران و مردم به هم نزدیک شدند.
-آنچه که روشن است این است که این مسئله نمایانگر نماد و چیزی به نام قداست ملی است. اکثریت ملت ما و نهادهای مدتی خواستار تحول هستند که شاخصههای ملی و مذهبی هم حفظ شود. مردمسالاری و تحقق حقوق بشر را به عینه ببینیم.
-این جلسات برای این است تا تفهیم و تفاهمی به این معنا پیدا کنیم که به تقویت و زنده کردن این جنبش کمک کند.
*پرسش و پاسخ
دکتر احسان شریعتی بعد از سخنرانی در دانشگاه کشاورزی و منابع طبیعی ساری به سوالات دانشجویان پاسخ داد.
رابطه دین و سیاست از نظر دکتر شریعتی و نگاه خودتان را بیان کنید.
شریعتی: دین غیر از امر قدسی، یک بعد اجتماعی هم دارد. بعضی ادیان معتقد هستند که جنگ و چالشهای اجتماعی ربطی به دین ندارد، دین بیتفاوت است و فقط به خدا و آخرت میپردازد نه به دنیا.
اسلام میگوید نمیتوانیم نسبت به این مسائل بیتفاوت باشیم. هرجا آزادی و استبداد در تضاد هستند از نظر ما دین باید در جبهه آزادی باشد. این رسالت اجتماعی دین است و ما به چنین سیاستی قائل هستیم.
در سیاست هم دین به مکانیزمها وارد نمیشود که چه نوع نظام سیاسی، اقتصادی بر سر کار باشد اما جهتگیری کلی دارد.
بحثی در این سیاست وجود دارد به نام دولت. دولت چون حوزه اجرایی است نباید در حوزه دینی به جز اینکه شرایط آزادی و امنیت اعمال دینی و اعتقادی را فراهم کند، وارد بحث دروندینی شود. دولت باید در امر دروندینی، بیطرف باشد.
اندیشه شما به کدام جناح اصولگرا و اصلاحطلب، گرایش دارد؟
شریعتی: اصولگرایی که توسط منتقدانش، محافظهکاری گفته میشود معادلی برای بنیادگرایی است. این تفکر از نظر نواندیشی که ما به آن معتقد هستیم، مورد نقد است. این جریانات در دنیا در ادیان مختلف، بروز کردند و میدانیم که جریانات مثبتی نیستند و قسمت انحصارگرایانه آن، مورد نقد ما است.
اصولگرایی از نظر درونمایه مورد قبول و اعتقاد ما نیست چون سنتگرایی و اصولگرایی گرایشی به گذشته بوده و جریانی رو به آینده نست.
در تفکر اصلاحطلبی هم دو تصور وجود دارد. یکی رفورماسیون در حوزه دینی که اصلاح دین را پروژه خودمان میدانیم و دیگری هم اصلاحگری سیاسی که این هم دو شکل دارد.
ما از اصلاحگری که به تغییرات ساختاری بینجامد و ما را به عدالت اجتماعی برساند استقبال میکنیم و خودمان را به شکل انقلابی و رادیکال، جزو این اصلاحطلبی میدانیم.
به نظر میرسد شما هم به تبع مارکس، دین را برای انقلاب می خواهید و قدرت انتقاد در مقابل جریان و نظریات کلاسیک را ندارید.
شریعتی: مگر مارکس این را میخواست؟ مارکس که اصلا دین نمیخواست.
ما هیچیک از نظریات ایدئولوژیک و کلاسیک را همینگونه نمیپذیریم برای همین به ما پست مدرن میگویند و مدرنها هم ما را مذموم میدانند. ما هیچ توهمی نسبت به دعاوی که در دوران مدرن شده نداریم و مستقل میاندیشیم و جسارت داریم در مقابل آنها بیندیشیم.
درباره لطیفههایی که برای مرحوم دکتر شریعتی ساخته میشود چه نظری دارید؟
شریعتی: در آغاز، دوستداران ایشان جملاتی را رد و بدل میکردند و خود ایشان هم متفکری بوده که از طنز استفاده میکرده و آدم اهل ذوقی بوده است. در پیامکها سطوح مختلفی وجود دارد. گاهی به شکل فلهای ارسال میشود که نمیتواند اتفاقی باشد. نسبت به ارسال این پیامکها مشکوک هستیم و این سوال مطرح است که از کجا هدایت میشود اما معتقدیم نقد شریعتی هم آزاد است. به لطیفههای بانمک میخندیم و آنها که نباید را دور میریزیم.
مازندنومه: اگر دکتر شریعتی در شرایط کنونی در قید حیات بودند چه تاثیری بر شرایطی سیاسی امروز جامعه داشتند؟
شریعتی: اگر شریعتی را در دوران مختلف، مورد مطالعه قرار دهیم در هر دوره تاثیرات متفاوتی داشته است. در حیات خود هم مسیر منحنی داشته و متفاوت بوده است و در آخر عمر، پختهترین نظرات را داشته است.
از آن دوران بیش از 30 سال گذشته و گفتمانهای تازهای آمده و اگر زنده بودند مطمئنا در بسیاری از نظریاتشان متحول میشدند و در بسیاری از مواردی که مورد مناقشه است میتوانست نقش تعیین کننده داشته باشد. چنانچه در آستانه انقلاب مورد توجه بوده، بعد از انقلاب هم نظر میداد و برای ما راهنما بود.
بعد از انقلاب، نتوانستیم در زمینه روشنفکری، روشنفکرانی داشته باشیم که به سوالات ما پاسخ دهند.
- شنبه 13 ارديبهشت 1393-9:37
سلام محضر همه عزيزان محترم محترم همه بايد تلاش كنيم تا كشور موفق شود مردم در رفاه و آرامش باشند از تخريب و توهين پرهيز كنيم به هم احترام بگذاريم و مسولين عزيز استاني را حمايت كنيم نبايد فقط نقاط ضعف راديد از مازند نومه هم تشكر دارم
- شنبه 13 ارديبهشت 1393-9:28
سلام دكتر رستمي دوستت داريم شما انسان بزرگ وآزاد انديشي هستي همه كساني كه كامنت گذاشته اند از شاگردان كلاس شما هستند به اميد روزي كه سكان سياسي استان را بگيريد اينها كه نگذاشتند شما فرماندار رامسر شويد ولي شما صبر پيشه كنيد شما همچنان انقلابي و سالم هستيد نگران آينده كشور هستيد شما همچنان تفكرات دهه شصت را فراموش نكرديد شما از نظر اقتصادي هم سالم هستيد همه شما را دوست دارند به اميد روزهاي خوب
- جمعه 12 ارديبهشت 1393-20:55
آقا صمد عزیز تند تاز و تکنواز
علی (ع) می فرماید ببین که چه می گوید نبین که که می گوید و مارکس در مقابل آن می گوید بگو که که می گوید تا بگویم که چه می گوید. دانستن نام و مدعای طرف که حقیری بیش نیست و مدعای علمی در مباحث خود ندارد و ادعای دانستن همه چیز را ندارد و صرفاً اطلاعاتی ناچیز و به زعم شما بی ارزش را به محضر خوانندگان عرضه می دارد چه فایده ای برای شما دارد و می خواهید با این نام چه بکنید؟
جری بودن در یورش به اصول و ریشه های اعتقادی و نسبت دادن های ناروا که هنر و زهره نمی خواهد و اگر تصور شما این است که گفتن حرفهای ما سبق و پرداختن به نصیحت و ترسیم خط و خطوط برای اندیشه ها و دقت در نظرات این و آن و بر ملا کردن انحرافات پنهان در اندیشه ها که شما هم از آن کم بهره نیستید زهره شیر می خواهد که اینجانب فاقد آن هستم باشد با این توهم و خیالات حال کنید شاید به گوهر مقصود دست پیدا کردید.
محض تصحیح کج برداشتی های شما عرض می کنم اینجانب نه تنها متعرض جناب محمدتقی شریعتی پدربزرگ ارزشمند و دانشمند و متقی آقای احسان شریعتی نشدم بلکه برعکس عرضم این بود که تندروی های احسان در برابر اندیشه های امام (ره) و مقابله با اصل ولایت فقیه و روحانیت (که اتفاقاً بر عکس پدر و پدر بزرگ خود روحانیت مترقی را هدف قرار داده بود) موجب شده بود که ایشان بزرگوارانه محض حفاظت از احسان او را محدود کرده و برای ادامه تحصیل به خارج از کشور فرستاد. چرا اینقدر کج برداشت هستید خدا عالم است.
نکته دیگر اینکه شما به جای پرداختن به اطلاعات مندرج در متن و توضیح و تشریح آن و اثبات ناراستی اینجانب در رابطه با عرضه آن اطلاعات به حواشی و جو سازی پرداختید و با تعریف و تمجید از جناب محمدتقی شریعتی (اعلی الله مقامه) سعی در کور کردن مسیر اطلاعات ارائه شده توسط اینجانب را داشتید که خیلی جالب توجه است.
حتی مزید اطلاع حضرتعالی عرض می کنم اینجانب با تمام وجودم به روح پر فتوح جناب دکتر علی شریعتی درود می فرستم و برایشان آرزوی بهشت برین را می نمایم و غفران الهی را برایشان طالبم. اما احسان مقوله ای دیگر است که حتی آن عشقی را که پدربزرگ و پدرش به امام (ره) داشتند را نمی شود در او مشاهده نمود و جایی که مرحوم علی شریعتی می فرماید در روزگار قحطی هر فریاد، هر جنبش ، فریاد روزگار ماست روح خدا، ایشان تنها با استناد به بحث تخصص و اختلافی که مرحو پدر ایشان با برخی از علما داشتند اصل وجود روحانیت را مانع می دانستند و همانند جریان آرمان مستضعفان و گروه فرقان (نه به تندی آنها) حذف روحانیت و یا از سکه انداختن آنها آرزوی ایشان بود.
قرار نیست فرزند بزرگان عین آنها در مسیر درست گام بردارند و بدون ایراد و اشتباه باشند بلکه برعکس داریم تعداد زیادی از بزرگان را که فرزندانشان گام در مسیری متفاوت از پدر نهاده و از نظر فکری 180 درجه متفاوت اند و احسان هم اینگونه نسبتی را با پدر و پدر بزرگشان دارند.- يکشنبه 14 ارديبهشت 1393-8:23
نویسنده این نقد چقدر ادبیاتش شبیه اون غلط اندازه که از وقتی لو رفته دیگه با این امضا نمی نویسه!
- شنبه 13 ارديبهشت 1393-9:25
نوشته شما پر از توهین به عالم و ادمه بعد به دیگران انگ کج فهمی می زنید به جای ایینکار بهتره اول ادبیات نقدتو یه بازنگری کنی !!! با این توهمات حال کنید یعنی چی خیلی بی نزاکتی؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ افرادی چون شما دم از اشنایی با اندیشه حضرت امام دارن؟؟؟؟؟ لااقل مودب باش
- شنبه 13 ارديبهشت 1393-23:10
واقعاً شما این جمله را توهین تلقی می کنید؟ اینکه با این توهمان بروید حال کنید کجایش توهین است؟ منظور این است خوش باشید بااین خیالات خود ساخته و این ترجمان همان است که می گوید خود گویی و خود خندی عجب مرد هنرمندی!! شما هم بهتر است قدری مودب تر باشید و بیهوده بهانه برای بی ادب خواندن دیگران نگیرید.
- جمعه 12 ارديبهشت 1393-12:50
باسلام و عرض ادب و احترام خدمت فرهیختگان و عموم مردم سبزپرور مازندران .
تقدیر و تشکر می کنم از سایت خبری محلی مازندنومه که بدین زیبایی سخنرانی دکتر شریعتی را منصفانه تر از سایت های تند اصولگرا منعکس کرده است البته خوب بود خیلی مسائل مطرح شده را هم منتشر کنند .
تقدیر و تشکر دارم از مهندس علیپور که چنان زیبا در مورد پدر و پدر بزرگ دکتر شریعتی اظهار نظر کردند.
و همچنین به عنوان دبیر سیاسی انجمن اسلامی دانشگاه کشاورزی ساری از ابراز محبت تمام دوستان در مورد دعوت از دکتر شریعتی و کارکرد های اخیر انجمن اسلامی ، تشکر کنم و امید همیاری و همکاری از تمام نخبگان استان در پرواری فضای آگاهی بخش تشکلاتی استان را دارم.
و این نکته را هم متذکر شوم که در واقع هماهنگی و برگزاری چنین برنامه ای کار دشواری بود چه بسا که اقتدارگرایان دانشگاه در روز قبل از برگزاری در صدد لغو برنامه بودند که به پافشاری دبیر محترم انجمن ( مهندس سرکویه ) برنامه به خیر و خوشی برگزار شد.
اینجا لازم می دانم از دانشجویان محترم دانشگاه کشاورزی ساری همچنین اساتید بزرگوار و کارکنان محترم دانشگاه هم تشکر کنم که دین برنامه را بیش از انتظار برآورده کردند چنان که امثال این برنامه در دانشگاه های تخصصی مرتبط آنقدر زیبا و جامع و در خور شخصیت دانشجو برگزار نمی شود ولی این اتفاق میمون در دانشگاه کشاورزی مازندران اتفاق افتاد که با آن حجم سوال های رسیده که نشان از درک بالای مذهبی و سیاسی دانشجویان بود ، روبرو شد .
در پایان خواستم به عرض برسانم از نگاه من معنای حرکت اجتماعی برای دستیابی به ایران پیشرفته با عدالت، آزادی و برابری! در یک کلام خلاصه می شود : « آگاهی»
و برای اتصال به آن باید از هر آنچه داشت گذشت تا شهود حاصل شده و مطلوب به نتیجه برسد. - جمعه 12 ارديبهشت 1393-10:41
از همه دوستان عذر خواهی میکنم که برای بار دیگر مزاحم شدم . یکی از اساتید ارجمند که به احتمال قوی تحصیلاتش کمتر از دکتری نیست با کامنتی افزون تر از این جانب ، مطالبی را خطاب به دکتر احسان شریعتی فرمودند که با عالم اندیشیدن و تفکر آزاد فرسنگ ها فاصله دارد . بر احسان شریعتی درود می فرستم که با یک وسیله متوسطی چون سمند معمولی علیرغم مشغله های فکری و پژوهشی ، کیلومترها راه را طی کردند تا در جمع اساتید و دانشجویان حضور یابند تا لحظاتی از چشمه سار معرفت ایشان که هدفی جز دفاع عقلانی و استدلالی و غیر اسطوره ای از دین و تشریح ابعاد اجتماعی و فرهنگی مذهب نداشتند، بهره ببرند . آخر چقدر باید بی انصاف و ناعادل باشیم و از کنار آن همه خدمات و دین مدارانه ارزشمند محمد تقی شریعتی مزینانی پدر بزرگ دکتر احسان در رژیم پهلوی به غفلت و سهولت در گذریم .
چنانچه یکی از خراسانیان عزیز، استاد اعظم محمد رضا حکیمی در کتاب سپیده باوران خود با بلاغت و اندیشمندی تمام اشاره می کند و او را انسانی مجاهد ، دارای روحی لطیف و تابان و دلی سرشار از محبت دین و جامعه و انسان می داند و نیز آن مرد موحد را یکی از بزرگ مجاهدان و اندک شماران و فروغ آوران خطاب می کند . عالم متعهد و دردمندی که دینداری بیدار، زمان شناسی تعهد گرا ، عالمی بهره یافته از محضر استادان بزرگ دین شناسی و وحی باوری ، انسانی حاضر در زندگی ، که تجربه های انسانی را لمس می کند و بر خلاف این برادر ارجمند که بی نام و گمنام ، بر مطالب دیگران کامنت می گذارد و زهره آن ندارد که بگوید کیست و از چه پایگاه و جایگاهی دارد به نصیحت دیگران می پردازد ، نابسامانی را که به ذهنیت نسل های جوان هجوم می آورد و اعتقادات و تعهدهای آنان را می رباید ، در می یابد و از تبلیغات زهر آگین هر گروه آگاه می شود ، با مبلغان و مسلک ها و ماموران گوناگون فرهنگی و سیاسی (عالمانه و عاقلانه) در می آویزد و و کتب مختلف را با توان به پاسخگویی می خواند و علاوه بر 18 ساعت تدریس ، 12 ساعت مجانی درس می دهد تا جوابگوی شبهات دینی باشد و این واقعیت را مقایسه کنید با کسانی چند ، که چه بهره ها از دین و به نام دین و از کنار دین برده اند و می برند و چه هیچ کاری (یا کار چندانی) که برای دین نکرده اند و نمی کنند . و احسان شریعتی نوه اندیشمند همان پدر بزرگ مزینانی خراسانی است . شرح پیشتازی و پیشگامی جریان روشنفکری دینی را که اندیشمند بزرگ دکترعلی شریعتی یکی از آغاز گران بی بدیل آن بود و آتش بیشترفهمیدن و بیشتر دانستن را بر خرمن اذهان و افکار جوانان آن روز و این روز شعله ور ساخت و چون چشمه ای زلال از دل کویری سوزان جوشید و خروشید و درخشید به مجال و حوصله ای دیگر می سپارم.و به خودم و به این استاد و برادر دینی یادآور می شوم که تاریخ تفکر و اندیشه به سلیقه و سفارش ما نوشته نخواهد شد و تهورستانی از اندیشه گران و اندیشه ورزان محال است و پر و پای فهم و فکر که چون پرنده ای آزاد ذاتا" در جهیدن و پریدن اند نمی توان فرو بست . از حوصله مازند نومه خوانان بسیار ممنون هستم . - پنجشنبه 11 ارديبهشت 1393-12:19
بازی باکلمات و ادای روشنفکری درآوردن ما را به جایی نمی رساند . راستش من درهمان دوران هم چیز شفافی از نوشته های دکتر علی شریعتی به دست نمی آوردم و وظیفه اش را مقابله با اندیشه های اجتماعی گرایانه و آزادتر می دیدم . درسخنرانی جناب احسان شریعتی هم نوعی التقاط و درهم اندیشی شنیده می شود . به عنوان مثال درجایی که می گوید : " ما به طرز انقلابی ای ، اصلاح طلب هستیم ! " درحالی که اصلاح طلبی نقطه ی مقابل گفتمان انقلاب است . من بدون این که خواسته باشم موضعگیری کنم و بگویم کدام گفتمان را قبول دارم ، می گویم که ایشان دارند سفسطه می کنند . درست مانند سفسطه هاو کلی گویی هایی که در کتاب ها و سخنرانی های زنده یاد علی شریعتی می دیدم و می خواندم . با پوزش از همه ی پیروان آن پدر و این پسر روشنفکر و دانشمند .
- جمعه 12 ارديبهشت 1393-14:7
اصلاحیه نام :اشتباها بجای حسین محمدی ، حسن تایپ شده است
- جمعه 12 ارديبهشت 1393-14:0
اصولا روح انقلاب با اصلاحات منافات ذاتی ندارد . چرا که شیب حرکتی انقلاب نسبت به اصلاحات کمی تند تر می نماید . همه انقلابیون از ابتدا انقلابی نبودند بلکه توجه به گره های کوری که از منظر عوام جامعه مغفول می افتد برای اهل خواصی که ازیک ارتفاع فکری برخوردارند بعنوان یک اصل تلقی شده و نسبت به آن واکنش نشان می دهند . این واکنش ابتدا از نجوا و مصلحانه شروع می شود و چنانجه با برخورد قهرآمیز مواجه شود بطور طبیعی رفتار اصلاحی به انقلابی تغییر می یابد . مبالغه نمی کنم همه انقلابیون دیروز بنا به شرایط سیاسی غالب آن زمان ، به رویکرد اصلاحی رسیدند و چنانچه کسانی همچنان به رادیکالیسم می اندیشند از طرف مردم موجی سرد ، احساس می کنند .هر بستر تاریخی هم اصلاح می پذیرد وهم انقلاب . که میزان تعاملات حاکم با شهروندان این بسترگاه تاریخی را رقم می زند . همواره اندیشمندان بزرگ برآن بودندد تا با هموار سازی جاده عقلانیت ، آب باریکه های نرم و ملایم اجتماعی به سیل بنیان کن تبدیل نگردد .دانایی را نهادینه می خواستند . مدنیت را اصل می پنداشتند . مفاهمه را قرین اخلاق می دانستند .
برگردیم به اصل بحث : گاهی انقلاب با دلایل تاریخی ، پسین اصلاح ، خود نمایی می کند و گاهی با فرایند تاریخی انقلاب ، پرنده اصلاح بر زمین فرود می آید . این دو از هم جدایی ناپذیرند . شریعتی ذاتا انقلابی نبود و نمی خواست انقلابی باشد . سه جبهه ایشان را وادار کردند تا برای خروج از آن ، از دستمایه های فکری اش راه انقلاب را برگزیند . جبهه اول ، ساواک خشن و بی اخلاق که شریعتی ها را بر نمی تافت . برای آنها همانند تمام حاکمان ، در پی مدیحه سرایان و متملقان بودند تا قدرتشان تثبیت بماند . جبهه دوم ، مارکسیسیم بود که برای نسل تهی از تئوری ، جذاب می آمد و با پشتوانه تضاد دیالکتیکی اندیشه ها را می ربود . جبهه سوم ، مذهبیون قشری و کهنه اندیشانی که از دین جز تفرت فروشی کاری دیگر نبود . شریعتی در میان این سه دسته که به نوعی در کنار هم از اتحاد نا نوشته برخوردار بودند ، نگاهی جدید را بر گزید و حسین و زینبی نو را بر پیشانی زمان نشاند و ابوذر را به سراغ معاویه فرستاد تا صفی از جماعت را در دانشگاهها بر قبله اندیشیدن بنشاند . دین را از برکه حجره ها به اقیانوس حرکت و پویا رساند . اگر شریعتی را امروز داشتیم سروشی از تفکر فلسفی را از او می شنیدیم .
- پنجشنبه 11 ارديبهشت 1393-7:5
احسان جز تحریک افکار و ابراز تنفر روشنفکر نمایانه از اصولگرایی و عقب مانده جلوه دادن آن و کوبیدن بر طبل مخالفت با ورود دین در ساخت انسان و افکار متناسب با خودش دستاوردی بر جای نگذاشت.
افرادی که وادی فکر را با هو و جنجال و تزریق تبلیغات و هوچیگری برای کسب توفیق همراه می کنند مانع اصلی پرداختن به ماهیت و هویت انسان های مدعی می شوند. شجاعت در بیان این نیست که در برابر دین با لفافه و نیمه صراحت و فریبنده گفته شود "مطالبات ما اصلاح دین است" در مقابل آن این سوال مطرح است که آیا این حرف عقلانی و متفکرانه است یا اینکه دین برای اصلاح تفکرات ناپخته انسان آمده است و انسان به دلیل محدودیت های بسیاری که دارد قدرت اصلاح دین را ندارد. اگر این به معنای اصلاح قرآن که اصل و ریشه دین از آنجا است به چه معنایی می توان دست یافت.
افکار احسان از این بابت انحرافی و التقاطی است که راه را همچنان عوضی و توام با غرور و تبخترهای معمول روشنفکر نمایانه می رود. حرف دقیق زدن در حوزه دین بسیار مهم است و قضاوت های کلی و جهت دار جز نشان دادن و برملا کردن ماهیت و هویت فکری و اندیشه های آلوده و مسموم نتیجه ای ندارد.
افکار شباهت زیادی به افکار کسانی دارد که در راه اصلاح دین تا بدانجا پیش رفته اند که برای از سکه انداختن قرآن و قداست زدایی از آن "کلام خدا و وحی" را منکر شده و آن را سخنان پیامبر (ص) خطاب کردند و قرآن آسمانی را به نوشته ای زمینی و دست ساخت بشری تعبیر کرده اند تا بتوانند به قول خودشان آن را شایسته تغییر و اصلاح جلوه دهند و این یعنی همان بلایی که غرب در تحریف انجیل و تورات بر سر این کتب آسمانی آورد.
ورود اینگونه به حوزه ای که اصل و مبداء اعتقاد باید معین و واضح باشد مسئله مهمی است که با لفافه گویی و غامض کردن کلمات و جملات نتیجه ای ندارد و ترجمه و نسخه جدید همان تفکرات مسموم را به شکل دانشجو پسند و دانشگاه پسند به خورد مشتریان احساسی دادن مداومت در کوبیدن بر طبل مخالفت با آسمانی دانستن پیام خداوند می باشد. نتیجه این افکار هماهنگ شدن با اهانت کنندگان به قرآن و پیامبر اعظم (ص) و ایجاد چالش های بحران آفرین و موج دار بر علیه تفکر عمیق و درست با توسل به راهکارهای ژورنالیستی و روش های پوپولیستی روشنفکر نمایانه می باشد. عاقبتی که از میان اینهمه حقوقی که برای بشر باید دفاع شود در راستای خواست استعمار به دفاع از حقوق همجنس بازان انجامیده است.
آقا احسان باید بداند آنچه او ارائه داده تفکر پست مدرن نیست بلکه توسل فریبکارانه ای است که صرفاً برای جلب محبوبیت در نسل جوان و سوار شدن بر موج احساسات بکار گرفته می شود وگرنه این تفکر اصلاً نمی تواند نسخه شفابخشی برای مشکلات جامعه باشد. - چهارشنبه 10 ارديبهشت 1393-23:28
روشنفکری دینی محصول دوران مدرن است و نیز به دلیل اینکه نقد دین از جانب دیگر نهاد ها مغفول می ماند مسئولیت روشنفکران دینی مضاعف و سخت تر می گردد .
به باور و اعتقاد یکی از روشنفکردینی معاصر : در یک جامعه دینی ، هر اصلاحی از راه اصلاح دین میگذرد و بدون اصلاح دینی به اصلاح سیاسی و اجتماعی دست نمی یابیم .
هیچ کس با استبداد و اکراه و تحمیل نمی تواند مروج فکر معنوی و اندیشه دینی باشد . جامعه دینی ضمن استقبال از تعاطی و تضارب افکار که به کشف و برتری حقیقت منتهی خواهد شد می بایست مدافع عقلانیت و دانش و تفکر و اندیشیدن آزاد باشد .
بدیهی است در جامعه ای که امنیت لازم وجود نداشته باشد متفکران و اندیشمندان به ویژه عالمان روشن اندیش و دردمندی که دغدغه ی رویش و تکامل نهال دین عقلانی و اخلاقی را دارند نمی توانند اندوخته های فکری خود را بیان نمایند و چه ضرر و زیان فاحشی جامعه از این جهت خواهد کرد .
اگر باور داریم که مدنی ترین ، اخلاقی ترین و دموکراتیک ترین فعالیت های گروهی و جمعی می تواند توسط جوانان و دانشجویان انجام پذیرد پس شایسته و ضروری است مدیران و مسئولان نهاد های استانی و دانشگاهی ، مسئولیت های فرهنگی و اجتماعی را به افرادی محول کنند که بیشترین تشابه فکری را با دانشجویان داشته باشند و تقویت تشکل های دانشجویی و نیز آسیب شناسی فعالیت های جمعی و گروهی در صدر برنامه های آنان باشد .
از صمیم دل و جان استمرار فعالیت های فکری و فرهنگی انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه کشاورزی ساری را که این بازنگری و باز اندیشی در فعالیت ها با دعوت متفکر دیندار دکتر احسان شریعتی فرزند اندیشمند جاودانه دکتر علی شریعتی انجام پذیرفت و نیز دیگر تشکل های دانشجویی دانشگاه های استان را آرزو مندم .
- چهارشنبه 10 ارديبهشت 1393-21:34
از دانشگاه منابع طبیعی خصوصا از انجمن اسلامی دانشگاه بسیار سپاسگزاریم این روال برای دانشگاه و انجمن اسلامی باید به یک امر طبیعی تبدیل گردد و از دیگر اندیشمندان در عرصه سیاسی و اجتماعی نیز دعوت گردد تا دانشجویان به عنوان سرمایه و مدیران و مجریان آینده کشور امکان بهره مندی و انتخاب داشته باشند جدای از امر احساسی آقای دکتر احسان شریعتی یادگار مردی چون دکتر علی شریعتی است و هویت انقلاب بدون نام دکتر علی شریعتی بقدری دارای اهمیت است که مخالفین انقلاب به قول احسان تنها او و آثار او را بسیار موثر در پیروزی نهضت میدانند علی ایحال هر آدمی دارای اندیشه یکتائی است که باید مستقلا مورد توجه و بر رسی قرار گیرد دکتر احسان شریعتی از جمله روشنفکرانی است که این ظرفیت را داردتا به مقدار قابل توجه ائی خلا گفتمان روشنفکری را پر نماید دانشجویان با مقایسه نظرات این روشنفکر دینی و مقایسه آن با دیگر اندیشمندان هم عصر ما به این ظرفیتهای غیر قابل انکار پی خواهند برد . آرزوی ما این است که دانشجویان به حقیقت دانشگاه به عنوان خانه معرفت دست بیابند .
- چهارشنبه 10 ارديبهشت 1393-16:20
باکتاب نیایش دکتر شریعتی ،خدا اغاز حرف رفتن رسیدن ودریک کلام نیایش واقعی رادردوران جوانی اموختم وهنوز چراغ راهم است...
- چهارشنبه 10 ارديبهشت 1393-14:5
از حضور ایشان در این برنامه باید قدر دانی کنم و هم چنین از انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه علوم کشاورزی ساری که همیشه فعال،مستحکم و منطقی بوده اند سپاس گذاری می کنند.
- چهارشنبه 10 ارديبهشت 1393-12:50
چه تنظیم بدی شده مطلب.
- چهارشنبه 10 ارديبهشت 1393-9:9
دنبال هر لغتی گشتم که جوری بتونم از حضور پسر مردی که با نوشته هاش شهامت و جسارت اندیشیدن رو به من بخشید تشکر کنم- پیدا نکردم- جسارتی که زمینه تحول فکری من در جهت انسان بودن و انسان ماندن شد و نیز احساس وظیفه در انتقال این میراث گرانبها به عنوان یک زن و مادر به فرزندان خود تا همیشه چراغ اندیشه و اندیشیدن روشن بماند تا شاید بشود گفت حق شاگردی به جا اوردیم حتی در حد قطره ای از سوخت این چراغ. می ایستیم و این حضور رو با صدای تپش های قلبمان ارج می نهیم. سپاس فراوان