چهارشنبه 21 اسفند 1392-2:52

یه روز یه ترکه...

از تغافل تا تعارض

شایسته است که به فضای اخلاقی گذشته­ ای نه چندان دور برگردیم. روزگاری در کشور ما اختلاف رنگ­ها، بارز نبود یا لااقل کمرنگ بود،


مازندنومه؛ سرویس اجتماعی، یادداشت مهمان، رضوان مهدوی: یکی از مشکلات جوامع، علی¬الخصوص جامعه¬ی دوران جاهلیت بحث قومیت¬گرایی به صورت منفی آن بود، یعنی آنکه تعصبات یا جهل حاکم بر زمان موجب تحقیر دیگر قومیت¬ها شود تا از مجرای آن، احیاناً برتری گروه خویشتن اثبات شود.

شکل مدرن آن که سوگمندانه در جامعه¬ی ایرانی هم آثارش مشهود است بحث تمسخر قومیت¬های مختلف است.

تقریباً روزی نیست که در کشور ما پیامک¬هایی با چاشنی طنز با موضوع مسخره¬کردن هم وطنان مان اعم از ترک، لر، عرب، رشتی، مازندرانی، قزوینی و... منتشر نشود و یا در محافل خانوادگی چنین مزاح¬هایی صورت نگیرد.

 آنچه اشتباه ما را بیشتر سنگین و پررنگ می¬کند آن است که در جامعه¬ی مسلمان زندگی می¬کنیم و به یک تعبیر نمادی از انسان مُسلم هستیم. حال فکر کنید فردی قصد داشته باشد از روی خلقیات ما با اسلام آشنایی پیدا کند! قطعاً او تعارضات آشکاری در تئوری و عمل مسلمین خواهد دید.

 در مقام تئوری آیات قرآن کریم و روایات معصومین فراوان از این کار نهی کرده¬اند. به عنوان نمونه:

1-    ای کسانی که ایمان آورده¬اید نباید گروهی از مردان شما گروهی دیگر را استهزا کند، شاید آنها که مورد استهزا واقع می¬شوند بهتر از مسخره¬ کنندگان باشند و همچنین زنان یکدیگر را مسخره نکنید، زیرا ممکن است زنانی مسخره شده از آنها که مسخره می¬کنند بهتر باشند و مبادا از یکدیگر عیب¬جویی کنید و زنهار از کنیه یکدیگر را با القاب زشت و ناپسند یاد کنید که پس از ایمان آوردن نامی که نشان از فسق و فجور دارد بسیار زشت است و هر کس از این رفتار توبه نکند ستمگر و ظالم است.

2-    زندگی دنیا برای کافران زینت داده شده است، از این رو افراد با ایمان را (که گاهی دست شان تهی است) مسخره می-کنند در حالی که پرهیزکاران در قیامت بالاتر از آنان هستند و خداوند هر کس را بخواهد بدون حساب روزی می¬دهد.

و در میان احادیث:

1-امام سجاد(ع): گناهانی که باعث نزول عذاب می¬شوند عبارتند از: ستم کردن شخص از روی آگاهی، تجاوز به حقوق مردم، و دست انداختن و مسخره کردن آنان.

2- امام صادق (ع): خداوند عزّوجل فرمود: کسی که بنده مؤمن را خوار شمارد باید بداند که خداوند با او در جنگ است و کسی که بنده مؤمن را تکریم کند بی شک از غضب من در امان است.

3-رسول¬ا... (ص): کسی که مؤمنی را خوار شمارد خدا او را ذلیل خواهد کرد.

4- پیامر(ص): کسانی که مردم را مسخره می¬کنند در مقابل شان دری از بهشت گشوده می¬شود و به آنها گفته می¬شود بشتابید، بشتابید، وقتی آنها با تمام غم و غصّه خود را به در می¬رسانند در بسته می¬شود، سپس در دیگری گشوده می¬شود و صدا می¬زنند بشتابید، بشتابید و هنگامی که با تمام غم و ناراحتی خود را به در می¬رسانند در بسته می¬شود و پیوسته این عمل تکرار می¬شود تا جایی که وقتی در به روی آنها گشوده می¬شود و می¬گویند بشتابید، آنها دیگری از جای خود تکان نمی¬خورند. و ...

اما در مقام عمل این آفت زشت بسیار گسترده و گوییا مباح شده است. بسیار واضح است که ادامه¬ی این روند کار را برای سقوط جامعه¬ی اخلاقی به جامعه¬ی بیمار هموار¬تر خواهد کرد.
حال شاید این سؤال در میان باشد که حقیقتاً چرا ما به این بلا گرفتار آمدیم؟ به نظر من سه عامل را می¬توان در این باب ذکر کرد:

1- سستی ایمان: نظر من آن است که علت¬العلل و یا عامل اصلی این رخداد ناگوار، همان ضعف در ایمان است والاّ با توجه به این منابع قطعی¬الصدور نقلی و همچنین مشاهده آثار آن در جامعه نباید شاهد رشد این پدیده باشیم.

2-  دسیسه¬ی دشمنان: عامل دیگری که می¬تواند کمک کننده به این جریان باشد به واقع همان است که ذکر شد؛ چرا که دشمن دین و میهن نهایت سعی خویش را برای ایجاد شکاف میان صنف¬های مختلف اعم از گروه¬های سیاسی، طبقات اقتصادی جامعه، گروه-های دینی (شیعه و سنی- تکفیری¬ها و تندروهای شیعه) و همچنین گروه¬های قومی انجام خواهد داد. حتی گاهی تحت لوای دین هم اقدام می کند و در خط مذهب علیه مذهب گام بر می-دارد.

 به عنوان مثال چندی پیش در کشورمان هنگام ارسال ضریح جدید امام حسین (ع) از ایران به عراق در قالب شعر بیتی طراحی شد و به سرعت در سطح گسترده¬ای منتشر شد به این مضمون که:

این ضریح عجمی کاش بگیرد به تنت / جای آن پیرهنی را که عرب-ها بردند!

دقیقاً این بیت خلاف خط مشی دین اسلام است، از روزهای نخست ندای وحدت و طرد شعار برتری عرب بر عجم و برعکس از زبان نبی مکرم و اهل بیت جاری شد، اما حال چه کسی این جریان فکری را ایجاد کرده که ماحصلش این باشد؟ تازه این فرض در صورتی است که سرودن این بیت را عالمانه و قاصدانه فرض نکنیم!

3-   مزاح: برخی به دلیل آنکه فضای پیرامونی و خودشان را شاد نمایند از این ابزار استفاده می¬کنند و شاید چون می-پندارند فقط در حد یک شوخی است، بنابراین ایرادی هم ندارد. حال آنکه پیامبر اسلام (ص) می¬فرمایند: من مزاح می-کنم، اما از محور حق هم خارج نخواهم شد.

علت آنکه این همه در روایات شیعه از مزاح و شوخی نهی شده است به جهت عواقب آن نظیر خلط با گناه است نه اصل شادمانی و شوخی مباح.

حال سؤال بعدی این است که پیامد این رویه چیست؟ من به اختصار سه نتیجه را عرض می¬کنم:

1-    شکاف یا حتی تضاد میان قومیت¬ها

2- از بین رفتن سلامت اخلاقی و روانی جامعه، چرا که امام حسین (ع) هم فرمودند: آن که در کاری که نافرمانی خداست بکوشد امیدش را از دست می¬دهد و نگرانی ها به او روی می¬آورد.

3- ورشکستگی ایمانی آحاد مردم!

بدیهی است باید به فکر راه حل قابل توجهی برای حل این معضل بود تا جامعه¬ی مسلمان ایرانی به معنای واقعی به جامعه¬ی توحیدی تبدیل و این شرک¬ها از میان مردم ما برداشته شود.

در این راه همت رسانه¬های جمعی و تریبون¬هایی که وظیفه¬ی نشر معارف حقّه¬ی دین مبین را به عهده دارند، کمک شایانی به این موضوع خواهد کرد.

 همان گونه که ما انتظار نداریم کسی به قوم ما توهین کند یا زبان و لهجه¬ی ما مورد استهزا قرار گیرد، خود نیز باید نسبت به دیگر قومیت¬ها همین رفتار صالحانه¬ را داشته باشیم و از تحقیر دیگران پرهیز کنیم.

 شایسته است که به فضای اخلاقی گذشته¬ای نه چندان دور برگردیم. روزگاری در کشور ما اختلاف رنگ¬ها، بارز نبود یا لااقل کمرنگ بود، مفهومی که آن را با ارسال پیامکی توسط یکی از دوستانم مرور کردم: «یه روز یه ترکه، یه اصفهانیه، یه قزوینیه، یه لُر و چند تا از بچه¬های این آب و خاک، همشون ایستادن تا دشمن به دین و ناموس و خاکمون چپ نگاه نکنه .... ترکه باکری بود، اصفهانیه همت بود، قزوینیه بابایی بود، لُره بروجردی بود، شادی روح همه¬ی شهدا صلوات».

*مطلب مرتبط:

نژادپرستی زبانی