از آرزوی یک وعده غذای گرم تا آرزوی مرگ!
در نامههای کودکان، دهها آرزوی مرگ و دهها کاغذ سفید که هیچ آرزویی نداشتند وجود دارد. آن وقت احسان علیخانی در استودیوی قشنگ شبکه سه با آن تیپ خوشگل و حرف زدنهای لوس، از این بچهها دعوت میکند و آن گونه با آنها سخن میگوید+عکس
مازندنومه؛ سرویس مهرورزان، کلثوم فلاحی: چهارشنبه شب جمعیت دانشجویی مردمی امام علی (ع) در سالن اجتماعات حوزه هنری مازندران، آیین کوچه گردان عاشق را برگزار کرد.
در این مراسم مردمی، علیمحمدی و مریم محمودی از اعضای این جمعیت در شهرستان ساری به معرفی انجمن و بیان مشکلات پرداختند. گزیدهای از اظهارات این دو نفر را که به صورت مشترک به بیان مطالب پرداختند، بخوانید:
-هدف جمعیت امام علی(ع) کاهش معضلات اجتماعی با تاکید بر آموزش و افزایش آگاهی و کارکرد اجتماعی بخشیدن به آیینها و سنتهای موجود در جامعه است.
-ماموریت جمعیت، ایجاد جامعهای جهانی و استوار بر پایههای حقوق بشر و فرصتهای برابر برای همه به ویژه برای کودکان است.
-جمعیت، دوره بسیار طولانی را در محلهها بررسی کرده تا شناخت درستی از آسیبها داشته باشد و سپس به دنبال رفع این معضلات باشد.
-تشکیل خانههای ایرانی در محلات معضلخیز، با هدف کاهش فاصله طبقاتی و نزدیک شدن به این قشر از مردم است.
-در نامههای کودکان، از آروزی یک وعده غذای گرم تا آرزوی مرگ دیده میشود که بسیار تاسفبار ست.
-نیازمند همکاری یک آزمایشگاه هستیم تا آزمایشهای تخصصی از جمله هپاتیت را برای کودکانی که در محلات پرخطر زندگی میکنند انجام دهد اما هنوز هیچ آزمایشگاهی اعلام آمادگی نکرده است.
-مشکلات زیرساختی و هزینه بالای اجاره بها و هزینه مکان، نداشتن امکان حضور پررنگ در فضای دانشگاهی، نداشتن امکان بازاریابی مناسب محصولات کارآفرینی متناسب با میزان تولید خانواده، کمبود کارگاه و مکان مناسب جهت کارآفرینی و مشکل تامین مواد اولیه و تجهیزات و ... از جمله چالشهای پیش روی جمعیت امام علی(ع) است.
*مسئولان به کوچهها بروند
مرتضی کیمنش عضو هیئت مدیره جمعیت مردمی دانشجویی امام علی(ع) هم در این مراسم به بیان سخن پرداخت. چکیده اظهارات او در پی می آید:
-بچههایی در این دیار، درد کشیدهاند که حقشان داده نشده، امروز حق این کودکان تبدیل به آروزهای آنها تبدیل شده است.
-جامعهای داریم که به دین حساس است و به کسانی که دین را تکذیب میکنند و به قرآن و سخنان پیامبر(ص) و امام علی(ع) توجه نمیکنند تذکر میدهیم که در کلام این بزرگان، به عدل و حمایت از کودکان دردمند، سفارش شده است، اینها در کلام پیامبر و امامان ما موج میزند و این را باید بفهمیم، جامعه ما باید روزی این مسائل را درک کند.
-اولویتها را یا نمیدانیم یا اینکه چشم فرو بستیم. حضرت علی(ع) آنقدر در خدا غرق بود که وقتی در نماز، خاری را از پای حضرت درآوردند متوجه نشد و آنقدر به خدا نزدیک بود که وقتی در نماز بود و سائلی آمد، دانست که باید به این محروم کمک کند.
-به چه کسی بگوییم که امام علی(ع) حامی کودکان بود و جواب بشنویم که آن حضرت، معصوم بود و ما نیستیم.
-حضرت علی برای تمام کوفه، کیسه غذا میبرد در حالی که وسع ما به اندازه کف دست شده است و حامی یک کودک هم نمیتوانیم باشیم.
-در نامههای کودکان، دهها آرزوی مرگ و دهها کاغذ سفید که هیچ آرزویی نداشتند وجود دارد. آن وقت احسان علیخانی در استودیوی قشنگ شبکه سه با آن تیپ خوشگل و حرف زدنهای لوس، از این بچهها دعوت میکند و آن گونه با آنها سخن میگوید.
-مسئولان به کوچهها بروند و این بچهها را ببینند، سرطان فقر و اعتیاد به جان جامعه زده است.
-خانواده شهیدان همت، باکری، بابایی و زینالدین از اعضاب فعال جمعیت امام علی(ع) هستند. هیچ چیز جای حضور ما در کنار این کودکان را نمیگیرد. بچهها در این محلات، خدا را به ما نشان میدهند.
*در خانه صدف
در این مراسم تعدادی از کودکان به اجرای تئاتر "پریا" پرداختند. اعضای جمعیت امام علی (ع) بعد از این مراسم و صرف افطاری ساده و مختصر به یکی از محلات پرخطر ساری رفتند.
محله نوبنیاد توسط نیروی انتظامی پاکسازی شده و کانکس نیروی انتظامی هم در این منطقه مستقر است. این محله دو، سه کیلومتری از شهر ساری فاصله دارد، ولی از آب آشامیدنی لولهکشی، محروم است. منبع آبی در محله وجود دارد و برخی از اهالی هم از آب چاه استفاده میکنند.
قرار است به خانه "صدف" برویم، از مسیر ورودی که خیابانی پهن است و آسفالتی هم ندارد.
در این خیابان برقکشی صورت گرفته و تعدادی چراغ روشن است. از خیابان عبور میکنیم و خیلی زود در ظلمت فرو میرویم، نه چراغی و نه نوری. چراغ قوه موبایلها، روشنای راه میشود. راهی باریک و تاریک، از دو طرف هم علفهایی روییده است.
وارد حیاط که میشوی باز هم تاریکی و تیرگی. اعتیاد بر سر این خانه سایه افکنده است. صدف، قدیر، نگین و پریا کودکان این خانه هستند، خانهای که جز سقف، چیز دیگری ندارد؛ نه در، نه پنجره. غیر از فرشی مندرس که در اتاق 12 متری پهن شده و پنکهای که نو و تازه خریداری شده است.
دیوارهای اتاق، میخکوبی و کنده کاری شده است. صدف در خانه نیست و همه به دنبال او میگردند که کجا رفته. صدف میآید. بچههای جمعیت، دعا میخوانند و نیایش میکنند تا نور الهی به خانه صدف ببارد و خانه او روشنایی را تجربه کند.
صدف 12-10 است و فرزند این خانواده نیست. شناسنامه ندارد و به مدرسه نرفته است. یکی از اعضا میگفت در این محله، بیشتر کودکان همین وضعیت را دارند.
نوبنیاد از مناطق دوردست و محروم بالادست نیست، نوبنیاد، همین جاست، پیش گوش ما، در همین نزدیکی، فاصله چندانی از شهر ندارد. صدفهایی در این محله از بین میروند و نابود میشوند که میتوانند مروارید در دل داشته باشند اما سایه شوم اعتیاد خانواده، در کنار بیتوجهی من و شما، صدفها میمیرند و صدایی هم از کسی شنیده نمیشود.
پلیس به در خانه صدف آمده تا بچههای جمعیت را در هنگام خروج، همراهی کند. صدف که نباید در ظلمت و تاریکی باشد، باید به مدرسه برود و درس بخواند و راهی برای ورود به جامعه داشته باشد.
فقر، اعتیاد و بیکاری باعث شده تا صدفها مورد سوء استفاده قرار گیرند و در نهایت به سکوت دعوت شان کنیم و بگوییم: "دخترها فریاد نمیزنند".
- يکشنبه 5 مرداد 1393-3:20
سلام. نمیدونم این خانم سوادکوهی کیجا از کجا این همه اطلاعات رو به قطعیت در مورد محله های جرم خیز و شرایط زندگی این بچه ها میگن؟ ببخشید شما تا حالا یه خونواده از این دست رو از نزدیک دیدی؟ از کجا میگید که پدر و مادرای این بچه ها یه مشت موادفروش بچه فروشن که فلان.. یا چطور به خودتون این حق رو میدید که از لفظ کثافت در موردشون استفاده کنید؟ این چیزا رو رفتید توشون لمس کردید یا از سرِ دیدن 2 تا سریال و توهمات شخصی خودتون این نظریه بافی ها رو کردید؟
واسه خودتون بریدید و دوختید و تئوری هم میدید واسه حلش؟ جمعیت 15 ساله که داره رو این خونواده ها به صورت کاملا تخصصی و با برنامه ها و طرح های دقیق و عملی کار میکنه.. خدا رو شکر خیریه هم نیست که بخواد به فکر غذا دادن و به قول شما فربه کردن باشه.. لطفا برید اطلاعات خودتون رو کامل تر کنید بعد بیاید کامنتِ 13 خطی بذارید و نظریه بدید- يکشنبه 5 مرداد 1393-11:6
خودتو اذیت نکن...
- يکشنبه 5 مرداد 1393-10:51
شما ناراحت نشوید.این خانم درباره هرچیزی خودشو صاحبنظر میدونه.پدیده ای خاص است که گویی دانای کل است.میگن ادبیات خونده اما نوشته هاش همیشه پر از غلطهای منطقی و دستوریه.به کارتان ادامه بدید.خسته نباشید.
- شنبه 4 مرداد 1393-14:37
دوستای خوبم سلام. من مهلازادراد بیمار سرطانی برای شما که مثل من هستید حرفایی برای گفتن دارم .وقتی غم و غصه از در و پنجره خونتون وارد زندگی شما میشه بهترین کار اینه لباس شکر به تن کنید و آرامش داشته باشید .ایمان و توکل خودتونو از دست ندید .شما ها خوب می شید .خدا در تمام مراحل زندگی به صلاحتان عمل می کندف درد را داده درمان رو هم میده پس به جای متوسل شدن به درهای ظاهری خانه عشق که قفل بزرگی دارد امیدتان به خدا و یاری دستهای خیرین باشد خواهش می کنم فطریه خود را به این عزیزان سرطانی که نیاز شدید دارند بدهید .دست های آنها به سوی شما دراز شده این دست های کوچک را رها نکنید . مهلا زادراد
- شنبه 4 مرداد 1393-14:17
درود برخانم فلاحی- گزارش تکان دهند ای بود.
- شنبه 4 مرداد 1393-10:20
از گزارش بسیار عالی شما ممنون هستم از شما که دلت به حال جوانان ملت خودت که بسیار زیادند اظهار همدردی میکنید متشکرم به امید روزی که نبینیم کودکان ما جوانان ما به دلیل فقر به هزاران راه نامربوط ونابهنجار کشیده میشوند.
- جمعه 3 مرداد 1393-14:34
دستت دردنکنه خانم فلاحی.ای کاش من هم بودم وگزارش تهیه می کردم .به هرحال ممنونم ولی آخرش خیلی جالب نوشتی
- جمعه 3 مرداد 1393-17:31
خا اسا
این صفه کش تره ورنه
- جمعه 3 مرداد 1393-2:9
یرنامه ماه عسل فقط می خواد تلنگری به شعور ما ادما بزنه تا فهممون نسبت به محیط و ادمای اطرافمون بیشتر شه در ضمن اجرای اقای علیخانی به نظرم معرکه اس خیلی خوب می دونه چی بپرسه و کی بپرسه. در مورد کمک به نیازمندان نکته خیلی مهمی که باید در نظر بگیریم اینه که بین محله های فقیر نشین با محله های جرم خیز تفاوت زیادیه !!!! کمک به اولی فقر و فاصله طبقاتی رو کمی بهبود می بخشه ولی کمک های بی حساب و کتاب و فقط از روی احساس در محله های دومی نه تنها افزایش فقر رو که بدتر از اون به طور غیرمستقیم نهال های جرم رو ابیاری می کنیم تا جوانه بزنن و شاهد گسترش جرم به محله های همجوار و حتی فقر نشین خواهیم بود. کمک به محله های جرم خیز باید خیلی محتاطانه و با برنامه های مدون و کار کارشناسی شده باشه که متاسفانه درین اسناء خلا قانون خودنمایی می کنه تا زمانیکه معتاد بیمار محسوب شه و مجرم نیست نمی شه این کودکانو که اصلا خانواده ای ندارن و کلونی وار زندگی می کنن رو نجات داد در صورت مجرم بودن معتادان و مواد فروشان بهزیستی می تونه این بچه ها رو از چنگ اینا بیرون بیاره اونا پدر مادراشون نیستن اونا یه مشت معتاد مواد فروش بچه فروشن که این بچه ها گروگاناشونن و به هر شکل ازشون سوءاستفاده می کنن . سیر کردن شکم این بچه ها چاره نیس برای همین اونا مرگ می خوان عمق فاجعه خیلی بیشتره اونا می خوان از دست این کثافتا خلاص شن ؟؟؟؟ که حتی از ترسشون نمی تونن رو کاغذ بیارن. اینجا باید قانون قاطعانه عمل کنه بعد نهادهای مردمی در گام بعد به کمک بهزیستی و این بچه ها بیان. فقط دنبال سیر کردن شکم این بچه ها بودن متاسفانه جسارتا یعنی فربه کردن جسم رنجور این بچه ها تا بیشتر و بهتر مورد استثمار اون کثافتا قرار بگیرن. گروه های مردم نهاد و دلسوزان امر و قلم به دست ها باید تشکل هایی با حقوقدان ها برگزار کنن و واقعا بزرگترین کارو در حق این بچه ها انجام بدن که همون باز کردن یه راه قانونیه تا بشه اونارو از چنگ کفتار ها نجات داد و به جامعه برگردوند در غیر اینصورت فقط ارتزاق افعی جرم و مواد خواهد بود تا اژدها شود.
- پنجشنبه 2 مرداد 1393-14:27
ممنونم خانم فلاحی
- پنجشنبه 2 مرداد 1393-13:55
کلثوم فلاحی با اینکه ازت خوشم نمیاد اما این گزارش رو خوب کار کردی.