3 هزار نفر به جشنواره مردمی نی شکر آمدند
جشنواره نی شکر توانست در یک عصر زمستانی 3 هزار نفر را به روستای سیف کتی قائم شهر بکشاند. این جشنواره توسط مردم و علاقه مندان فرهنگ، محیط زیست و گردشگری برگزار شد.
مازندنومه؛ سرویس فرهنگی و هنری، عباد طیبی، دبیر اجرایی جشنواره نی شکر: روستای سیف کتی قائم شهر در روز 18 دی ماه با جشنواره نی شکر میزبان مردم قائم شهر و مناطق اطراف بود.
روستاهای دهستان کوهساران قائم شهر مهد نی شکر سنتی، اصیل و ممتاز استان است و برگزاری"جشنواره نی شکر" در سیف کتی، آغازی برای برپایی این جشن طی سال های آینده در روستاهای همجوار هم چون: ریکنده، سیدابوصالح، پرچینک، چپی، کرچنک، کوتنا، ساروکلا، آهنگرکلا، گل افشان و... خواهد بود.
این جشنواره در راستای تقویت همدلی و همزبانی و توسعه گردشگری روستایی، نیز معرفی محصول نی شکر برگزار شد.
نی شکر خواص دارویی و فرآورده های جانبی متعددی دارد که می تواند زمینه رشد اقتصادی و هم چنین توسعه اجتماعی و فرهنگی منطقه را فراهم کند.
باور ما این است که توسعه و ترویج محصولات بومی، علاوه بر اقتصاد، در گسترش فرهنگ و آئین های محلی و گردشگری نیز نمود دارد.
جشنواره نی شکر با همکاری شورای اسلامی روستای سیف کتی، اهالی محل و محله های اطراف، برخی مسئولان شهرستان و تشکل های فعال مردم نهاد مازندران برگزار شد.
عصر جمعه اهالی یک روستای 60 خانواری و کوچک، پای حدود 3 هزار مرد و زن و کودک را به زمین فوتبال روستای سیف کتی کشاندند تا مردم علاقه مند شاهد جشنی بومی و محلی باشند.
البته اجرای برنامه پاکسازی زباله های منطقه توسط انجمن رفتگران طبیعت مازندران و همراهی و کمک دیگر انجمن های فعال فرهنگی و زیست محیطی هم جزو برنامه های صبح جشنواره بود.
در ورودی محل برگزاری جشنواره نی شکر 80 غرفه برپا شد که 44 غرفه به بومیان منطقه اختصاص یافت و 36 غرفه هم به مهمانانی که از سایر نقاط آمده بودند.
در این بازارچه انواع شیرینی های محلی، نی شکر و محصولات آن هم چون کف و شکر سرخ، ترشی جات، صنایع دستی، مربای میوه های جنگلی و... برای فروش عرضه شد.
پخت زنده نی شکر در دو جایگاه و عرضه کف و شکر تازه و داغ به مردم به روش سنتی، نیز غرفه باغ زنبور با الگوبرداری از زنبورداری قدیم، جذاب ترین بخش بازارچه بود.
اجرای برنامه های شاد و متنوع اعم از موسیقی و ساز و سما توسط گروه آیینی زندگی به سرپرستی علی حسن نژاد، هم چنین شعرخوانی استاد احمد طیبی صاحب مجموعه نرگیس جار و شعرخوانی استاد محمدعلی کاظمی سنگده ای صاحب مجموعه چکل از دیگر برنامه های جشنواره بود.
در این جشنواره که فرماندار و رییس اداره ارشاد قائم شهر و مدیرکل امور روستایی استانداری مازندران در آن حضور داشتاند، رییس اداره جهاد کشاورزی قائم شهردر خصوص اهمیت محصول نیشکر سخنرانی کرد.
در ادامه لوح و نشان جشنواره به خانواده شهدای روستای سیف کتی اهدا و لوح قدردانی چند قهرمان ورزشی منطقه، به دلیل تاریکی هوا در حاشیه جشنواره به آن ها داده شد.
این لوح ها به علی بهبود نایب قهرمان جهان در رشته کاراته و دارنده چند مدال آسیایی، محمد براری مربی بدن ساز چند مسابقه المپیک و جهانی و مربی بدن ساز تیم کشتی آذربایجان به مدت دو سال، محمدرضا طیبی قهرمان پرتاب دیسک کشور و چهارم آسیا و ولی الله فهیمی قهرمان کشتی پهلوانی کشور اهدا شد.
- يکشنبه 20 دی 1394-19:23
با عرض سلام و ادب
تا ده پانزده سال پیش کشت نیشکر در روستایمان گل افشان ( قائم شهر ) بسیار رونق داشت ولی متأسفانه کم کم دارد رو به فراموشی می رود. در این جا می خواهم دو افسانه مرتبط با کلاسر و نیشکر را برای شما عزیزان نقل کنم. این افسانه ها در گل افشان رواج دارد.
افسانه نخست:
آوردهاند که غریبهای وارد کلاسری ( محل پخت نیشکر ) شد. او تا به حال شکر ندیده بود. یک بار دست به داخل دیگ برد و مقداری شکر برداشت و در دهان گذاشت. شیرینی شکر در زیر دندان او جای گرفت و سبب شد او این کار را چندین بار تکرار کند. صاحب دیگ فقط به او نگاه میکرد و چیزی نمیگفت. تا این که مرد غریبه تمام شکرهای دیگ را خورد. دیگ که خالی شد، صاحب کلاسر از او بهای شکر را طلبکرد. مرد غریبه پولی نداشت که بپردازد. ناگزیر شد شولایش ( لباس، خرقه ) را به صاحب شکر بدهد.
مرد غریبه از کلاسر بیرون آمد درحالیکه دیگر شولایی نداشت. به راهش ادامه داد و مدام با خود این بیت را ( در مفهومِ شیرینی شکر سبب شد که من شولای خودم را از دست بدهم ) زمزمه میکرد:
شَکِر شیرینه و دل هَسِّ کافر شولا رِ باد بِدا بیصابِ شَکِر
افسانه دوم:
آوردهاند که پدر و پسری در انتهای شب بعد از پایان فعالیتِ به دست آوردن شکر قرمز، داخل کِلاسَر ( مکان به دست آوردن محصول نیشکر ) خوابیدهبودند. دزدی وارد کلاسر شد. پسر حضور دزد را احساس کرد. دزد از کلاسر بیرون رفت و آنسوتر خود را در تاریکیِ شب پنهانکرد. پسر، پدر را از ماجرای آمدن دزد به داخل کلاسر آگاه نمود. پدر باتجربه بود و میدانست دزد در همین حوالیِ کلاسر هست و صدای آن ها را میشنود. آن وقت رو به پسر کرد و گفت: ببین دزد، « زَرین » را برده است؟ زرین چوبی بود که با آن آتش زیر دیگها را جا به جا میکردند. پسر گفت: نه زرین را نبرده است. زرین سرِ جایش هست. پدر گفت: خدا را شکر! زرین که هست، بقیه چیزها را که برده است، ارزشی نداشتند.
دزد صدای آنها را میشنید و نمیدانست که به چه چیزی زرین میگویند. منتظر ماند تا آنها فانوس کلاسر را خاموش کنند و به خواب روند و او دوباره برای دزدی وارد کلاسر شود تا این بار زرین را بدزدد. فانوس کلاسر خاموش شد. پدر زرین به دست در داخل کلاسر کمین کرد و وارد شدن دزد را انتظار میکشید. دزد که وارد شد، پدر در یک چشم به هم زدنی با زرین محکم بر سر دزد کوبید و گفت:
زرین این بود!
سپاسگزار صبر و حوصله شما هستم.
- يکشنبه 20 دی 1394-2:46
تلاش های ارزشمند جناب طیبی و دوستان محترم مازنی در برگزاری جشنواره نیشکر در مازندران با هم اندیشی و همیاری گروهها و فعالان فرهنگی و رسانه ای حوزه های گوناگون بسیار مغتنم و قابل تقدیر است...گرچه، با وجود همه تلاشهای اینجانب از حضور در آن مراسم معذور و محروم شده ،اما شیرینی و حلاوت آن جشنواره، در تهران نیز مشهود بوده است : گرچه ، محرومم از فیض حضور، لیک از دوران نزدیکم نه نزدیکان دور...!!!
- شنبه 19 دی 1394-22:32
عکسی را که گذاشتید اگر چه گوشه ای از جمعیت است ولیکن حکایت از 3000 نفر ندارد .به هر حال هر تعدادی آمدند اصل کار نفس برپائی مراسم است که قابل تقدیر است .باید از بانیان آن تشکر کرد .
- شنبه 19 دی 1394-22:46
سلام دکتر. 1200 صندلی مهیا شده بود که کاملا پر شد. در بازارچه و اطراف ده ها تن ایستاده بودند. گروه زیادی می آمدند و دقایقی تماشا می کردند و می رفتند. در مجموع تخمین ما حدود 3000 نفر است و حتی بیشتر. با تشکر
- يکشنبه 20 دی 1394-11:58
با تشكر از توصيح شما و آرزوي ما اين است هرچه بيشتر شركت كنند كه قدر داني از زحمات دست اندركاران است . خدا به شما قوت بدهد و هميشه چنين كارهاي انجام بدهيد