تعداد بازدید: 3856

توصیه به دیگران 3

سه شنبه 6 آبان 1393-22:3

این یک طرف، آن یک طرف

نو يافته های عاشورایی فدایی مازندرانی


 مازندنومه؛ سرویس فرهنگی و هنری، دکترفریدون اکبری شِلدره، عضو هیئت علمی سازمان پژوهش و برنامه ریزی آموزشی: به دنبال چاپ کلیات مقتل، در سال 1389نسخه ی خطّی جدیدی از اشعارفدایی مازندرانی به دست آمد که بشارتی برای عاشوراپژوهان پهنه ی شعر بود.

 نسخه ی نو یافته، نیمه ی بازمانده از یک مجلد کامل بود. نیمه ی نخست آن( بخش ترکیب بندها) به کلی از بین رفته بود. آن چه از این نسخه  برجای مانده، کشکول مانند است و پس از پایان اشعار مقتل فدایی، اشعار و نوحه های عاشورایی دیگران همچون یغما، نوری ، جودی را در خود دارد و از شیوه ی نوشتن خط نستعلیق چنین دریافت می شود که دست کم به خط سه نفر کتابت یافته است. اما بخش اعظم آن که خط خوش نستعلیق پخته و پرورده دارد؛ به قلم شخصی به نام « رمضان بنافتی» است.

 در صفحات میانی این نسخه،  در حاشیه ی صفحه پس از کتابت شعر یغما، نوشته شده:« تمام شد به جهت جناب آخوند ملا محمد واعظ، التماس دعا دارم ، سنه 1279، کاتب الحقیر الفقیر سرپا تقصیر، رمضان بنافتی». نسخه ی بنافتی(ب).

پس از مقابله ی این نسخه با کلیات مقتل چاپی، به دو سروده ی جدید برخوردم که پیش از این در دست نوشت های شناسایی شده، ندیده بودم و به همین روی، در چاپ کلیات مقتل که در سال 1388 منتشر شده بود؛ نیز نیامده است:

1- سروده ی نخست در قالب قصیده است و 49 بیت دارد، آغازینه ی آن چنین است:
چو شاه تشنه لب، یاران ،قتیل از تیغ کین آمد
                                              همی از دیده خون باران ، فلک تا اربعین آمد...

2- شعر دوم، نوحه ای است در قالب قصیده و 32 بیت دارد. اکنون بیت هایی از این سروده را در پی، به شما مشتاقان سوگ سرودهای عاشورایی فدایی، پیشکش می کنم. ان شاء الله، نمونه ی کامل این دو سروده را در ویراست جدید کلیات مقتل که در حال نهایی شدن است، بی کم و کاست، خواهم آورد .

این یک طرف، آن یک طرف


شمر و سنان، خنجر به کف، این یک طرف، آن یک طرف
                                                در نوحه نی ،در ناله دف، این یک طرف، آن یک طرف
یک سو رها تیر از کمان، یک سو زنندش از سنان
                                                                یک سو ز تیغ جان ستان، این یک طرف، آن یک طرف
صف بهر جنگش می زنند، یک سو خدنگش می زنند
                        یک جا ز سنگش می زنند، این یک طرف، آن یک طرف...
آن از سرش افسر کشد، وین رختش از پیکر کشد
                     آن جوشنش از بر کشد، این یک طرف، آن یک طرف...
بر دورآن شه کشتگان، تن بر زمین، سر بر سنان
                    این غرقه خون، آن خون چکان، این یک طرف، آن یک طرف...
کلثوم و زینب، رو به رو، آشفته و ژولیده مو
                    این سینه زن، آن نوحه گو، این یک طرف، آن یک طرف
یک سو سکینه نوحه گر، یک سو رقیه خون جگر
                    این خشک لب، آن دیده تر، این یک طرف، آن یک طرف
این را دریده گوش بین، آن رفته دل از هوش بین
                    از ناله آن در جوش بین، این یک طرف، آن یک طرف
یک سو یتیمان در به در، یک سو غریبان خون جگر
                    این بی پدر، آن بی پسر، این یک طرف، آن یک طرف...
این در فغان، آن در خروش، آن همچو بلبل در سروش
                    این در غش و آن رفته هوش، این یک طرف، آن یک طرف
زنجیر و غُلّ آهنین، بر پای زین العابدین
                    در شیون آن، در ناله این، این یک طرف، آن یک طرف
قدّی نگون گشته ز زین، نخلی تپان اندر زمین
                    این ارغوان، آن یاسمین، این یک طرف، آن یک طرف
خونی روان گشته چو جو، سروی نگون گشته براو
                    غلتان سری مانند گو، این یک طرف، آن یک طرف...
عباس را بازو ز کین، افتاده بر روی زمین
                    این از یسار آن از یمین، این یک طرف، آن یک طرف...
ماهی تپان بر روی خاک، مهری به نیزه تابناک
                    این خون چکان،آن چاک‌چاک، این یک طرف آن یک طرف
اکبر سرش از تن جدا، قاسم ز خون بسته حنا
                    این هر دو تن، گلگون قبا، این یک طرف، آن یک طرف
این هر دو گل با رنگ و بو، والشّمس رو، واللیل مو
                    ابرو به ابرو، رو به رو، این یک طرف، آن یک طرف...
نظم« فدایی» با قلم، این لعل و آن شاخ بَقَم
                    این در نوا، آن در رقم، این یک طرف، آن یک طرف


  • محمدتقی زلیکانیپاسخ به این دیدگاه 3 0
    چهارشنبه 7 آبان 1393-20:14

    جناب آقای دکتر اکبری ، همت و جدیت جنابعالی در فدایی شناسی بسیار قابل تحسین است
    یقینا هر چه در بازشناسی فدایی بکوشی در اجر شعر عاشورایی فدایی نیز سهیم خواهی بود

    • چهارشنبه 7 آبان 1393-19:7

      با سلام و سپاس
      بسیار عالی بود استاد.
      فدایی یکی از مفاخر ادب عاشورایی ماست که متاسفانه کمتر مورد توجه قرار گرفته.
      دکتر اکبری شلدره سپاس از شما که ما را با سروده های ایشان بیشتر آشنا نمودید.

      • دكتر قنبريپاسخ به این دیدگاه 10 0
        چهارشنبه 7 آبان 1393-16:31

        با سلام . از توجه شما به ميرزا محمود فدايي و تلاش جناب استاد دكتر اكبري شلدره، قدرداني مي كنيم.ميرزا محود فدايي در ادبيات عاشورايي چهر هي بي نظيري است كه قدرت كلامي خيره كننده اي دارد و متاسفانه مسولين فرهنگي مازندران به اين موضوع اشنايي ندارند به همين دليل هيچ قدمي هم برنداشتند. جا دارد رسانه هاي فرهنگي بيشتر به بزرگان ما توجه نشان دهند . اين قدر گرفتار جو سياسي شدن براي فرهنگ كشور مناسب نيست. عاشورا خود فرهنگ انساني است.

        • علی ذبیحیپاسخ به این دیدگاه 12 1
          چهارشنبه 7 آبان 1393-9:37

          سلام جناب دکتر اکبری
          دست مریزاد بر این کار.
          قصیده ای غرا و زیباست، تصویرهایی عالی که هرچه به پایان نزدیک می شود عالی تر می گردد تا جایی که صورت به خورشید و مو به سیاهی شب تشبیه می گردد.
          آرزومند پیروزی و بهروزی برایتان هستم.


          ©2013 APG.ir