تعداد بازدید: 4118

توصیه به دیگران 5

دوشنبه 31 شهريور 1393-10:41

زخم غزل

غزلی از "احسان مهدیان" به مناسبت آغاز هفته دفاع مقدس


 

 

 

 زندگی زخم عمیقی است که دارم بر تن

نرود از دل من داغ جدایی ........عمرا

عطرخون از جگر سنگ بلند است هنوز

هرگز از تو نرسید ست نشانی.........اصلا؟

ای که در دلبری از دلبر ما دل بردی

بعد از آن داد و هوار و هیجان و شیون

یوسفی نیست در این شهر، عزیزم باشد

اصلا از او سخنی نیست به جز پیراهن

گرچه این شهر پر از قصه ی پنهانی شد

باز هم چشم تو وُ مسئله ی کوری من

واژه ای نیست  مگر  سایه ِ تاریک قلم

برده گیسوی تو خورشید، به زیر دامن

آخر این غزل آشفتگی موی تو نیست

استخوانیست در این حنجره یا تیرآهن؟

عشق از روی صدا ی تو فقط می آید

پس بگو عشق ، همان ترکش روی گردن

 


  • سه شنبه 22 مهر 1393-9:53

    قربون شما ته دست درد نکنه!خنابادون

    • محمدعلی رضاپورپاسخ به این دیدگاه 2 0
      جمعه 4 مهر 1393-21:4

      سلام وسپاس

      • دبیر ادبیاتپاسخ به این دیدگاه 3 0
        جمعه 4 مهر 1393-14:12

        عمرا ... اصلا .... تیراهن - گردن و از این قبیل ، به نظرم آمد این غزل کلا اشکال قافیه ای دارد . و از شاعری با تجربه مانند آقای مهدیان بعید بود دیروز از استاد محمد پور پرسدم ایشان فرمودند که تغییراتی است که در چندسال اخیر انجام میدهند ایراد هم ندارد آوای آنها مثلا ایضا بعدا یا الکن .... در ادبیات معاصر هم قافیه می شوند . به غیر از آن و توضیحات دکتر محمدپور ، شعر بسیار پر معنایی بود دقت بفرمایید که هرکس بیگناهی خود را به پیراهن یوسف مثل بزند ولی مثل یوسف زندگی نکند .

        • احسان مهدیانپاسخ به این دیدگاه 4 0
          چهارشنبه 2 مهر 1393-23:25

          به یاد همه شهدا و کسانی که چنازه هایشان بر نگشت . ممنونم جناب صادقی

          • عرب خزائلیپاسخ به این دیدگاه 5 0
            سه شنبه 1 مهر 1393-22:22

            فکر میکردم احسان عزیز فقط شعر نو می نویسد ولی تاکنون چند کلاسیک خواندم فهمیدم نه بابا شاعر تمام معناست . شعر مادر معروف ترین است تا حالا چند زبان ترجمه شد به استانیولی سوئدی ووووو با تشکر از شاعر و سایت مازند نومه

            • عزیز زادهپاسخ به این دیدگاه 4 0
              سه شنبه 1 مهر 1393-14:17

              آقای عرشیا بیا دیگر حالا یک شاعر شعر گذاشت اسم شهردار نیامد حرفی نداری و؟

              • محمد حسين رستم كلاييپاسخ به این دیدگاه 5 0
                سه شنبه 1 مهر 1393-10:52

                با تقدير و تشكر چقدر ما را ياد درهايمان در اين سالهاي تنهايي انداختي
                یوسفی نیست در این شهر، عزیزم باشد
                اصلا از او سخنی نیست به جز پیراهن

                دائي جان چرا هميشه اينطور شعر نمي گويي

                • حسن نوبختپاسخ به این دیدگاه 5 0
                  سه شنبه 1 مهر 1393-9:5

                  آخر این غزل آشفتگی موی تو نیست
                  استخوانیست در این حنجره یا تیرآهن؟

                  آخ آخ آخ شهیدان ما را سراغ نمی گیرند شهیدان ما را فرامش نمودند
                  عشق یعنی یک پلاک


                  ©2013 APG.ir