تعداد بازدید: 3424

توصیه به دیگران 2

دوشنبه 27 مرداد 1393-10:32

وقتی همه خوابند

این جا کسی صدای سرطان را نمی شنود!

چه شده که اکنون سرطان همان گونه که در بدن انسان منتشر می شود، در حال انتشار در مردم مازندران است و هیچ کس به طور جدی به فکر نیست؟


مازندنومه؛ سرویس اجتماعی، احسان شریعت: از قدیم الایام برخی جوامع در مقطعی از زمان با بحران ها و مشکلات عدیده مواجه می شدند؛  برای مثال طاعون در اروپای قرن چهاردهم میلادی بیش از 20 میلیون نفر (تقریباً یک سوم جمعیت آن زمان اروپا) را به کام مرگ کشاند و بحران عظیمی به وجود آورد. آن زمان اغلب انسان ها به دلیل آن که هنوز پیشرفت چندانی در علوم مختلف به دست نیامده بود پدیده طاعون را با خرافات و عقاید موهوم مورد تحلیل قرار می دادند. سال ها گذشت تا رنسانس علمی به وجود آمد و انسان توانست به صورت علمی به کشف ریشه ی بسیاری از بیماری ها و راه های مقابله با آنها دست یابد.

اکنون در ایران ما که در علم و فناوری پیشرفت های بسیاری کرده اند و همواره طالب علم هستند، بی توجهی و بی کفایتی برخی مسئولان در حال به وجود آوردن طاعونی جدید در استان مازندران است.

 آنچه که اخیراً بنا به مشاهدات زنده و آمارهای رسمی در مازندران در حال رشدی طاعون وار است، بیماری کشنده سرطان است.

آنچه آمارها از آن حکایت می کنند چندین برابر بودن رشد سرطان (به ویژه دستگاه گوارشی) در مازندران نسبت به سایر استان هاست؛  فاجعه ای که شاید تا چند سال آینده به ارقامی بسیار بالاتر از این نیز افزایش پیدا کرده و به طاعون مازندران تبدیل شود.

طبق گفته های معاون غذا و داروی دانشگاه علوم پزشکی مازندران، دکتر محمد آزادبخت، مازندران در خط الرأس سرطان به ویژه سرطان دستگاه گوارشی قرار دارد.  

آنچه اکنون در پیش روی مردم بی گناه مازندران است موج خزنده ای از بیماری سرطان دستگاه گوارشی است که مردم مازندران را تهدید می کند. اما آنچه در این نگاشته مورد توجه است، رویکرد همگانی مسئولان به این مسأله است.

 در سطرهای بالا بیان شد که اکنون ایران اسلامی در رشد علم به ویژه علم پزشکی در زمره ی بالاترین کشورهای دنیا قرار داشته و از این حیث باید به عنوان یک ایرانی به خود افتخار کرد، اما چیزی که در کنار پیشرفت علمی باید قرار داده شود تا آن را تکمیل کند، روحیه تعهد و دلسوزی نسبت به خدا و مردم است که در برخی مسئولان استان مازندران کمتر یافت می شود.

 در طی چند سال اخیر مسئولان استان به تنها چیزی که بدان توجهی نداشته اند همین پدیده مهلک و بیماری خزنده است که آینده ی سلامت استان را تهدید می کند. گویی همه ی آنها در خوابند و به هیچ عنوان درد مردم را احساس نمی کنند.

 مگر نه این است که اصلی ترین دغدغه ی هر مدیر باید درد مردم باشد؟ مگر نه این است که طبق سفارش بزرگان دین و حتی اصول علم مدیریت مدیران باید دلسوز مردم باشند؟ پس چه شده که اکنون سرطان همان گونه که در بدن انسان منتشر می شود در حال انتشار در مردم مازندران است و هیچ کس به طور جدی به فکر نیست؟ چرا تیم سلامت استان مازندران فکری جدی برای این معضل خطرناک نمی کند؟ چرا مسئولان استان صدای ناله های دردمندانه ی مردمی که عزیزان شان را به سبب این بیماری از دست می دهند، نمی شنوند؟ چرا آنها رنج بیماران سرطانی اعم از هزینه های مادی و دردهای جسمی و روحی این بیماران را نمی بینند؟

مهم تر از همه آنکه تیم سلامت استان تنها در حوزه ی درمان جدی بوده و به هیچ عنوان اقدامات جدی و محکمی در حوزه پیشگیری به عمل نمی آید.

 طبق گفته ی اغلب پزشکانی که در حوزه ی این بیماری تحقیق می کنند، یکی از اصلی ترین عوامل به وجود آمدن این بیماری استفاده از سموم کشاورزی در محصولات کشاورزی است، از برنج گرفته تا انواع و اقسام میوه و سبزیجات. چیزی که در طی سال های گذشته همواره به صورت بی حساب و کتاب از جانب برخی کشاورزان برای تولید و سود بیشتر استفاده شده و هیچ نظارت موثری بر آن اعمال نشده است.

 در حالی که مصرف سموم کشاورزی در مازندران بسیار بالاتر از استانداردهاست، فریاد اعتراض هیچ مسئولی به گوش نمی رسد. در حالی که تأثیر استفاده ی بی رویه از این سموم بر بیماری سرطان اثبات شده است، هیچ مسئولی نیست که سازمان جهاد کشاورزی و نهادهای مرتبط را مورد سوال قرار دهد.

 چرا رئیس دانشگاه علوم پزشکی مازندران تنها حرف از حوزه درمان زده و به طور جدی وارد حوزه پیشگیری نمی شود؟ آیا باید مازندران نیز به طاعونی جدید مبتلا شود تا مسئولان از خواب برخیزند؟
دی ماه سال 1391 گزارشی در مازندنومه متشر شد که در آن آمده بود:  «بر اساس آمارهای اعلام شده، 470 هزار هکتار از اراضی استان مازندران، باغی و زارعی است و 12 درصد از تولیدات زارعی، دامی و باغی کشور در این استان انجام می شود و از 650 آفت، بیماری و علف هرز در کشور، 427 نمونه آن در مازندران وجود دارد، لذا مصرف سموم در این استان نسبت به سایر استانها بالاست به طوری که گفته می شود میزان مصرف سموم در مازندران 5 برابر متوسط کشوری است.

برخی کارشناسان معتقدند وجود سموم در محصولات کشاورزی باعث بروز انواع بیماریها از جمله سرطان( که شایع ترین آن سرطان دستگاه گوارش است)، نازایی، پارکینسون،کاهش رشد و نمو جنین می شود، از این رو اندازه گیری میزان سموم در محصولات کشاورزی در دستور کار مسؤولان حوزه سلامت مازندران قرار گرفت و در گام نخست میزان سموم در محصولات توت فرنگی، خیار و کدو بررسی و آمارهای مربوطه منتشر شد.»

معاون وقت غذا و داروی دانشگاه علوم پزشکی مازندران در کارگروه سلامت وامنیت غذایی استان گفته بود:« یک هزار و 200 هکتار از اراضی استان زیر کشت توت فرنگی قرار دارد،  در 211 نمونه گرفته شده از این محصول، میزان درصد آلودگی آن به سم کاپتان 22 درصد،دیازنیون 27 درصد و لیندان 18 درصد برآورد شد.

او ادامه داد: 5/27( بیست و هفت و نیم) درصد نمونه های توت فرنگی حداقل به یک سم آلوده بودند.

وی به بررسی 4 سم دیازنیون، دورسبان،لیندان و مالاتیون در خیار اشاره و تصریح کرد: میزان این سموم در خیار به ترتیب 26- 17- 4 و 16 درصد مشاهده شده است.

معاون وقت دانشگاه علوم پزشکی مازندران آلودگی به حداقل یک سم در خیار را 49 درصد دانست و اظهار داشت: در محصول کدو نیز میزان سم لیندان 42 درصد- دیازنیون 63/2( دو و 63 صدم) درصد- دورسبان 89/7( هفت و 89 صدم) درصد بوده است.

اوخاطرنشان ساخت: بر اساس اندازه گیری های انجام شده، آلودگی به حداقل یک سم در محصول کدو 50 درصد برآورد شده است.»

تأسف بارترین قسمت این روایت دردناک آنجاست که مسئولان استان تنها به انداختن توپ در زمین یکدیگر پرداخته و هیچ کس نیست که آنها را سر یک میز نشانده و از آنان سوال کند.

آیا یکی از اصلی ترین وظایف استاندار این نیست که میان دستگاه های اجرایی و مدیران هماهنگی های لازم را ایجاد کرده و آنان را با یکدیگر هماهنگ کند؟ چرا استاندار که خود دارای مدرک دکترای کشاورزی است به طور جدی وارد این حوزه نشده و کارگروهی ویژه برای حل این مسأله تشکیل نمی دهد؟

در این راستا معاون کنونی غذا و داروی دانشگاه علوم پزشکی می گوید: «کنترل کمی در این زمینه از سوی جهاد کشاورزی صورت می‌گیرد. چون هرگاه که نمونه برداری می‌کنیم با یک مشکل در نتایج مواجه می‌شویم. کنترل عرضه سموم به عهده سازمان صنعت، معدن و تجارت است و مصرفش از سوی جهاد کشاورزی کنترل می‌شود. نمونه‌هایی در آزمایش‌ها داشتیم که اعداد آلودگی آن بالاست. چیزی هم که ما به صورت عینی و سوای آزمایش‌ها می‌بینیم شیوع فزاینده بیماری‌هاست»(همشهری مازندران، یکشنبه, 22 تیر 1393).

چرا استاندار مازندران این صحبت ها را جدی نگرفته و کارگروهی ویژه با حضور رئیس سازمان جهاد کشاورزی، رئیس سازمان صنعت و معدن، رئیس دانشگاه علوم پزشکی و مدیران دیگر نهادهای مرتبط تشکیل نمی دهد؟

 نمایندگان مردم استان در مجلس شورای اسلامی که در هرکاری از ریز تا درشت، از عزل و نصب گرفته تا اتخاذ مواضع متناقض در امور استان و کشور دخالت دارند، چرا این جا مسئولان را در جهت حل نسبی این مسأله تحت فشار قرار نمی دهند؟  

ما اگر با سرطان شوخی داریم، او با ما سر شوخی ندارد.


  • سه شنبه 28 مرداد 1393-23:49

    دغدغه عالی جنابان استان ما این موضوع نیست. آنها درد مردم را درک نمی کنند.

    • سه شنبه 28 مرداد 1393-13:33

      مازند نومه خواهشا برای درمان این نوع کودکان ازساخت بیمارستان تخصصی ماهک حمایت کنید

      • سه شنبه 28 مرداد 1393-11:24

        علاوه بر نگاه كلان به مسئله كه در مقاله بدان پرداخته شد. نگاه خرد نيز مفيد است. هر چند كه اين دو بعد رابطه متقابل با هم دارند. اما در نگاه خرد و جزيي، متاسفانه اغلب همشريان ما انگار در مقابل سم رويين تن باشند با تمسخر به هشدارها نگاه مي كنند. مثلا هنگام سم پاشي و استفاده از آن نه تنها بديهي ترين اقدامات مانند عدم تماس، عدم استنشاق را رعايت نمي كنند، بلكه اين اقدامات را كسر شان مي دانند. نكته ديگر اينكه در موارد غير ضروري از سم استفاده مي كنند. نمونه اش استفاده بي رويه از علف كش هاي قوي .اين مواردبه طور مستقيم از عدم دانش كه ضررش نه تنها براي انسان بلكه بر آب و خاك نيز معرض است. علت آن عمدتا ناشي از كم دانشي و بي دانشي از خطرات جدي اين سموم است. به نظر مي آيد مراجع ذيربط به خصوص رسانه هاي عمومي و در اين ميان راديو تلويزيون در اين مورد كم كاري مي كنند. اين مسئله يعني زيانهاي كوتاه مدت و بلند مدت استفاده از انواع سم بايد به مسئله عمومي تبديل شود، يعني در سطح وسيع مورد بحث قرار گيرد. اولين گام را قطعاً بايد مراجع علمي و كارشناسي برداراند.در مراحل بعد ورود رسانه هاي عمومي و حتي رسانه هاي سنتي داراي نفوذ كلام مانند روحانيون لازم است. بدون تعارف بگوييم سهل گيري وعدم توجه به اين موضوع مهم پيامدي چون ايدز در افريقا خواهد داشت. متاسفانه اولين و بيشترين قربانيان اين بي توجهي كارگران فقير و متوسط كشاورزي است كه به طور مستقيم در معرض اين سموم قرار دارند. به عبارت ديگر اين "بلك" نيروي كار ما را عليل مي كند.

        • رضا از جمنانپاسخ به این دیدگاه 3 0
          دوشنبه 27 مرداد 1393-23:44

          یه عده تا خودشون ومنتصب هاشون مریض نشند مردم عادی وسشون مهم نیست

          • دوشنبه 27 مرداد 1393-16:32

            احسان جان اونوقت کی دنبال پست و منصب باشه. آقای دکتر جانبابایی شما که مسئول سلامت استانی و اتفاقا متخصص سرطان هم چرا ! چرا به درد مردم نوجهی تمیکنیم .. مردم یه سری به بخش شیمی درمانی بیمارستان امام ساری بزنین ببینین اوضاع رو و مواظب خودتون باشین . سرطان بغیر درد هزینه هم داره...

            • دوشنبه 27 مرداد 1393-12:50

              واقعا انسانها ارزش ندارند اگر ارزش داشتند مسولین فکری تازه می کردند انسان برای حیوان خودش ارزش قائل می شود ولی ما انسانها برای خودمان و هم نوع خودمان ارزش قائل نیستیم

              • سه شنبه 28 مرداد 1393-16:33

                به نظر من همه ما مقصریم. درسته که مسئولان به خاطر همین مسئول بودنشون مقصرترند ولی من و توی کشاورز هم مقصریم که فقط برای سود بیشتر کشنده ترین سم ها رو توی مخصولات میریزیم. خدا رحم کنه. ایران در سرطان و طلاق رتبه اول جهان رو داره


              ©2013 APG.ir