جمعه 6 دی 1392-11:5

آقای قزوه! اینجا تهران نیست

آقای قزوه! شنیده ام که زمان آدم ها را عوض می کند ولی نمی دانستم این توانایی را دارد که شماراهم که زیرپروبال قیصرو سیدحسن رشد کرده اید دیگرگون کند.


مازندنومه؛ مریم رزاقی، شاعر و نویسنده: پیکر پاک قیصر امین پور در خانه شاعران بود و هنوز به حیاط آورده نشده بود . بچه های شاعر قیصر، همگی برای خداحافظی به اتاقی رفتند که قیصر سالها در آن بحث و تدریس داشت و شاعران جوان بسیاری را پس از خود به یادگار گذاشت .


من در حیاط بودم که راضیه بهرامی خشنود و فاطمه سالاروند صدایم کردند تا بروم و برای آخرین بار با مردی خداحافظی کنم که برای من اسطوره شاعری مردمی و انقلابی بود؛ شاعری که ویژگی های انسانی او بر شاعری او برتری داشت .


هیچ گاه فراموش نمی کنم کنارم زنی نشسته بود که صورتش را تماما با چادرش پوشانده بود و های های می گریست. به من گفت حالا دیگر چه کسی به یاد ماست؟ سیدحسن حسینی که رفت، حالا هم قیصر،  ما بی قیصر چه کنیم ؟ و آن زن کسی نبود جز همسر سلمان هراتی . من برای خداحافظی با قیصر به اتاق نرفتم و همانجا کنار همسر سلمان ماندم .


قطعا همسر سلمان از بیان آن جملات منافع مادی را در نظر نداشت، قطعا به حرمتی اشاره داشت که قیصر و سید حسن حسینی برای سلمان قائل بودند.
 زنی که سالها فرزندان سلمان هراتی را زیر پروبال خود گرفته وبه احترام او از حقوق خود نزدیک به سی سال گذشته بود آن روز اندوهگین بود که مبادا نام همسرش وخانواده اش همچنان با عزت و با افتخار برسر زبانها نباشد.


 گویا همواره سیدحسن حسینی وقیصر امین پور مانعی جدی برهتک حرمت عده ای به ساحت این خانواده بوده اند. عده ای که یادشان می رود این دنیا محل گذرست و فردا باید در پیشگاه الهی پاسخگوی اعمال شان باشند . زیرا باری تعالی می فرمایند: ان الذین فتنواالمومنین والمومنات ثم لم یتوبوافلهم عذاب جهنم ولهم عذاب الحریق/کسانی که مردان و زنان مومن را آزار دادند و سپس توبه نکردند، برای آنان عذاب جهنم مهیاست و عذاب آتش در پیش دارند.(البروج-10)


 احترامی که شاعران انقلاب و نسل جدید برای سلمان قائلند متاسفانه این روزها دست خوش خدشه های جدی شده است .


اخلاق را نسبی تعریف کرده اند ولی از برخی، این انتظار کم رنگ می شود . شاعران جوان از برخی استادان انتظار اخلاق مداری دارند . کمااینکه بعداز قیصر، ما این اخلاق مداری و خویشتن داری را از شاعران شاخصی چون جناب آقای قزوه انتظار داریم

برادر شاعرم جناب آقای قزوه در جملاتی چند از فرزندان سلمان که تاکنون دم برنیاورده اند و هرگز نان سلمان بودن پدرشان را نخورده اند  به بهانه سخنان فرزندی که می داند به عنوان مخاطب ، خوانش خودرا از اندیشه های پدرش داشته باشد آبروی سلمان را نشانه رفت .


 آقای قزوه ، چگونه فرزند شاعر را مستحق تکفیر می دانید در حالی که کسی باید به خود بیاید و به رفتار خود بیندیشد شمایید؟ از خود سوال کرده اید چرا رسول هراتی در تجلیل پدرش شرکت نکرد؟ از خود سوال کرده اید چرا دخترش از انتهای سالن فریاد زد که پدرم شعر عاشقانه هم داشت ؟ چشم های تان را نبندید و به جستجوی پاسخ در خصوص پرسش های خانواده این شاعر ملی باشید.


رفتار فرزندان سلمان ، واکنش به بی مهری هایی است که سالها شما و مسئولان به این گنجینه شعر انقلاب داشته اید .چرا تاکنون کسی از آنان شکایتی نداشت؟  رفتار فرزندان سلمان حاصل خام اندیشی شما در خصوص شاعران شهرستانی است. نگاهی که شما از بالا به شاعران شهرستانی دارید اکنون به شاعری مانند سلمان نیز تسری یافت، چندان که خود را محق می دانید


به فرزندان ایشان  امرو نهی کرده، آنان را برای بزرگداشتی که خودتان انگیزه آن را بهترازمن می دانید  شماتت می کنید .  

جناب آقای قزوه اینجا تهران نیست. ما مردمان شمال بیش از برگزاری نکو داشت و تجلیل و ... به حرمت یکدیگر اهمیت می دهیم .


 اینجا تهران نیست که حرفها در هیاهوی ماشین و آدم و آهن گم شود . حضرتعالی در نکو داشت سلمان  به دورو برتان نگاهی می انداختید تاببینید کدام شاعر را از سرزمین سلمان دعوت کرده اید ؟ واین خود پرسشی است که پاسخ خود را در دل خود دارد و به نگرش شما باز می گردد


شما گمان می کنید نکو داشتی که با حضور چند شاعر تهرانی بر گزار شده است این قابلیت را دارد که همه ما انگشت بردهان مانده و حیران ، سراز پا نشناخته ، به آنجا شتافته  مجیز شما را گفته و از شما متشکر باشیم که بعد از سالها لحظاتی را به سلمان اختصاص داده اید ؟


شمال زیباست برادر! دریا دارد، جنگل دارد مسیری مفرح برای فراغت دارد . خصوصا تنکابن که عروس شهرهای شمالی است .ومهمانان شاعری  که شما ازآنان یاد کردید مطمئنا اجابت دعوت می کنند؛ حالا برای هر شاعری که باشد فرقی نمی کند.


 هزینه دولتی ، جمع شاعرانه ، سفری خوش...همه اینها می تواند دلیل آمدن به تنکابن باشد . اما شما که داعیه تجلیل و نکوداشت برای سلمان را داشتید این استان خالی از شاعر که نبود، کدام یک به دعوت شما به این مراسم آمدند که منت شاعران میهمان را برسر خانواده سلمان می گذارید ؟


شاعران خوشحالی که از جشنواره شعر انقلاب و خوشحال از دواری و جایزه شعرفجر و .... به تنکابن سرازیرکرده اید .
این مطالب را خدمت شما عرض کردم تا بدانید مازندرانی جماعت به فکر سهم خواهی از اینجا و آنجا نیست اما  هستند افرادی که سلمان را از دل و جان دوست می دارند و از حریم خانواده او دفاع می کنند .


کاش خویشتن داری می کردید شما که می فرمایید خانه شاعران، فرزندان سلمان را طوری بار آورده که به پدرشان بی احترامی می کنند، یقینا می دانید که در این سالها خانواده سلمان با خانواده قیصر وسیدحسن حسینی مرتبط بوده اند یعنی شما می فرمایید این دو شاعر شاخص که مقتدرانه جریان شعر انقلاب را رهبری کرده اند به رسول و رابعه هراتی بی حرمتی و بی ادبی آموخته اند؟


آقای قزوه شما را چه شده است ؟ شنیده ام که زمان آدم ها را عوض می کند ولی نمی دانستم این توانایی را دارد که شماراهم که زیرپروبال قیصرو سیدحسن رشد کرده اید دیگرگون کند .


برادر من! شاعر متعهد به کسی می گویند که وقتی من گله مند و ناراحت از رفتار شما با او تماس گرفتم گفت : خداوند به حق شعرهای خوبی که قزوه برای اهل بیت گفته و دل مارا برای لحظاتی لرزاند اورا به راه راست هدایت کند .

* مطلب مرتبط:

پیشینه شعر مازندران بسیار خوب است

اگر بزرگی دارید، از شعر پدرتان است