فقط همت کنید، همین!
مردی را دیدم که با تمام غرور مردانه اش گریه می کرد و می گفت: بدبخت شدم من این نشاها را خریده بودم، از شکم زن و بچه ام زدم، خدایا باورم نمی شود.
مازندنومه؛ سرویس اجتماعی، ربابه حسین پور: به افسردگی رسانه ای مبتلا شدم، وقتی مدام هشدار می دهی و کسی گوشش بدهکار نیست و آنانی که باید بفهمند خود را به خواب زده اند.
گاهی از نوشتن و هشدار دادن خسته می شوم، اما نه! دغدغه ها امانم نمی دهد، دیدن رنج مردم آن قدر روحم را می خراشد که باز می گویم باید بنویسم و هشدار دهم چرا که«ما مکلف به وظیفه ایم»
دیگر از درد گذشته، اکنون می خندیم، خندیدنی تلخ به تدبیر تمام مسوولان گذشته تا حال که نتوانستند چاره ای اساسی بکنند و اکنون برخی از آنها چکمه می پوشند و به تماشای رنج مردم می روند.
24 ساعت بارندگی در منطقه گهرباران که دو طرفش کانالهای هدایت آبهای سطحی به دریا را دارد این چنین فاجعه بیافریند؟! این پدیده در کجای دنیا اتفاق می افتد؟! نمی دانم مسوولان محترم فردای آفتابی بعد از باران به دشتهای وسیع گهرباران سرزده اند و چکمه پوش از دور نگاهی به حاصل رنج مردم انداختند که تا سینه در آب گل آلود رفته اند و سعی دارند باقی مانده دسترنج خود را نجات دهند؟
صحنه های دردناکی بود، دو طرف جاده گهرباران همچون دریا شده بود، کانالهای آب سطحی چون به لطف مسوولان لایروبی نشده اند، گنجایش حجم عظیم آب را نداشته و سرریز شد.
تمام محصولات جالیزی مردم از گوجه و خیار و هندوانه و خربزه گرفته تا سیر و پیاز و باقلا به زیر آب رفت. برخی تازه ساقه های نازک برنج را نشا کرده بودند اما تا چشم کار می کرد آب بود و آب و و بی تفاوتی و سهل انگاری مسوولان...
روز بعد از باران از پیر و جوان تا زن و مرد همه بیل به دست گرفته و تلاش می کردند تا آب را از زمین های زراعی خود خارج کنند، اما کانالها پر بود!
در سمت راست جاده منتهی به دریا زنان و مردانی را دیدم که از زیر آب چیزی را بر می دارند و درون تریلی می گذارند، ابتدا گمان کردم دنبال ماهی هستند اما نه آنها ساقه های نحیف برنج تازه نشا شده را از زیر آب در می آوردند!
مردی را دیدم که با تمام غرور مردانه اش گریه می کرد و می گفت: بدبخت شدم من این نشاها را خریده بودم، از شکم زن و بچه ام زدم، خدایا باورم نمی شود.... پیر مردی هم وسط زمین زراعی خود تا زانو در گل رفته بود تا آبراهه ایجاد کند، مدام چکمه اش را می کشید اما توان بلند کردن نداشت، پابرهنه شد و به سختی تلاش می کرد تا محصول خود را نجات دهد.
در مسیر جاده پنبه چوله به گهرباران هم که آب از روی دو پل سرریز شده و کلی خار و خاشاک به همراه آورد و تمام زمین های زراعی مردم به زیر آب رفت، مردم از دور به کاشته های خود با افسوس نگاه می کردند! هیچ خبری از سرسبزی نشاهای برنج نبود که همیشه در این فصل از سال سبزی خیره کننده اش چشم نواز بود.
جاده مملو از آب بود و خودروها با چراغ چشمک زن و آهسته سعی می کردند از میان آب عبور کنند. عده ای جوان هم از فرصت استفاده کرده و مشغول شستن موتور و ماشین های خود شدند و عده ای دیگر مشغول ماهیگیری...
در میاندرود و منطقه گهرباران ظاهرا خسارات فقط به زمین های زراعی وارد شد. بیچاره مردم نکا، بهشهر و گلوگاه که با یک روز بارندگی سیل به خانه هایشان هجوم می آورد!
زیاد از درد گفتم اما درمان چیزی است که در سرزمین ما به جای پیشگیری تازه بعد از وقوع به فکرش می افتند و بعد از چند مصوبه و قول و وعده و وعید می رود تا حادثه ای دیگر و باز بهانه که اعتبار نبود و نیست و می آید و ...
اما مسوولان باید به این باور برسند که دنبال مقصر نگردند و تا مسوولیتی دارند خود به وظایف شان درست عمل کنند. دنبال مقصر گشتن و به گردن دیگری انداختن چیزی جزء تلف کردن وقت و انرژی ارمغان دیگری ندارد و گره ای از زندگی مردم باز نمی کند.
اکنون شما شروع کنید و و سردمدار باشید تا دیگران به شما اقتدا کنند و کاری پیش ببرید. باور کنید جلوگیری از قطع درختان در بالادست و لایروبی اصولی کانال های آبهای سطحی اعتبار چندانی نمی خواهد.
مردم ما هم که بیچاره ها صبورند و همدل و همراه و زحمتکش.،فقط همت کنید همین! مثلا در همین منطقه گهرباران اگر فرماندار میاندرود یک اقدام انقلابی کند و دستور دهد دو طرف جاده بدون اینکه به کشاورزان آسیبی برسد درست و اساسی لایروبی شود، بیش از نیمی از مشکل مردم حل خواهد شد؛ البته به شرطی که تمام مسیر این اقدام اساسی صورت گیرد نه مانند برخی از اقدامات دیگر نصفه و نیمه و برای مکان های خاص و بعد ما متهم به بی اطلاعی و قضاوت نادرست و مجاب به صبر شویم، اما هر چه صبر کنیم خبری نیست که نیست...
مطلب مرتبط:
در و پیکر های شهرمان را محکم کنیم
نوبخت: دولت کارهای ریشهای انجام میدهد
دو قوطی کنسرو و مقداری لوبیا!
سیو تیل بوارسه
خسارت 25 میلیاردی سیل در میاندورود
- دوشنبه 19 خرداد 1393-0:30
پیشهناد می کنم به جای برگزاری جشن 24 خرداد هزینه هایش رابدید به این مردم اواره و گرفتار شده درسیل جنابان دولت تدبیر وامید که مایه شرمند ه گیتان نشود
- يکشنبه 18 خرداد 1393-10:4
خانم حسین پور متن ارزنده ای نوشتید اما لازم است بدانید این سهل انگاری مردم منطقه بود نه کم کاری مسئولین ؛ بیایید یاد بگیریم تمام کاسه کوزه ها سر مسئولین نشکنیم . کشاورز باید به فکر نهر های آب باشد , زمان لایروبی که شد تمام کشاورزان با هم ادوات لایروبی را فراهم کنند , کشاورزان که آماده باشند کدام مسئول جرآت دارد خودش را به خواب بزند؟؟؟
کشاورزی که زمینش بخاطر لایروبی نکردن نهر آب از دست رفته , همان بهتر که کشاورزی نکند و بیش از این در حق زن و بچه اش ظلم روا ندارد .- يکشنبه 18 خرداد 1393-15:48
عجیبه!!
- يکشنبه 18 خرداد 1393-12:2
جناب شهرام خان ظاهرا از پرسنل اداری هستین که در عکسهای سیل هم کامنت گذاشته و مردم را مقصر دانستید،برادر ارجمند مگر مردم چقدر نیاز به هیزم دارند که درختان را قطع کنند؟! قطع بی رویه درختان در بالادست کار مردم نیست مافیایی در کار هست و زد و بند و ببرو بخور،دادشان هم که به جایی نرسید،در ضمن لایروبی کانال هم با ادوات کشاورزی همچون خاموش کردن آتش با قطره چکان است مسوولان باید با کمک بیل های مکانیکی و ادوات مجهز مخصوص این کار را انجام دهند مردم هم کمک می کنند چرا که هر جا نیاز به حضورشان بود نه نگفتند.
با سپاس