کتابی که 10 سال دیر متولد شد
نگاهی به کتاب ساری کهن شهر مازندران، تالیف گروه نویسندگان/همسایه شرقی ساری شهرستان نکا نیست، بلکه میاندورود است/ شیوه ارجاعات کتاب نو نیست و ماخذنویسی اشکال دارد/ آمارهای کتاب قدیمی است/ بعضی بخش های کتاب ژورنالیستی است و جنبه خبری دارد.
.مازندنومه؛ سرویس فرهنگی و هنری، سردبیر: «ساری، کهن شهر مازندران»؛ این نام کتابی ست که به همت تعدادی از نویسندگان و پژوهشگران مازندرانی و نه لزوما" ساروی منتشر شده است. ناشر «چشمه» است، سال انتشار 1393 و تعداد صفحات کتاب 800 صفحه. قیمت هم 50 هزار تومان.
پیش تر ما کتاب های دیگری را نیز درباره تاریخ، جغرافیا، باستان شناسی، مشاهیر، هنر و ادبیات ساری از نویسندگانی چون اسلامی، عظیمی، ماهفروزی، شکری و... خوانده بودیم. این جا شیوه و اسلوب کار دقیقا" مشابه و کپی کتاب «بابل شهر بهارنارنج» است که سال 1379 انتشار یافته بود؛ با حدود 50 صفحه افزون تر و البته به نظر کمی شتاب زده تر و تاخیری 10-15 ساله. قرار است شبیه همین مجموعه برای برخی شهرستان های دیگر مازندران نیز تولید شود.
چهارشنبه گذشته جلسه رونمایی این کتاب در ساری برگزار شد.( لینک گزارش) همان شب کتاب به دستم رسید و خواندم. پس از مرور «ساری کهن شهر مازندران» نکاتی به ذهن رسید که البته نمی توان نقد کتاب نام نهاد و بیشتر اشکال هایی است که می توانست وجود نداشته باشد.
کتابی که سال ها برای چاپ آن تلاش شد و روی جلد آن اسم تعدادی از نام آوران عرصه فرهنگ و هنر استان ما هم چون عمادی، اعتمادزاده، محسن پور،سیار،ماهفروزی، یوسفی و...می درخشد باید با کم ترین ایراد و اشکال انتشار یابد که چنین نشد.
1- نام کتاب «ساری کهن شهر مازندران» است ولی طرح ساده روی جلد کتاب که میدان ساعت است، به خواننده حس و حال کهن بودن ساری را یادآور نمی شود. عمر میدان ساعت ساری به 40 سال هم نمی رسد.
2- همان طور که گفته شد روش مندی کار، درست مانند کتابی است که 15 سال پیش درباره بابل انتشار یافت. در مقدمه کتاب توضیح داده نشد که آیا در این بازه زمانی، به بازنگری در روش و اسلوب و به روز شدن پروژه احتیاج نبود و چرا عینا" همان روش کار در بابل مبنا قرار گرفت؟
3-کتاب در سال 1393 منتشر شد، درست 4 سال بعد از انتزاع میاندورود از ساری، ولی در این کتاب میاندورود یکی از بخش های شهرستان ساری در نظر گرفته شده است.
مولفان اثر هیچ کجا توضیح ندادند که چرا این انتزاع دیده نشد؟ اگر منظورشان ساری فرهنگی بود و نه سیاسی ، اگر دیدگاه شان مخالف این جدایی و اقدام سیاسیون است، اگر تالیف اثر قبل از سال 1389 و زمان انتزاع میاندورود از ساری بود و کتاب تازه چاپ شده است و هر دلیل دیگر، باید به خواننده توضیح ارایه می شد.
اکنون همسایه شرقی ساری، طبق آن چه در کتاب آمده، شهرستان نکا نیست، بلکه شهرستان میاندورود است. بسیاری از کوه ها، قله ها، رودها و... که در کتاب نام برده شده، هم اکنون از تصرف ساری خارج شده و به میاندورود اتصال یافته است.
4- شیوه ارجاعات کتاب نو نیست. این سال ها بیشتر از روش درون متنی به جای پانوشت برای ارجاعات بهره می گیرند. هم چنین ماخذ نویسی و رفرنس دادن در پایان مقاله ها نیز اشکال دارد. برخی منابع با نام نویسنده و سپس کتاب معرفی شده اند، بعضی دیگر برعکس، ابتدا نام کتاب آمده و آن گاه نویسنده؛ یعنی شیوه و اسلوب ثابتی ندارد نوشتن منابع و ماخذ. حتی در بعضی از بخش ها از عنوان دکتر برای صاحب منبع استفاده شده و نوشته اند: «دکتر شکوهی، حسین، اندیشه های نو در....» یا «دکتر فشارکی، پریدخت، فرهنگ جغرافیا،....»! آوردن عنوان دکترا برای صاحب منبع هم از آن کارهای شاذ در این کتاب است! در جاهایی هم نام و شهرت نویسنده منبع جابه جا شده، مثلا" به جای حسین صمدی نوشته اند: صمد حسینی!(ص117)
5- آمارها و استنتاجات پس از آن قدیمی است. در بخش نخست کتاب یعنی جغرافیا، منبع آمار سرشماری نفوس و مسکن سال 1375 است که جوابگوی نیازهای دهه 90 نیست. بسیاری از تقسیمات جغرافیایی و آمارهای موجود نیز در این سال ها دستخوش تغییر شده اند، مثلا" آمار اشتغال که به سال 1382 مربوط است، بیشتر از ده سال قبل از چاپ کتاب! نیز برخی منابع آماری مثل «اداره کل راه و ترابری مازندران» که چند سالیست به «اداره کل راه و شهرسازی» تبدیل شده است.
6-نویسنده ها در پاره ای از موارد نظر شخصی خود را لابه لای مطالب اعلام کرده اند که زائد، غیر علمی و مردود است و در تالیف کتابی به این شکل، محلی از اعراب ندارد. برای مثال در بخش نخست کتاب در توضیح زبان مردم ساری چنین نوشته شده: «زبان: لهجه مازندرانی»، یا در صفحه 85، نویسنده در قالب جامعه شناس ظاهر شده و زیر جدول هرم سنی جمعیت نظر داده که کاهش موالید در ساری به علت نقص جسمی نیست و بیشتر به دلیل عقب افتادن سن است و....
استنتاجات شخصی و ژورنالیستی به علمی بودن کتاب صدمه می رساند. در صفحه 95 کتاب نویسنده در هیات خبرنگار ظاهر شده و خبر داده است که شهرداری ساری در حال آماده سازی مکانی برای انتقال ترکمن ها و سایر کسبه است! یا گزارش داده در بازار ترکمن قبلا" قیمت مقطوع بود والان چانه می زنند، و یا راسته بازار ترکمن ها به حدی شلوغ است که نمی شود طول 50 متر را در کمتر از نیم ساعت طی کرد و... که وجود این گونه مطالب سطحی و خبری که تاریخ مصرف دارد، به کیفیت و کارشناسی بودن کتاب آسیب رسانده است.
7- در بخش سوم کتاب، معرفی شاعران و نویسندگان ساری قاعده مند نیست و مشخص نیست نام افراد بر چه اساسی قید شده است. برخی نویسندگان این کتاب نام خود را نیز در کنار نام بزرگان ادب و هنر ساری آورده اند ولی بسیاری از نام ها را یا ذکر نکرده اند و یا بدون هیچ توضیحی درباره آن ها تنها به گفتن اسامی شان بسنده کرده و با نوشتن یک جمله در پانوشت خیال خود را راحت کرده اند که« به دلیل ناآگاهی نام بسیاری از شاعران از قلم افتاده است!» باید گفت در یک مجموعه 800 صفحه ای که چندین سال روی آن زحمت کشیده شده و مخاطب باید 50 هزارتومان برای خرید آن بپردازد، نمی شود به آسانی ضعف و سستی پژوهش را با نوشتن چنین جمله ای جبران کرد.
در قسمت هنر نمایش و سینما هم نام جوانی به عنوان چهره در کنار نام استاد سینما خسرو سینایی آمده که هم تراز و هم شان او و حتی بالاتر، کسان دیگری نیز در ساری فعالیت تئاتری و سینمایی دارند و نویسندگان کتاب به خود زحمت نداده اند کمی بیشتر کنکاش و تلاش کنند.
هم چنین در این بخش هرچه دم دست نویسندگان بوده قید و از هرچه نیاز به تحقیق داشته چشم پوشی شده است. مثلا" اشاره ای به نام پزشکان، خیران، روزنامه نگاران، صنعت کاران روستایی، مخترعان، ورزشکاران، شهیدان مشهور و..ساروی نشده است.
در قسمت نشریات نیز به رسانه های مجازی ساری که چند سالیست بازار خبر و تحلیل مرکز استان مازندران را به دست گرفته اند، اشاره نشده است، در حالی که مثلا" گاهنامه فروردین را که تولید کاربه دستان همین مجموعه است به طور مفصل معرفی کرده اند!
در همین بخش یعنی بخش سوم، زیر عنوان بازی فقط به یک بازی این منطقه اشاره شده که نارسا و ناقص می نمایاند. نویسنده ها هرجا منبع در دست شان بود مفصل توضیح داده اند(مثل گاه شماری) و هر جا چیزی در چنته نداشتند، به چند سطر توضیح ساده بسنده کرده اند.(مثل بازی و یا قربانی)
قسمت موسیقی کتاب هم سطحی و گذرا به ذکر نام تعدادی از هنرمندان ساروی اکتفا شده و به گزارشی روزنامه ای مانند شده است. البته در نوشتن نام هنرمندان نیز گاهی فقط نام کوچک و گاهی نام ونام خانوادگی هنرمند قید شده است و روند ثابتی ندارد.
مقاله موسیقی بر خلاف سایر مطالب کتاب که تاریخ نگارش ندارند، تاریخ دارد: بهار 1384. بسیاری از تولیدات و رویدادهای موسیقی 10 سال گذشته ساری از چشم این مقاله پنهان مانده است.
بخش چهارم کتاب -تاریخچه آموزشی ساری- هر چند آمارهای تاریخ مصرف گذشته زیاد دارد، به نظر می رسد استخوان بندی محکم تری از سایر بخش ها به خصوص بخش های ضعیف اول، سوم و ششم داشته باشد. بخش ششم که مربوط به صنعت در ساری است، اندکی توضیح دارد و بقیه کپی جداولی است که نویسنده از اداره مربوطه تهیه کرده است. البته این آمار نیز هر آن تغییر می کند و سالانه واحدهای صنعتی و تولیدی جدیدی در ساری تاسیس یا برعکس ورشکسته و تعطیل می شوند. بخش ششم کتاب اگر حذف هم می شد اتفاقی نمی افتاد.
آن چه آمد تنها در یک تورق و مرور نه خیلی عمیق کتاب به ذهن رسید. راستی آزمایی محتوا و نقد علمی تر کتاب به زمان و تخصص بیشتری نیاز دارد. اگر این کتاب 10 سال پیش انتشار می یافت برخی از بندهای بالا نوشته نمی شد. محتوا قدری برای امروز بیات شده است.
- سه شنبه 27 مرداد 1394-22:10
با سلام و احترام
ابتدا از نویسندگان مجموعه ساری کهن شهر مازندران به پاس سالها تلاش علمی و فرهنگی شان ، سپاس فراوان دارم .
در علم تاریخ از اساتیدم آموختم به مورخان پیش از خود احترام بگذارم و این به معنای نقد آثارشان نیست . هر اثری قابل نقد و بررسی است و باید توسط منتقدان متخصص نقد شود . ضمن احترام به نویسندگان اثر باید بگویم برخی انتقادات سردبیر محترم بر این اثر وارد است . گویا نویسندگان محترم که خدمت بعضی از آنان سالهاست ارادت دارم کمی شتاب در چاپ کتاب داشتند و آنرا مورد بازنگری و ویرایش علمی دوباره ای قرار ندادند تا اطلاعات و آمار و مطالب آن به روز گردد . اما این مسئله نباید باعث حمله به اثر و نویسندگان آن و همینطور موجب جدل و درگیری لفظی میان اهل فرهنگ شود . به قول مرحوم استاد زرین کوب بیان اینکه قوم ما و یا شهر مان چه برتری نسبت به دیگر اقوام و شهرها دارد رفتاری مدنی نیست و از اقوام بدوی سرمی زند . مخالفان و موافقان گرامی اصل مطلب و نقد کتاب را رها نموده و به جنگ بی حاصل و دیرینه ساری و بابل پرداخته اند . دوستان عزیز بیایید با احترام متقابل و تحمل نظرات مخالف و نقد دیگران ، به نقد صحیح ، علمی ، منصفانه و محترمانه هر اثری که چاپ می شود بپردازیم تا موجب اعتلای فرهنگی و پیشرفت علمی جامعه مان را فراهم کنیم . سرافراز باشید- چهارشنبه 28 مرداد 1394-20:30
دوصد گفته چون نیم کردار نیست !!
- سه شنبه 27 مرداد 1394-10:57
با سلام :
دوست عزیز من چشم و گوش بسته در مقابل دوست سر تعظیم فرود می آورم . اما در دنیای دوستی به چند مورد اشاره می کنم .
1- مجادله فرهنگی در یک فضای آرام و دور از حب و بغض نه تنها اشکال ندارد بلکه عین ثواب است . چه کسی می تواند بگوید که شما نقد نکن اما می تواند بگوید که چه می گویی و چگونه می گویی .
2- شما خود بر عجولانه بودن این نوشتار صحه گذاشتید چرا که معتقدید نقد علمی تر و راستی آزمایی محتوا به زمان و تخصص بیشتر نیاز دارد . از عکس روی جلد ایراد گرفتن و یا حسین صمدی را صمد حسینی نوشتن که می تواند سهو چاپ باشد ، این ها نقد های خیلی دم دستی است که البته باید نکته سنجی شما را ستود .
3- بنده با بیات شدن اطلاعات با شما هم سو هستم اما چند اصل کلی را متذکر شده ام . خواه پذیرفته شود و خواه پذیرفته نشود اصلا به مجادله با نقد نوشته شده نپرداخته ام . که آن طبق نظر شما وقت بیشتر و افراد متخصص تر طلب می کند و من چون در این نوع کار چشم بسته هستم در این حیطه وارد نمی شوم .
4- من به یکی از اصلی ترین بدبختی های جامعه فرهنگی خودمان اشاره کردم یعنی توجه کردن به یقه ها . یعنی سوا کردن طبق تفکر ایدئو لوژیکی . فکر نمی کنید جامعه فرهنگی از این نگاه ضرر دو چندان می بیند . ؟ جامعه فرهنگی ما در دو خط جدا از هم پیش می رود . لج بازی و خود نگری دو سو فلاکت بار است .
5- خدا کند چشم همه باز باشد اول خودم .- چهارشنبه 28 مرداد 1394-6:58
آقا بی خیال. چرا زور میگی و بر طبل چکنم چکنم می کوبی؟ مطلب بالا مشخص است چی میگه، شما تعصب داری رو دوستانت و کارشون، این جور نیست. مجدله شما جدال مدعی با سعدیه، سعدی کجا و مدعی کجا، ظرفیت تان را بالا ببرید و به نویسنده بیچاره نقد خرده نگیرید. گیرتان همین است. کم ظرفیتی و کم تحملی و فقط خود را دیدن
- دوشنبه 26 مرداد 1394-23:6
با سلام :
چند مورد :
1- هیچ نباید نگران بود که نقدی انجام گرفته است که واجب ترین راه رشد فرهنگی در همین نکته نهفته است . صحبت های البته عجولانه سردبیر محترم سبب خیر شده است که این اثر بیشتر مد نظر علاقه مندان قرار بگیرد .
2- مقایسه این کتاب با کتاب بابل بهار نارنج غیر از این که تب اختلاف را بالا ببرد ، به کار نقد نیامده است . اشاره به هم گونگی دو اثر بیهوده است چرا که قالب این نوع کتاب ها این گونه است و قرار نیست که قالب شکنی بیهوده کرد .
3- چرا سئوال نمی شود که چرا چاپ این اثر تحقیقی این مدت طول کشیده است که بعضی از اطلاعات از منظر منتقد محترم که البته به جا هم هست ، قدیمی ، بی فایده و ناقص به نظر آید ؟ آیا سئوال شده است که درد ناشر و گروه مولفان چه بوده است ؟
کدام متولی حمایت کرده است که این اثر با تحقیقات گسترده اما قابل بحث ، سال ها روی دستشان بماند و این گونه بیا ت شود ؟
4- ای مردم ، ای اندیشمندان ، ای متفکران شهر و استان چقدر ضرر کرده ایم از این که فرهنگ و ادبیات و اثر هنری شهر و دیار را با عینک اندیشه خود دیده ایم .بر گروهی که هم فکر ما نبوده اند این گونه عجولانه تاخته ایم و دورش کرده ایم .
5- اگر کتاب خاص ، منتقدین هم فکر و هم سو و هم اندیشه انتخاب شود ، جز ضرر عایدمان نخواهد شد . اثری صیقل می خورد که نقد های چند گانه ، با نگاه های متفاوت بشود . فرهنگ این دیار فقط مال من نیست . هم گرایی بدون تعصب گروهی و فکری راه رشد فرهنگ ماست .
ابر تنگ نظر
از دور های بی کرانه
می گشاید دست یغما
بر دیرینگی دریا- دوشنبه 26 مرداد 1394-23:37
آقای عرب دوست نویسندگان کتاب است که امکانات خود را در اختیار آن ها قرار می دهد و این گونه چشم بسته از آنها دفاع میکند. برادر عرب، بجای حمله به نویسنده مطلب جواب نقد بالا رو بده. کسی از شماها تا حالا یک خط در نقد مطلب بالا ننوشته. یکی اون پایین نوشته چه جوری کتاب 800 صفحه ای رو یک شبه سردبیر عالم سایت خونده و نقد نوشته. خب مگه جلسه رونمایی کتاب چهارشنبه نبود؟ این نقد که شنبه منتشر شد؟ کجاش یک شب هست؟ دوم اینکه چکار دارید منتقد محترم چه جوری کتاب رو خونده، رفته تندخوانی حلت!! شما جوابش رو بدهید. یک خط جواب بدهید تا ما قانع شویم. نقد بالا کجاش بابلی ساروی کرده؟ اینها در کامنت اومده نه در مطلب. فقط گفته چرا از یک شیوه استفاده شده دو کتاب، باید در کتاب توضیح داده می شد. شما که خود را منتقد ادبی و داستان می دانید بیایید توضیح بنویسید نه این که جو کامنت نویسهای بابلی شما را بگیرد. 7 بند اشکال بالا نوشته شد. شما یک بند را پاسخ بدهید. به نویسنده نقد و سردبیر چه ربطی دارد که شما مشکل مالی یا..داشتید و اثر دیر چاپ شده! ؟مگر در نقدنویسی این چیزها را می نویسند؟ منتقد، اثر را می بیند و نقد می کند نه این که برود دنبال این که چرا دیر چاپ شد و مشکلات نویسندگان چی بود و پول نبود و ...؟پول ندارید کتاب چاپ نکنید. منتی نیست. اما اگر چاپ کردید باید درست وعلمی باشد. بهانه نتراشید. تازه بسیاری از مطالب بالا ربطی به دیر چاپ شدن و بی پولی و مشکلات و اینها ندارد. وقتی شما حسین صمدی را می نویسید صمد حسینی، وقتی در منبع نویسی و ارجاعات اشکال دارید، وقتی آمارهای بیات می دهید ، وقتی اسم یک جوان را کنار استاد سینایی به عنوان مفاخر هنری می گذارید و نامهای دیگر را نمی آورید...خب اینها چه ربطی به مشکلات نشر و گروه مولفان دارد؟ کمی منصف باشید و از نقد نهراسید. اتفاقا نقد بالا منصفانه بوده و عجولانه نبوده. شما عجولانه به دفاع از دوستان تان برخاسته اید هیچ عجله ای در نوشته بالا من ندیدم و علمی و واقعی بوده. کارتان را درست عرضه کنید و از غرورتان کم کنید
- سه شنبه 27 مرداد 1394-9:22
سلام دوست آقای عرب ؟! استادعرب ازمفاخراین دیارهستند و در کنارتلاش برای معاش حداقل هفته ای یک بار جلسه ادبی دارند.اومرغ نیست که برای یک تخم مرغ عالمی را خبردارکند.اوصدف است که دراعماق اقیانوس بی سروصدا مرواریدتولید میکند.مضاف براین :( نبین که میگوید-ببین چه میگوید). با احترام
- دوشنبه 26 مرداد 1394-14:1
من فقط یک سوال از آقای سردبیر دارم. اینکه شما چطور کتابی 800 صفحه ای را یک شبه خواندید!!؟ روشی هست یاد بدهید ما هم به سرعت شما برسیم دوست عزیز
- دوشنبه 26 مرداد 1394-23:39
حالا دیدی که خونده و پنبه شما رو هم زده! دمش گرم! شما برو تند خوانی شاید تونستی یه شبه 8 صفحه رو بخونی! کتاب خون نیستی!
- چهارشنبه 28 مرداد 1394-0:34
جناب ابوالکتابخوان، منظور چیز دیگه ای بود که از کامنتهای شما مشخص شد. من سوالم واضح بود و منتظر جواب جناب سردبیر هستم. چون توانمندی ایشون در خواندن کتاب 800 صفحه ای در یک شب (متن خودشون) بی نظیره. گفتیم شاید از ایشون یاد بگیریم و شاهنامه رو 3روزه تمام کنیم ایشالله!
ضمنا از ادبیات شما و دوستانتون مشخص شد داستان چیه! پنبه زدن و اینها!!! بزرگوار من مولفان کتاب رو حتی نمیشناسم. دوست بنده لینکی برام فرستاد و با خواندنش متوجه غرض ورزی جناب سردبیر و عده ای ناسیونالیست بی سواد شدم. حرف من هم همان یک سوال هستم. مناظره کتابهای خوانده شده از طرف من (که افتخاری نیست) با کتابهای نخوانده شما بماند!!- چهارشنبه 28 مرداد 1394-6:53
مازنی کتاب خوان! جوش نزن شیرت خشک میشه! ادب نداری کسی بهت پاسخ نمیده غیر از من که مثل خودتم! من سوال کردم آقای سردبیر بهم گفت این جوری کتاب راخواندم: "اول صفحه 1 را خواندم، بعد صفحه 800 را خواندم، بعد صفحه 400 را خواندم، بعد بقیه را ورق زدم! شب که خوابیدم خوابنما شدم که همه کتاب را خواندم! بعد یهو تو خواب خودکار گرفتم 7 بند ایراد تابلو به ذهنم رسید که نوشتم! " خب به سوالت پاسخ داده شد! در ضمن اون شاهنامه رو بیار ایشان سه سوت می خونند! فقط از چهارشنبه که رونمایی بود تا شنبه که این مطلب بالانوشته شد 3 روز میشه نه یک شبه! این رو هم من از کامنت بالایی که جواب دوستت آقای عرب بود درآوردم. سواد خوب چیزیه که ملت ندارند! در آخر اینکه برار جواب نقد رو بده کاری نداشته باش چه جوری خوانده شده! کتاب رو باز کرد، رفت تو قطار سریع السیر نشست خودش خونده شد!
- دوشنبه 26 مرداد 1394-8:22
بادله عزیز.مصاحبه های خیالی بعضی کوتوله های بادله و سورک جوگیرت نکنه.من خودم بچه اون منطقه هستم که ساکن ساری هستم.خیانت دو نماینده ای که این کار رو انجام دادن رو فراموش نمیکنیم.در انتخابات جواب نه به این دو نفر خواهیم داد...در ضمن فقط ساکنین محترم روستای سورک از این جدایی راضی هستند.همه منطقه نام ساری و ساروی بودن رو افتخار خود میدانند
- يکشنبه 25 مرداد 1394-19:15
مقایسه ساری با بابل کار اشتباه و قیاس مع الفارق است. چرا که ساری شهری بسیار کهن و جزو ده شهر قدیمی ایران و بابل شهری جدید است که در دوره رضا شاه رونق گرفت و به مدد او بود که مطرح و امکاناتی در ان مستقر شد. حتی نام بابل هم برگرفته از باول رود که از سوادکوه سرچشمه میگر. گرفته شده. اسناد خود گواهی خواهند داد که بارفروش ده عمری کوتااه دارد. .. اینکه عده ای از هم استانی های بارفروشی چیز هایی مانند ماه میترا و شبیه ان را مطرح میکنند چیزی جز تخیل ل و ارزو نیست که هیچ سند و مدرک و پایه علمی و تاریخی ندارد.در شمال ایران از استارا ت. مرز خراسان تنها ساری و امل و گرگان مطرح بودند که گرگان قدیم. از بین رفته و شهر جدید گرگان در واقع استراباد است و تنها ساری و امل هستند مه در درازای زمان همچنان زنده باقی ماندند. این به معنای نفی بالل نیست خواستم از نظر تاریخی و علم تاریخ مطلبی به عرض رسانده باشم.
- چهارشنبه 28 مرداد 1394-7:59
رضا شاه؟؟؟ شوخی جالبی بود
ماجرای مامیترا هیچ حداقل تاریخ را از انتهای افشاریه مرور کنید. جنگهای کریم خان زند و محمدحسن خان قاجار که مستقر در بارفروش بود و تعصب چیز جالبی نیست
راستی قدمت آثار کشف شده از کاوش سطحی شهر ترنجه در ابوالحسن کلای بابل به بیش از 5 هزار سال برمیگرده. اگه دوستان میراث فرهنگی در ساری امکانات رو دریغ نمی کردند و میذاشتند کاوش در عمق انجام بشه به چه آثاری می رسیدند؟؟ دوران رضا شاه!!!!! ؟؟؟؟ - دوشنبه 26 مرداد 1394-22:27
کاملا موافقم. هر گل یه بویی داره. ساری و بابل رو نباید از نظر تاریخی با هم مقایسه کرد چون اصلا همتراز نیستند. هر چند الان بابل جزو شهر های مهم مازندران هست و باید روی داشته های خود تمرکز کند.. عالی گفتیید...
- دوشنبه 26 مرداد 1394-9:26
بنده هم گمان میکنم که نامهایی مانند «مهمیترا» که استاد اردشیر برزگر مطرح کردند، پایه و اساس تاریخی نداره. چون استاد هیچگاه ذکر نکرده که منابعشون چی بوده. ولی نام «مامطیر» کاملا موثق هست و از سال ۲۹۰ قمری، ابن رسته و ابن فقیه نامش را آوردند. گرچه مامطیر و بارفروشده هیچگاه مهمترین شهر مازندران نشدند و اهمیت بابل از زمان بارفروش آغاز شد که روسها در آن کنسولگری بازگشایی کردند و بازرگانی رونق گرفت.
این رونق با انتقام آقامحمدخان از بین رفت و او مرکزیت مازندران رو به ساری منتقل کرد. بعدا از دورهی ناصری بابل شهر پررونقی شد.
گرچه این سخنان به متن این خبر مرتبط نبود.
- يکشنبه 25 مرداد 1394-9:6
جالب است دعوای بین یور محله و یر محله، سفلا و علیا موجب می شود که نه خود کتاب بلکه حاشیه آن مورد توجه قرار گیرد.
گذشته از نقاط قوت و ضعف این نوع کتابها، نفس نگارش و انتشار آثاری در شناخت مازندران که به رغم کهن بودنش کمتر شناخته شده است، مهم است.
بنابراین این دعواهای پایین محله و بالا محله را کنار بگذاریم و در پربارشدن فرهنگ و دانش خود بکوشیم. - يکشنبه 25 مرداد 1394-8:6
میاندرود متعلق به ساری هستش...اقای صادقی شما قایمشهری هستی به این موضوعات دامن نزن...
- يکشنبه 25 مرداد 1394-11:34
میاندورود 4 ساله فرمانداری داره. ادارات مختلف داره. سیستم داره. شما بپا که کیاسر رو ازتون نگیرند. صحت خواب برادر. ساری یه شهرستانه، میاندورود یه شهرستان دیگه. مال ساری بود یه زمانی. 4 سال پیش به قبل تر. الان نه. جوش بی مورد نزن
- شنبه 24 مرداد 1394-22:52
اولا اگر سایت مازندنومه، نامی از کتاب "بابل شهر بهار نارنج" را نمی آورد میشد تصور کرد که در نقد سایت مازندنومه غرض ورزی در کار نبوده. اما زمانی که صحبت از بابل به میان می آید خواه ناخواه هر خواننده تیزبین وآگاه متوجه می شود که نقدکننده برای مخالفت از بابل، مجبور است ایرادهای بنی اسراییلی را پیشه خود کند.
ثانیا نگارنده محترم در متن بالا اعلام کرده که در روز رونمایی حاضر بوده و کتاب را در همانجا تهیه و خوانده است. اگر ایشان تشریف داشتند اتفاقا در همان روز ناشر محترم "نشر چشمه" ابراز کردند که این کتاب مصداق "بـِیس جاده" است و همین ویژگی سبب می شود که بتوان از هر بخش آن کتاب و مقاله ای به رشته تحریر درآورد. پس عوامل کتاب خود به این مهم واقف بوده اند که اثر پیشه رو قادر است حس برخی را برانگیخته تا زمینه ساز کتب دیگری شود.
ثالثا امیدوارم سایت مازندنومه برای همه کتابهایی که در مورد ساری نگاشته شده و اتفاقا مقولاتی چون بیکاری، اعتیاد و ... که در ساری موج می زند چنین نگاه انتقادی تندی اِعمال نموده و تمامی مشکلات شهر را بسان همین کتاب چنین نکته سنجانه و تیزبینانه بررسی نماید.- يکشنبه 25 مرداد 1394-8:23
ای ول! از کجا به کجا رسیدی ولیکچالی!! کنار هم قرار دادن کتاب بابل بهارنارنج و ساری چه ربطی به نتیجه گیری شما دارد؟ چون نویسنده از اون کتاب مثال زد پس حب و بغض دارد؟ احتمالا خودت از نویسندگان کتابی که فکر میکنی شاهکار خلق کردی! من نخوندم کتاب رو اما از نقدش می توانم بفهمم اون تو چه خبره؟ بااب نقد کتاب صورت گرفته، نه زمین خواری و اختلاس و قتل! کمی
ارام باشید دوست من. اینجا هم تنگ نظری؟! بده والله. بده آقای ولیکچال. از خودت توهم نباف عزیزم. بزار 4 تا کتاب نقد بشه. ضعف ها رو با اتهام بابلی و ساروی جواب نده . کتاب ساری از روی دست کتاب بابل نوشته شده. توضیح هم ندادید چرا اینکار رو کردید. همین. این نقده. جواب بدید چرا اینکار رو بعد از 15 سال کردید. من کتاب بهارنارنج رو خوندم. اون موقع که چاپ شد خیلی خوب بود. الان بعد از 15 سال تقلید از اون شیوه درست است یا نه؟ یکی بیاید جواب بدهد. نه اینکه نویسنده را متهم کنید .
- شنبه 24 مرداد 1394-18:1
با سلام . تعجب می کنم که نویسنده یا خبرنگار محترم چرا نام خودش را ننوشته. این همه ایراد می گیرد که اسامی درست منتقل نشده چرا واهمه دارید از معرفی خود. دیگر اینکه فقط دیکته نانوشته غلط ندارد. چقدر جالب که در یک تورق ساده به اینهمه اشکال در متن رسیدید. کاش در کتاب بعدی شما هم با این گروه همکاری کنید. من امیدوارم یک روز تنگ نظری از جامعه هنری ما دست بکشد. قبول دارم که کار بی نقص نیست. اما صرف این که شبیه کتاب بابل است پس خیلی اشکال دارد؟ اگر در فضای دوراز غرض نقد بشود همه ما از این نقد استفاده می کنیم. متاسفانه آن قدر مغرضانه و شتاب زده این نقد نوشته شد که نمی تواند بین مردم برد خوبی داشته باشد. لطفا کمی دقت کنید
- يکشنبه 25 مرداد 1394-8:30
دوست ساروی، اولا" این قدر عصبانی بودید که ندید این مطلب امضا دارد و اسم نویسنده هست. بروید بالا دوباره ببینید. نوشته شده سردبیر، سردبیر مازندنومه امضای آقای صادقی است که همیشه با این نام برای مخاطبانشان مطلب می نویسند. ثانیا ایشان ننوشته اند که چون از روی دست کتاب بابل نوشته شده پس بد است. باز هم سفارش می کنم ، نفس عمیق بکشید، بروید بالا، دوباره بدون عصبانیت متن را بخوانید. 7 مورد اشکال است. ربطی به گفته شما ندارد. اینکه میاندورد را جزو ساری قلمداد کردند، اینکه امارهای کتاب مال 15 سال پیش است، این که در بخشهایی نویسنده خبر نوشته نه مقاله، این که منبع و ماخذ اشکال دارد و ... چه ربطی به کتاب بابل دارد؟ عزیز دل برادر! کمی خودت را کنترل کن و دوباره متن را بخوان.
- شنبه 24 مرداد 1394-16:25
بنده کتابدار هستم .فقط همین قدر بگویم برای ساری و شناخت آن کتاب دکتر اسلامی(جغرافیای تاریخی و تاریخ دوهزار ساله) کتاب تاریخ محلات ساری دکتر سید مهدی احمدی، کتاب المان شهری دکتر سید محد جعفری، کتاب نامهای ماندگار دکتر محمد نژاد، کتاب تاریخ پزشکی دکتر گوهر دهی و گویش ساروی خانم گیتی شکری و..... به چاپ رسیده و این افراد بالا زحماتی کشیدندو بدون طرفداری از این آقایان هرچند از کتابهای فراوانی برای نوشتن کتاب خود استفاده کردند و خدا را شاهد بگیریم در کتابخانه ما این کتاب به کمک این عزیزان آمده است. ضمنا از استاد عزیزم در ساری که مرکز پژوهشکده و کتابخانه ساری شناسی را ایجاد کرد تا این شهر 6000ساله کامل تر که کسی جز کبلاقا دکتر حسین اسلامی نیست تشکر میکنم
- شنبه 24 مرداد 1394-16:24
در متن به کتاب «بابل شهر بهارنارنج» اشاره کردید. دیگر کتاب ارزشمند در تاریخ بابل، کتاب «بابل (شهر زیبای مازندران)» از جعفر نیاکی و پوراندخت حسینزاده است که شالودهاش سخنرانی خانم حسینزاده در «انجمن دوستداران مازندران» در تهران در سال ۱۳۴۲ است.
- شنبه 24 مرداد 1394-14:31
تنهاکتاب بی نقص کلام الله است.عرض بنده این بود ای کاش درکناربیان نقاط ضعف، اشاره ای هم به نقاط قوت آن میشد.این مهم راهراهل قلم منصف و بی طرفی میداند.با احترام
- شنبه 24 مرداد 1394-13:2
مطالب خوبی درباره کتاب گفته شد. من هنوز نخواندم. یعنی در واقع گران است کمی. وسعم نمی رسد. اما می توان گفت نقد شما روان و درخور بود
- شنبه 24 مرداد 1394-12:54
نمی دانم نویسنده این نقد چه کسی است ؟!ولی متاسفانه غرض ورزی درآن موج میزند. ای کاش این بزرگوار گوشه ی چشمی هم به نقاط قوت این کتاب 800 صفحه ای می داشتند.با احترام
- شنبه 24 مرداد 1394-13:25
اتفاقا غرض ورزی در کامنت شما موج می زند. نقد بالا محترمانه نوشته شد. کجاش غرض هست؟ چه سودی دارد نویسنده محترم که غرض بنویسد؟ مگر آنچه در بالا آمد اشکالهای کتاب نیست؟ 800 صفحه کتاب را 12 نفر نوشتند یکی نیاید اشکالها را بگوید؟ بنظرم کار خوبی صورت گرفت وظرفیتها باید بالا رود. حلقه کتابخوان و کتاب نویس ما که نقد علمی را برنتابند ان وقت شهردار و نماینده و استاندار تحمل کنند؟ من به عنوان یک شاعر و خبرنگار تشکر می کنم از مازندنومه که کتاب اولویت اولش است
- شنبه 24 مرداد 1394-11:31
آن چه که نوشته اید مبین توانایی و آگاهی شما در نقد اینگونه آثار است . به کاربران و نویسندگان بسیار کم لطفید اگر در مورد دیگر آثار مشابه در مورد ساری و مازندران سکوت اختیار نمایید ونسبت به آثار جاپرکن و معطل ساز دیگران همچنان بی تفاوت بمانید .
- يکشنبه 25 مرداد 1394-17:15
خب کتاب ارزش نقد داشته باشد می شود چیزی نوشت. بعضی کتابها ارزش وقت تلف کردن و نقد ندارند.
- دوشنبه 26 مرداد 1394-7:50
جناب سینایی،به کتاب های تاریخی و یا مربوط به تاریخ که اجازه انتشار پیدا می کنند و به شهر ما و به دیار ما و به هویت قومی ما مربوط می شوند نمی شود بی توجه باقی ماند باید به آن توجه نمود .